English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
to press ahead with با زور ادامه دادن
Other Matches
ahead به جلو
Go ahead! انجام بدهید دیگه!
to get ahead of پیش افتادن از
go ahead نشانه ترقی
ahead دارای امتیاز بیشتر
look ahead عمل برخی CPUها برای بازیابی دستورات و بررسی آنها پیش از اجرا
look ahead جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
ahead سربجلو
ahead روبجلو
ahead درامتداد حرکت کسی
ahead جلو
go ahead : light green
go ahead بفرمایید
go-ahead فعال
go-ahead مشهور
go-ahead امتیاز برتر
Go ahead! اول تو برو تو
Go ahead! بفرما
go ahead مترقی
go ahead <idiom> آماده کار شدن
get ahead <idiom> پیشرفت کردن
ahead پیش
get ahead جلو افتادن
get ahead پیش رفتن
go ahead : متهور
go ahead پیش رونده
dead ahead درست سینه
fetch ahead فرایند واکشی یک دستورالعمل قبل از انکه اخرین دستوراجرای ان تمام شود
dead ahead درست در سینه ناو
Go straight ahead. مستقیم بروید.
dead ahead درست درسمت سینه ناو
pull ahead جلو زدن [در رانندگی]
dead ahead <idiom> درست درپشت ،قبل
ahead of time <idiom> زود
Keep (go) straight on (ahead). راست برو جلو
He is ahead of me in french. درزبان فرانسه از من جلواست
signal ahead چراغراهنماپیشرویشماست
type ahead ویژگی ای که باعث از بین رفتن کلمه میشود
to steam ahead or away با حرارت کار کردن
to forge ahead پیش قدم شدن
slow ahead اهسته به جلو
to forge ahead پیش رفتن
line ahead کشتی هایی که پشت سر هم میروند
I have a short trip ahead. قرار است یک مسافرت کوتاهی بروم
traffic signals ahead چراغراهنمایپیشرواست
road works ahead جادهدردستاحداثاست
Difficult times lie ahead. دوران سختی درپیش است
press قفسه
in the press زیر چاپ
in the press تحت طبع
to press up سوی بالافشار دادن
to press up با فشار بالابردن
press فشاراوردن
press بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
press فشار روی دفاع
press قاب راکت تنیس
press تاکتیک دفاعی فشرده
press دستگاه فشار
press عصاره گرفتن
press چاپ فشار
press فشار دادن با انگشتان
press فشردن
press up از حالت زاویه به بالانس کشیدن
press له کردن
press فشار دادن
press مطبوعات
press چاپ
press عامل موثر
press ماشین فشار
press وارداوردن
press مطبوعات جراید
press ماشین چاپ
press جمعیت
press ازدحام
press فشردن زور دادن
press ازدحام کردن اتوزدن
press دستگاه پرس
press دادن
press-up از حالت زاویه به بالانس کشیدن
press مطبعه
press فشار
press bed بخش زیرین پرس
screw press قید
screw press منگنه
punching press پرس سوراخ کننده
solids press down دج ها سوی پایین فشار می اورند
press board مقوای فشرده
punch press پرس منگنه
rolling press الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
press brake پرس خمشی
press gallery لژ نمایندگان مطبوعات
press gallery جای ویژه مخبرین جراید درمجلس
press hot فشردن گرم
press key تکمه فشاری
press fit پرس شده
press casting ریخته گری فشاری
press cast ریختن تحت فشار
sewing press ماشین کتابدوزی
press law قانون مطبوعات
press mark علامتی که جای کتاب رادرقفسههای کتابخانه نشان میدهد
press part بخش فشرده
press vice منگنه
press campaign مبارزه مطبوعاتی
solids press down اجسام جامد سوی
straightening press پرس مستقیم کنی
press cutting برش دهنده فشاری
press officer سخنگوییکارگانیاموسسه
hydraulic press پرس هیدرولیکی
To press ones luck . لگد به بخت خود زدن
etching press ماشینچاپقلمزن
to press charges against someone ازکسی قانونی شکایت کردن [کسی را متهم کردن]
in the press conference در مصاحبه مطبوعاتی
yellow press مطبوعات جنجالی
press report گزارش خبری
press corps گروهیازخبرنگارانکهباهمکارمیکنند
press wheel چرخفشار
press bar دستهفشار
tiger press حرکت از بالانس ساق دست به روی کف دست
press chamber حفرهفشار
to press against any thing بر چیزی فشار اوردن بچیزی زور اوردن
to press back با فشار عقب بردن
to press for an answer با صرار یا فشار پاسخ خواستن
to press the button دکمه را فشار دادن در راه انداختن چیزی یا کاری پیش قدم شدن
to send to the press برای چاپ فرستادن
treadle press ماشین چاپ پایی
wine press چرخشت
garlic press سیرخودکن
lithographic press چاپزغالی
pollen press فشارگرده
stop press خبریابخشیکهپسازچاپسایرقسمتهایروزنامهچاپشود
press attache وابسته مطبوعاتی
press-ganging دسته مامور جلب مشمولین
drawing press پرس کششی
drill press متهای که با فشار دست یاماشین چیزی را حفر میکند مته فشاری
drill press دستگاه مته
drop press پتک خودکار اهنگری
extrusion press اشترانق پرسه
press gang دسته مامور جلب مشمولین
filter press صافی فشاری
clean and press حرکت پرس وزنه برداری
folding press پرس خم کاری
forging press پرس چکش کاری
freedom of the press ازادی مطبوعات
press boxes لژ مطبوعاتی جایگاه گزارشگران
press box لژ مطبوعاتی جایگاه گزارشگران
press-ups از حالت زاویه به بالانس کشیدن
gutter press نگارش هایامطبوعات پست
press releases مطلب مطبوعاتی
die press فشردن
freedom of the press ازادی نگارش
press-gangs دسته مامور جلب مشمولین
press conference مصاحبه مطبوعاتی
press conferences مصاحبه مطبوعاتی
baling press بالینگ پرس
baling press پرس متعادل
bench press پرس میزی
briquetting press پرس متعادل یا بالینگ پرس
c frame press پرس با قالب "سی " شکل
cabbaging press پرس هیدرولیک
clothes press گنجه جا رختی
copying press منگنه سوادبرداری
crank press پرس کششی اهرم
cutting press پرس قطع کننده [مهندسی]
press-ganged دسته مامور جلب مشمولین
press-gang دسته مامور جلب مشمولین
press gangs دسته مامور جلب مشمولین
press release مطلب مطبوعاتی
letter press نوشته وابسته به عکسها
hot press پرس کردن گرم
printing press ماشین چاپ
oil press چرخ روغن گیری
hydrostatic press منگنه ابی
need press theory نظریه نیاز- فشار
legg press تمرین تقویت عضلههای پا بافشار دادن وزنه به بالا با پاخوابیده به پشت
press agent مامور اگهی و تبلیغ
moulding press منگنه
power press پرس
mechanical press پرس
liberty of the press ازادی مطبوعات
hot press مهره
oil press دستگاه عصاری
plate press پرس صفحه باتری
letter press مواد چاپی
hot press جلادادن
pneumatic press پرس بادی
percussion press پرس ضربهای
hot press مهره کشیدن
hot press اهار زدن
hot press منگنه ماشین اهار
hot press برق انداختن
power press extrusion طریقه اشترانق پرس
press (push) one's luck <idiom> به شانس بستگی داد
concrete tile press پرس صفحهای بتن
multi stage press پرس چند طبقه
air operated press پرس بادی پنوماتیکی
double action press پرس دو واکنشی
press copy book دفتر کپیه
press cast process فرایند ریخته گری فشاری
beam bending press پرس خم کننده میله
column screw press پرس پیچی ستونی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com