Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
to pull a proof
نمونه چاپی دراوردن
to pull a proof
نمونه دراوردن باماشین فشاردستی که ...سوی خودبکشند
Other Matches
proof
چرکنویس
proof
مدرک
proof
قطعی
of proof
ازرموده
in proof of
برای اثبات
proof
محک
proof
اثبات
[ریاضی]
proof
برهان
proof
نشانه مدرک
proof
دلیل
proof
گواه
proof
اثبات
proof
مقیاس خلوص الکل
of proof
سوراخ نشدنی
damp proof course=
لایه نمبند
to bring to the proof
به تجربه رساندن
he was proof against harm
اسیب بردار نبود
to bring to the proof
ازمودن
damp proof
نمبند
damp proof
نمگیر
damp proof course=
لایه نمگیر
shell proof
ضد گلوله
to bring to the proof
امتحان کردن
to bring to the proof
ازمایش کردن
clear proof
بینه
earthquake proof
ضد زلزله
explosion proof
پوشش ضد انفجار
explosion proof
ازمایش- انفجار
fire proof
نسوز
fire proof
ضد اتش
flame proof
ضد شعله
foundry proof
نمونه غلط گیری شده برای تهیه کلیشه یاگراور
fracture proof
مقاوم در برابر شکستگی نشکن
galley proof
نمونه ستونی مطالب چاپی که هنوز صفحه بندی نشده
to bring to the proof
محک زدن
clear proof
دلیل واضح
he was proof against harm
هر اسیبی را دفع میکرد
heat proof
نسوز
proof of debt
سندی که از طرف بستانکار شخص ورشکسته یامتوفی یا شرکت در حال تصفیه ارائه میشود
proof of laziness
دلیل تنبلی
proof of laziness
نشانه تنبلی
proof reader
غلط گیری کننده
proof reader
مصحح
proof sheet
نمونه غلط گیری
proof spirit
الکل خالص
proof weather
هوا پایدار
smoke proof
غیر قابل نفوذ دود
slip proof
مقام در برابر لغزش
shock proof
ضد ضربه
shell proof
ضد نفوذ گلوله
shell proof
مقاوم در مقابل گلوله
rust proof
غیر قابل زنگ زدن
rust proof
ضد زنگ
rust proof
پادزنگ
proof of debt
دلیل طلب
proof load
بار ازمایشی
smoke proof
ضد دود
high proof
سنگین
high proof
تند
high proof
برنده
thief proof
دزد نخور
thief proof
محفوفاز دزد
immersion proof
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
in proof of his statement
برای اثبات گفته خود
indirect proof
برهان غیرمستقیم
it is proof against cold
سرما در ان کارگر نسیت دافع سرما است
lead proof
ارائه دلیل کردن
leak proof
متراکم
light proof
ضد نور
sound proof
ضد صوت
onus of proof
بار اثبات
plate proof
نمونه اول صفحات و مطلب چاپ شده
rain proof
ضد باران
accident proof
علت وقوع حادثه
document in proof
دلیل مستند
bullet-proof
پاد گلوله
to put to proof
ازمودن
to put to proof
ازمایش کردن دراوردن
to put to proof
امتحان کردن محک زدن
to put to proof
به تجربه رساندن
water proof
دافع اب
water proof
رطوبت ناپذیر
weather proof
محفوظ از اثرهوا هوا نخور
bullet-proof
ضد گلوله
bullet-proof
ضد گلوله کردن
damp-proof course
عایقرطوبتی-ایزوله
Proof – reading.
غلط گیری (تصحیح مطا لب چاپی وغیره )
lean-to proof
بام سینه دیواری
proof by contradiction
برهان خلف
[ریاضی]
acid proof
ثبات اسیدی
heat proof
ضداتش
acid proof
ضد اسید
air proof
هوا ناپذیر
alkali proof
مقاومت محلول سوزش اور
bomb proof
ضد بمب
bomb proof
پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
break proof
ازمایش شکست
burden of proof
بار اثبات
burden of proof
وفیفه اثبات
burden of proof
مسئوولیت اثبات ادعا
cannon proof
ضد گلوله
cannon proof
ضد گلوله توپ
the burden of proof rests with
اثبات ادعا بر عهده مدعی است
splash proof enclosure
حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
earthquake proof foundation
شالوده ضد زلزله
earthquake proof foundation
غیر مقاوم درمقابل زلزله
drip proof enclosure
حفافت در مقابل ریزش اب
proof is the result of evidenc
دلیل نتیجه مدرک است
damp proof membrane
پوسته نمبند
acid proof paint
رنگ ضد اسید
acid proof wire
سیم ضد اسید
heat proof quality
ثبات حرارتی
acid=proof galosh
گالش ضد اسید
heat proof quality
حالت نسوزی
high proof spirit
عرق سنگین
acid proof brick
آجر ضد اسید
acid proof floortile
کاشی ضد اسید
the burden of proof rests of claimant
بار اثبات بر عهده شاکی است
acid proof floor tile
موزاییک ضد اسید
the burden of proof rests with claimant
البینه علی المدعی
pull up with
با چیزی برابر شدن
pull
کشیدن
pull over
ژاکت
to pull through
به هدف خود رسیدن
to pull through
کامیاب شدن
pull up
جلو افتادن رسیدن
pull over
عرق گیر
pull through
در تنگنا کمک یافتن
pull up
بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
pull up
کاستن سرعت اسب
pull up
اتصال یا برقراری ارتباط با یک سطح ولتاژ
pull up to
به چیزی رسیدن
pull up to
با چیزی برابر شدن
pull up
جلوگیری کردن
pull up with
به چیزی رسیدن
pull together
همکاری کردن
pull through
در وضع خطرناکی انجام وفیفه کردن
pull through
در سختی بکسی کمک کردن
pull up
صعود
to pull through
موفق شدن
to pull off
باوجود دشواری انجام دادن
to pull off
برداشتن
to pull in
داخل واگن خانه شدن
to pull down
ارزان کردن
to pull down
خراب کردن بی بنیه کردن
to pull down
ویران کردن
to pull
افسانه جعل کردن
to pull
اغراق گفتن
to have the pull of
اعمال نفوذکردن بر
to pull off
بردن
to pull out
از واگن خانه یا ایستگاه بیرون امدن
to pull through
جنس
pull up
توقف کردن
[اتومبیل]
pull through
<idiom>
بهبود یافتن
pull over
<idiom>
متوقف کردن ماشین گوشه جاده
pull (something) off
<idiom>
باانجام رساندن کامل کارها
Pull yourself together.
حواست را جمع کن
to pull in
دست از کار یا رویه خودکشیدن
to pull together
باتفاق زیستن
to pull together
با هم کارکردن
to pull through
رها شدن
to have the pull of
برتری داشتن بر
pull in
نقشه یا عملی را متوقف ساختن
pull
بازیابی داده از پشته
pull
کشش
pull
برتری جزئی و مختصر
pull
ضربه زدن بطوری که گوی به سمت مخالف دست گلف باز برود حرکت بازوی شناگر در اب کشیدن دهنه اسب
pull down
خراب کردن
pull down
پایین اوردن تخفیف دادن
pull down
کاستن
pull-out
بیرون امدن
pull-in
توقیف کردن
pull-in
متوقف شدن
pull in
متوقف شدن
pull
1 way give
pull-out
خارج شدن موج سوار ازموج با کندکردن تخته
pull in
توقیف کردن
pull-in
نقشه یا عملی را متوقف ساختن
pull away
کنار گرفتن
pull away
عقب نشینی کردن
pull
POP
pull down
دریافت کردن
pull-out
عازم شدن
pull
چیدن
pull
بطرف خود کشیدن کشش
pull out
ترک کردن
pull out
عازم شدن
pull over
اتوموبیل را بکنار جاده راندن کنار زدن
pull over
پیراهن کش ورزش
pull out
بیرون امدن
pull out
خارج شدن موج سوار ازموج با کندکردن تخته
pull
بیرون کشیدن بازیگر
pull off
باوجود مشکلات بکارخود ادامه دادن
pull it out
پیروزی در واپسین لحظات
pull off
مقاومت کردن
pull
کشیدن دندان
pull
کندن پشم کندن از
pull-out
ترک کردن
pull off
نیروی کشش برقی
to pull up by the roots
ریشه کن کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com