Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 22 (3 milliseconds)
English
Persian
to rally one dispersed
نیروی تازه بخود دادان
Other Matches
dispersed
پراکنده کردن
dispersed
متفرق ساختن متفرق کردن
dispersed
متفرق شدن متفرق کردن
dispersed
پراکنده شدن
dispersed phase
فاز ناپیوسته
dispersed phase
فاز پاشیده
dispersed intelligence
یک سیستم شبکه که در ان قدرت محاسباتی در کل شبکه کامپیوتری توزیع یا پخش شده است
dispersed data processing
پردازش اطلاعات به صورت توزیعی
rally
صف ارایی کردن
rally
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rally
دوباره جمع شدن
rally
دوباره جمع اوری کردن
rally
دوباره بکارانداختن
rally
نیروی تازه دادن به گرد امدن
rally
سرو صورت تازه گرفتن
rally
پشتیبانی کردن
rally
تقویت کردن
rally
بالا بردن قی مت
rally
اجتماع مجدد
rally
دسته بندی کردن
to rally scattered troops
جمع آوری کردن نیروهای نظامی پراکنده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com