English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 100 (7 milliseconds)
English Persian
to run a race در مسابقه دویدن یاشرکت کردن
Search result with all words
rat race عملیات رقابت امیز عنیف وشتاب امیز
race مسابقه
race گردش
race دور
race دوران مسیر
race دویدن
race مسابقه دادن بسرعت رفتن
race نژاد
race نسل تبار
race طایفه
race قوم
race طبق ه
race ریل لغزنده
race اسب دوانی
race سرسره ریل
race طوقه لغزنده
race سینی لغزنده
race ابراهه
race جوی
race نهر
race جدار
race قاب
race مسابقه سرعت
race وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
race horse اسب مسابقه
bearing race جدار یاتاقان
claiming race مسابقه اسبهای هم قیمت
conditional race مسابقه مشروط با ارابه
currency depreciation race تجدید نظر در قیمت پول جاری
currency depreciation race تخفیف قیمت پول رایج کشور نسبت به پول سایرممالک که باعث افزایش صادرات میشود
drag race مسابقه اتومبیلرانی سرعت
endurance race مسابقه استقامت
endurance race مسابقه اتومبیلرانی استقامت
figure race مسابقه اتومبیلرانی درمسیری بشکل 8 لاتین
flat race مسیر هموار بی مانع اسبدوانی
foot race مسابقه راهپیمایی
race walking مسابقه راهپیمایی
front race پیشتازی
harness race مسابقه ارابه رانی
he has run his race دوره
he has run his race خودراپیموده
he has run his race است
head race تنوره اسیاب
head race کانال هذایت اب به توربین
horse race مسابقه اسب دوانی
hurdle race اسب دوانی با پرش از موانع
maiden race مسابقه بین اسبهایی که هرگز برنده نشده اند
master race نژاد برتر
match race مسابقه دو بین دو نفر
middle distance race دو نیمه استقامت 008 تا0051 متر
mill race اب اسیاب
mill race جوی اسیاب
nursey race مسابقه اسبهای 2 ساله
obstacle race مسابقه دو با پرش موانع
optional claiming race مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
point race مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
post race مسابقهای که صاحب اسب قبلا نام اسب را ثبت میکند
produce race مسابقه بین اسبهایی که هنوزکره نداشته اند
race card برنامه اسب دوانی
race condition حالت نامعینی که به هنگام عملکرد همزمان ددستورالعملهای دو کامپیوتربوجود می اید و امکان شناخت این مسئله که کدام یک از انها ابتدا تمام خواهند شدوجود ندارد
race glass دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
race ring سینی دوار
race ring طوقه سرسرهای
race ring رینگ و پایه مسلسل
race ring رینگ لغزنده سرسره لغزنده طوقه دوار
relay race دو امدادی
road race دو ماراتون
row a race مسابقه کرجی رانی دادن
sack race مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
selling race مسابقه اسب دوانی که در ان اسب برنده بمعرض مزایده گذارده میشود
selling race مسابقه فروش اسب
slow and steady wins the race اسب تازی دوتک روبشتاب شتراهسته میرودشب وروز
special weight race مسابقهای که تعیین وزن اضافی ارتباطی با جدول وزن نسبت به سن ندارد
stage race مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
tail race کانال هدایت اب از توربین به خارج
the black race نژاد سیاه
the hu man race نژادانسان
the hu man race نوع بشر
the white race نژادسفید
the white race نژادابیض
tide race جذر و مد سریع اب دریا
to poach a start in race بدون حق در مسابقه دوازدیگران جلو زدن
to poach a start in race نا بهنگام پیش افتادن
to ride a race در اسب دوانی شرکت کردن
to row a race در مسبابقه کرجی رانی شرکت کردن
to time a race وقت مسابقهای را نگاه داشتن
weight for age race مسابقه اسبها با وزنهای طبق جدول سنی
arms race مسابقه تسلیحاتی
human race بشریت
race meeting برگزاریچنددورمسابقهاسبدوانیدریکدورمسابقه
race relations روشیکهافراددرمسابقهبایکدیگررابطهدارند
To win the match(race,contest). مسابقه رابردن
Adegenerate ( decadent ) race . نژاد فاسد
A hurdle race . مسابقه دو با مانع
rat race <idiom> رها کردن ،تنها گذاشتن
Slow but sure wins the race. <proverb> پیروزى از آن کسى است که آهسته و مطمئن مى رود .
race course میدان مسابقه
the human race بشریت
the human race نوع بشر
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com