English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 38 (4 milliseconds)
English Persian
to secure a debtby a mortagage با گرفتن گرو بستانکاری خودرا ازدیگران تامین کردن
Other Matches
take on mortagage رهن کردن
to secure تامین کردن [مطمئن کردن ] [حفظ کردن]
secure محکم نگهداشتن
secure به دست اوردن امن
secure محفوظ
secure بی خطر خاطر جمع مطمئن
it is secure محکم است
it is secure عیب نمیکند
secure به دست اوردن
secure تامین کردن هدف
secure محکم
secure درامان تامین
secure حفظ کردن
secure بی خطر
secure ایمن
secure محفوظ داشتن
secure تامین کردن
secure تصرف کردن گرفتن هدف
secure مطمئن تامین کردن
secure تامین شده
secure امن
secure مطمئن استوار
to feel secure مطمئن بودن
to feel secure مطمئن شدن
secure system سیستمی که بدون اجازه قابل دستیابی نیست
secure of victory مطمئن به پیروزی
secure kernel هسته امن
i have a secure grasp of it محکم
i have a secure grasp of it انرا گرفته ام
i have a secure grasp of it محکم دارمش
secure arguments دلائل متین یامحمکم
secure transaction technology سیستم ساخت ماکروسافت برای ایجار اتصال ایمن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت کالاها روی اینترنت میدهد
secure electronic transactions استاندارد گروهی از بانکها یا شرکتهای اینترنت که به کاربران امکان خرید بی خط ر روی اینتریت می دهند
secure sockets layer پروتکل ارسالی رمزگذاری شده طراحی شده توسط Netscape که ارتباط امن بین جستجوگر و وب سرور روی اینترنت برقرار میکند
In a secure ( safe ) place. درمحل محکم وامنی
secure encryption payment protocol سیستمی که یک اتصال امن بین جستجوگرکاربر ووب سایت فروشنده ایجاد میکند تا کاربران بتوانند قیمت کالاها را روی اینترنت بپردازند
secure hypertext transfer protocol گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com