Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 49 (4 milliseconds)
English	Persian
to spread like wildfire	خیلی زودمنتشرشدن
Other Matches
wildfire	ماده قابل اشتعال
wildfire	اتش سریع و پر زور
spread	منتشر شدن انتشار
spread	منتشر کردن یا شدن
spread out	پهن کردن
spread	[منتشر کردن مایع روی سطح]
to spread [across] [over]	پهن شدن [سرتاسر]
to spread [across] [over]	توسعه یافتن [سرتاسر]
to spread [across] [over]	گسترش یافتن [سرتاسر]
spread	منتشر کردن
spread	فاصله زیاد بین مدافعان عرض شاخهای گوزن
spread	اتش درودر عرض یا عمق
spread	وسعت
spread	بسط وتوسعه یافتن گسترش
spread	منتشرشدن
spread	گسترش یافتن
spread	فرش کردن
spread	پهن کردن
spread	گستردن
spread	پخش کردن
spread	پهن شدن
spread	پخش شدن
spread	شیوع
spread	توسعه دادن
spread	توسعه
spread	نشر
spread	گسترش
large spread	مروحه خیلی باز است
spread collar	بلوزیقهمردانه
wing spread	فاصله بین دو سر بال
spread run	مدت اب بندان
spread run	مدت پخش
spread-eagled	درازکش
spread effects	اثرات پراکندگی
large spread	فاصله گلوله ها راکم کنید
lateral spread	اتش درو در عرض
load spread	انتشار نیرو
point spread	امتیاز قابل انتظار
range spread	اتش درو در عمق
range spread	اتش درعمق
spread eagle	تصویر عقاب بال گسترده
spread eagle	میهن پرستی افراطی
spread eagle	چاخان بصورت بال گسترده دراوردن
spread eagle	سرخوردن با عقب اسکیتهای چسبیده بهم بجا گذاشتن میلههای 2 و 3 و 4 و 6 و 7 و01 بولینگ
spread effects	اثرات نشر
full beam spread	باندکامل روشنایی
full beam spread	باند کامل روشن کننده
spread oneself too thin <idiom>	با یک دست چند هندوانه برداشتن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com