English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
to stand out in relief برجسته یا روشن بودن
Other Matches
relief خلاص کردن
relief کم کردن
relief نقشه برداری عوارض زمین
relief شکل فاهری و پست و بلندی
in relief برجسته
in relief بطور برجسته
relief well چاه فشارشکن
relief well چاه تخلیه
relief well چاه بارشکن
by way of relief برای تنوع
out relief دستگیری مردمی که در بنگاه اعانه بودباش ندارند
relief نقش یا گل برجسته [این امر در فرشبافی بیشتر در هنگام بافت چهره انسان، گاه نقوش حیوانات و یا استفاده از آیات، کلمات و شعر در متن و یا حاشیه فرش بکار می رود.]
relief مرخصی تعویض نگهبانی عوارض زمین
relief رهایی
relief اسودگی
relief حجاری برجسته
relief تسکین
relief راحتی
relief فراغت ازادی
relief اعانه
relief کمک
relief رفع نگرانی
relief خط بر جسته
relief برجسته کاری
relief معافیت
relief تحفیف
relief کاهش
relief تسکینی
relief جانشین
relief گره گشایی جبران
relief ترمیم اسایش خاطر
relief تشفی
relief امداد
relief valve شیر خلاص
eleemosinary relief دستگیری خیر خواهانه یامجانی
emergency relief رهایی از بلایا
relief valve شیر فشارشکن
relief valve شیر اطمینان
shaded relief عوارض مشخص یا بسیارناهموار
relief interval استراحت متناوب
to bring out in relief برجسته یا روشن کردن
terrain relief پستی وبلندی زمین
terrain relief شکل فاهری زمین
stucco relief گچبریهای برجسته
bas relief برجسته کوتاه
bas relief نقش کم برجسته
bas-relief برجسته کوتاه
bas-relief نقش کم برجسته
basso relief برجسته کوتاه
emergency relief رهایی ازمصایب غیر مترقبه
relief time زمان استراحت
relief of sentry عوض نگهبان
half relief نیم برجسته
relief emboss برجسته
relief commander گروهبان پاسدار یا پاسبخش
narrative relief نقش برجسته توصیفی
narrative relief نقش برجسته روایتی
relief angle زاویه خلاصی
outdoor relief اعانه بمردمی که بیرون ازبنگاه اعانه زندگی می کنند
relief angle زاویه ازاد
pauper relief اعانه
pauper relief بینوایان
refugee relief کمک به پناهندگان و فراریان ازمنطقه جنگی
low relief نقش نیم برجسته
relief emboss نقشه برجسته
mezzo relief نیم برجسته
relief maps نقشههای توپوگرافی نقشههای هندسی زمین
relief map نقشه برجسته نما
high relief نقوش برجسته
high relief نقش تمام برجسته
relief map نقشه برجسته
relief in place تعویض یکانها در محل
relief in place تعویض در محل
relief hole سوراخی در ورقههای فلزی که تلاقی دو خم را بدون تاب برداشتن صفحه ممکن میسازد
relief fund وجوه اعانه
refugee relief نجات پناهندگان
tax relief کاهشمبلغمالیاتی
work relief استراحت توام با کار
relief [from pain] کاهش درد
relief printing چاپگربرجسته
debt relief بخشش بدهکای
debt relief صرف نظر از بدهکاری
bas-relief برجسته کاری
high relief برجستگی زیاد
relief [from pain] تسکین [درد]
pressure-relief valve دریچهتخلیهفشار
pressure relief valve دریچهتخلیهفشار
air relief valve دریچههوا
air relief cock مجرای تهویه
discomfort relief ratio بهر راحتی- ناراحتی
compensating relief valve شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
prossure relief valve شیر خلاص فشار
Please stand up ! لطفا" بایستید !
To stand someone up . کسی را قال گذاشتن ( منتظر ؟ معطل گذاردن )
(can't) stand <idiom> تحمل نکردن،دوست نداشتن
to stand up with رقصیدن با
to stand by گوش بزنگ بودن
stand for علامت چیزی بودن
to take one's stand جای گزیدن
to take one's stand جا گرفتن
stand by <idiom> نزدیک بودن
stand by <idiom> پشت کسی بودن ،هوای کسی را داشتن
stand-alone <adj.> خود کفا [به تنهایی] [مستقل ]
take a stand on something <idiom> فهمیدن اینکه کسی بر علیه چیزی است
stand up to someone <idiom> شجاعت روبرو شدن را داشتن
stand up for <idiom> جنگیدن برای
stand (someone) up <idiom> به سر قرار نرفتن
stand up <idiom> مقاوم بودن
stand out <idiom> موردتوجه بودن
stand off <idiom> دورنگه داشتن
stand off <idiom> کنارماندن
to stand at a بحالت خبردارایستادن
stand over <idiom> زیر ذرهبین بردن
stand for <idiom> اجاره دادن
stand for <idiom> سرحرف خود بودن
stand for <idiom> درفکر کسی بودن
stand in for someone <idiom> جانشین کسی بودن
to stand between میانجی شدن
to stand for داوطلب بودن
take one's stand جا گزیدن
take one's stand جاگرفتن
to stand for نامزد بودن هواخواه بودن
stand up to روبرو شدن با
stand up f. جنگ اشکاریاعلنی
to stand over عقب افتادن
to stand over معوق ماندن
to stand by ایستادن وتماشا کردن
to stand د رچیزی پافشاری یا اصرارکردن
to stand چیزیرادقیقا رعایت کردن
to stand behind پشت سر ایستادن
to stand or go between میانجی شدن
to stand a. off کناره گرفتن
to stand a. off دورایستادن
to come up to the stand بمیزان یا پایه معین رسیدن
to come to a stand ایستادن
to come to a stand متوقف شدن
to stand by ایستادن
stand over عقب افتادن
stand over معوق ماندن
stand out حرکت کردن ناو به سمت دریا
stand by حاضر بودن
stand by دم دست
to stand out دوام یاایستادگی کردن
stand alone به تنهایی
stand alone وضعیت یکتا
stand alone مستقل
to stand up وایستادن برخاستن
stand alone خودکفا
stand by دم دست بودن اماده خدمت
to stand out برجسته بودن
to stand in with any one با کسی هم پیمان بودن
stand out برجسته عالی
stand out دوام اوردن ایستادگی کردن
stand out برجسته بودن
stand for هواخواه بودن
stand for داوطلب بودن
stand first اول بودن
to stand for طرفداری کردن از
to stand in the way of مانع شدن
to stand up for پشتی یا حمایت کردن از طرفداری کردن از
stand مکث موضع
stand-off محشور نبودن
stand off برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand off خصوصیات جنگ افزار هواپیما
stand off مساوی یاهیچ به هیچ
stand off سرد گریز کردن
stand پایه میز کوچک
stand off دفع کردن بدفع الوقت گذراندن
stand off محشور نبودن
stand سه پایه دکه بساط دکان
stand-in شرکت کردن
stand-in قرب ومنزلت
stand مقام
stand شهرت
stand وضع
stand ماندن
stand راست شدن
stand قرار گرفتن
stand بودن واقع بودن
stand واداشتن
stand عهده دارشدن موقعیت
stand-off برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand سطح معمولی اب دریا
stand-off سرد گریز کردن
stand-off دفع کردن بدفع الوقت گذراندن
stand-in جانشین هنرپیشه شدن
stand-in عوض
stand in شرکت کردن
stand دوره سکون اب دریا
stand طرز یا محل ایستادن کمانگیر
stand دفاع مداوم
stand water slack
stand مقاومت کردن
stand علامت یادبود
stand مقر پایه
stand تکیه گاه
stand توقفگاه وضع
stand ایستگاه
stand تحمل کردن
stand سکوب تماشاچیان مسابقات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com