Dictiornary-Farsi | to tear down a building | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 176 (9 milliseconds)

English	Persian
to tear down a building	خراب کردن ساختمانی
to tear down a building	متلاشی کردن ساختمانی


Other Matches

tear down <idiom>	انتقاد کردن
tear	: دراندن
tear	گسیختن گسستن
tear	پارگی
tear	چاک
tear	پاره کردن
tear	دریدن
tear	گریه
tear	دررفتگی
tear	شکاف
tear up <idiom>	(پاره کردن)ریزریزکردن
tear down <idiom>	ویران کردن
tear	سرشک
tear down	پاره پاره ومتلاشی کردن درهم دریدن
tear out	پارگی تصویر
tear up	پاره کردن
tear up	درهم دریدن
tear	چاک دادن
tear	اشک
to tear at	بزور کشیدن
tear	:
tear-jerker	احساساتی
wear and tear <idiom>	پاره پوره
tear strength	مقاومت [در برابر پارگی]
tear sheet	قطعه یا مقاله پاره شده ازمجله یا روزنامه
tear jerking	گریه اور
tear jerking	نمایش یاداستان فوق العاده هیجان انگیز واحساساتی
tear-jerker	اشک انگیز
tear-jerker	گریه انگیز
To tear oneself away from something .	دل از چیزی کندن
tear-jerkers	گریه انگیز
tear-jerkers	اشک انگیز
to tear to shreds	ریزکردن
tear-jerkers	احساساتی
tear tape	نواربازکردن
to tear to pieces	دریدن
tear-off calendar	تقویمدیواری
waer and tear	فرسودگی و سائیدگی
to tear a hole in	سوراخ یا پاره کردن
to tear to pieces	پاره پاره کردن
wear and tear	فرسودگی عادی
tear gas	گاز اشک اور
wear and tear	استهلاک
wear and tear	از بین رفتن اموال در نتیجه استعمال
wear and tear	فرسودگی و سائیدگی
fair wear and tear	خسارت در حد معمولی فرسودگی در حد معمول
anti tear strips	باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
building	ساختمان
building	عمارت دیسمان
building	بنا
site building	زمین زیربنا
building contractor	پیمانکار ساختمان [اقتصاد]
tower building	ساختمان برجی
to break into a building	با زور [و غیر قانونی] وارد ساختمانی شدن
the interior of a building	اندرون عمارت
to plan a building	عمارتی راطرح ریزی کردن
to plan a building	نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
to found a building	ساختمانی بینادکردن
to found a building	عمارتی برپاکردن
Industrialized building	[تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
ship building	کشتی سازی
situation of a building	موقعیت ساختمان
site building	زمین ساختمانی
situation of a building	وضع قرارگرفتن بنا
The building is in ruins .	ساختمان خراب است
to demolish a building	خراب کردن ساختمانی
to demolish a building	متلاشی کردن ساختمانی
building line	خط کناری ساختمان
to pull down a building	متلاشی کردن ساختمانی
intelligent building	[ساختمانی با سرویس هوشمند]
sick building	اشارهبهساختمانهایمدرن
to pull down a building	خراب کردن ساختمانی
They bombarded the building.	ساختمان رابه توپ بستند
administrative building	ساختماناداری
containment building	ساختمانمحدودشده
reactor building	ساختمانرآکتور
service building	ساختمانسرویس
slab building	ساختلوح
turbine building	ساختمانتوربین
building society	شرکتوام دهندهمسکن
public building	بنای همگانی
building block	کنده ساخت
building limes	اهک ساختمانی
building inspectorate	دفتر نقشه کشی
building enterprise	مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
building craftsman	کارگر ماهر ساختمانی
building costs	هزینههای ساختمان
building construction	روسازی
building construction	معماری
building connection	انشعاب ساختمان
building line	امتداد
building line	راسته
building official	بازرسان ساختمان
building material	مصالح ساختمانی
building material	مصالح ساختمان
building machinery	ماشین الات ساختمانی
body building	ورزش زیبایی اندام
building log	چوب گرد ساختمان
building line	بر ساختمان
building line	بر ساختمانی
building component	اجزای ساختمان
bridge building	پل سازی
body-building	ورزش زیبایی اندام
body building	بدنسازی
body building	پرورش اندام
building blocks	واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
building blocks	بنا کنده
building blocks	کنده ساخت
building block	واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
building block	بنا کنده
body-building	پرورش اندام
body-building	بدنسازی
road building	جاده سازی
apartment building	ساختمان اپارتمانی
administration building	قسمت اداری
administration building	ساختمان اداری
building sites	عرصه
building sites	کارگاه ساختمانی
building site	عرصه
building site	کارگاه ساختمانی
building operations	عملیات ساختمانی
capital building	سرمایه سازی
gigantic building	ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
framed building	ساختمان تیر پایهای
exhibition building	ساختمان نمایشگاه
home building	ساختمان مسکونی
commercial building	تیمچه
commercial building	تیم
commercial building	سرای
building work	کار ساختمانی
height of building	بلندی ساختمان
house building	ساختمان مسکونی
office building	ساختمان اداری
nest building	لانه سازی
to shift to the new building	اسباب کشی کردن
model building	الگوسازی
main building	ساختمان اصلی
machine building	ماشین سازی
industrial building	بنای صنعتی
industrial building	ساختمان صنعتی
building up of generator	پیش تحریک مولد
building up alloy	الیاژ مخصوص روکش کاری
building sand	خاک و ماسه ساختمان ماسه برای بنایی
building system	سیستم ساختمان
building plant	وسایل ساختمان
building system	اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
building unit	واحد ساختمانی
building permit	پروانه ساختمان
building unit	جزء ساختمانی بخشی از یک ساختمان
building owner	صاحب کار
machine building industry	صنعت ماشین سازی
building steel lathing	اسکلت فلزی ساختمان
A multi-storey building.	ساختمان چندین طبقه
road building machine	ماشین جاده سازی
road building slag	شلاکه جاده سازی
building material dealer	فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
elvis has left the building <idiom>	[تمام شده است]
elvis has left the building <idiom>	[نمایش به اتمام رسیده]
local building inspector	پلیس ساختمان
basic building materials	مواداولیهساختمان
building trade worker	تعمیرکار ساختمان
building block principle	طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
article of a building by law	ائین نامه ساختمان
word building test	ازمون واژه سازی
building steel lathing	بافت ساختمان فولادی
power house building	ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
In appiarance it is a strong building.	بظاهر ساختمان محکمی است
a building of small scale	عمارت کوچک
building trade joinery	نجاری ساختمان
his equitable savings and loan building	[پس انداز عادلانه و ساختمان وام
To make a forcible entry into a building.	بزور وارد ساختمانی شدن
bed building stage of river	تراز سطح متوسط اب رودخانه
to burgle [British E] / burglarize [American E] a building.	با زور [و غیر قانونی] وارد ساختمانی شدن
Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor.	ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است