English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 75 (8 milliseconds)
English Persian
to tow a vehicle [to a place] یدکی کشیدن خودرویی [به جایی]
Search result with all words
vehicle وسیله نقلیه
vehicle ناقل
vehicle حامل رسانه
vehicle برندگر
vehicle رسانگر
vehicle خودرو
vehicle وسیله حمل
vehicle حمل کننده
vehicle رسانه
vehicle حامل
vehicle برنده
vehicle محمل
administrative wheeled vehicle fleet کاروان خودروهای اداری خودروی اداری
aerospace vehicle هر رسانگر کنترلی که قادر به پرواز در هوا و فضا باشد
airborne vehicle وسیله هوابرد
airborne vehicle وسیله انجام عملیات هوابرد
amphibian vehicle وسیله نقلیه برای خشکی و اب
amphibious vehicle خودروی اب خاکی
amphibious vehicle availability table جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
armored reconnaissance vehicle خودروی شناسایی زرهی
armored vehicle خودروی زرهی
armored vehicle خودروی زرهدار
armored vehicle زرهپوش
articulated vehicle وسیله نقلیه مفصلی
combat vehicle خودروی رزمی
combination vehicle خودروهای مرکب
combination vehicle خودروی بکسل کننده و بکسل شونده
commercial type vehicle خودروی تجارتی خودروهای شخصی
consolidated vehicle table فهرست خودروهای محموله در کشتی
control vehicle تانک نافم حرکت
control vehicle خودرونافم ستون یا نافم حرکت
crawl type vehicle وسیله نقلیه نوع خزنده
landing vehicle خود روشنی دار اب خاکی
link lift vehicle حمل و نقل بار و پرسنل به صورت یکپارچه حمل یکپارچه
motor vehicle وسیله نقلیه موتوری
motor vehicle خودرو موتوری
motor vehicle خودرو
motor vehicle industry صنعت وسایل نقلیه موتوری صنعت اتومبیل
motor vehicle tax فرمان اتومبیل
multi purpose vehicle وسیله نقلیه برای اهداف گوناگون
rail borne vehicle وسیله نقلیهای که روی ریل حرکت میکند
re entry vehicle نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
reentry vehicle مدول یا قسمتی از سفینه فضایی که مجددا بایستی ازجو عبور کند تا به زمین برسد
refrigerator vehicle وسیله نقلیه یخچال دار
road transport vehicle ماشین باری
road transport vehicle کامیون
space vehicle فضا پیما
space vehicle وسیله نقلیه فضایی
tank recovery vehicle خودرو اخراجات تانک جرثقیل زرهی
tank vehicle خودرو تانکر
tank vehicle خودرو تانکرسوخت
to p a vehicle or horse جلو گردونه یا اسبی را نگاه داشتن
tracked vehicle وسیله نقلیه بکسل کننده وسیله نقلیه یدک کش
truck vehicle خودرو نظامی
truck vehicle کامیون
utility vehicle وسیله نقلیه عمومی
utility vehicle وسیله نقلیه عام المنفعه
vehicle cargo بار چرخدار
vehicle cargo بار تریلی دار
vehicle chain زنجیر وسیله نقلیه
vehicle mass ratio نسبت جرم نهایی رسانگر بعداز تمام شدن یا قطع سوخت به جرم اولیه ان
vehicle stopping distance مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
vehicle summary فهرست پیاده شدن خودروها فهرست ترتیب و مشخصات خودروهای ستون
all-terrain vehicle وسیلهنقلیهبلند
catering vehicle وسیلهآذوقهرسان
passenger transfer vehicle وسلهجابجاییمسافرین
commercial vehicle وسیلهحملکالاومسافردر جاده
to alight from a vehicle پیاده شدن از وسیله نقلیه ای
vehicle used for migrant-smuggling operations خودرو استفاده شده برای عملیاتهای مهاجر قاچاق
motor vehicle liability insurance بیمه ماشین [اصطلاح روزمره]
The motor vehicle is covered by theft insurance. این خودرو برابر سرقت بیمه شده است.
motor vehicle passenger سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
motor vehicle passenger مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
vehicle registration office اداره راهنمایی و رانندگی
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com