English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
to veto a bill لایحه قانونی راردکردن
Other Matches
veto حق رد
veto رد کردن
veto قدغن کردن
veto رای مخالف دادن
veto وتو
veto ردیا نفی یا منع یک مقام رسمی
veto حق و اختیار
veto حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto رای مخالف
veto نشانه مخالفت
veto منع
veto حق رد رد
pocket veto رد لایحه قانونی بوسیله معوق گذاردن ان
exercise one's veto از حق وتو استفاده کردن
the exercised thier veto انها حق وتوی خود را اعمال کردند
bill دادخواست
bill سند مالی لایحه یا طرح قانونی
bill گزارش جریان دعوی
bill تهیه کردن صورتحساب
bill اسنادبازرگانی
bill قبض
bill حواله
bill بیجک
bill اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
way bill بارنامه دریایی
way bill بارنامه راه اهن
got through (the bill got through the ma لایحه از مجلس گذشت
to f. the bill واجدشرایط بودن
bill of e. برات
way bill بارنامه
way bill سند حمل
bill صورتحساب
May I have my bill, please? ممکن است لطفا صورتحسابم را بیاورید؟
the bill صورت حساب
bill اسکناس
The bill, please. لطفا صورت حساب.
bill نوک
bill منقار
bill نوعی شمشیرپهن
bill نوک بنوک هم زدن
bill لایحه
bill صورتحساب دادن
bill nye صورتحساب
bill سند
bill برات
bill قبض صورتحساب
play bill اعلان نمایش
cranes bill یکجورانبرجراحی
play bill اگهی نمایش
omnibus bill لایحه قانونی که مسائل گوناگون در بر دارد
members bill member
member's bill طرح قانونی
long bill نوک دراز
cranes bill شمعدانی
protect a bill وجه براتی را تامین کردن
retiring a bill براتی را تسویه کردن
sight bill حواله دیداری برات یا حواله ایکه در زمان ارائه قابل پرداخت میباشد
sight bill برات دیداری
show bill تابلو اعلان نمایش
clearing a bill محاسبه سر رسید برات پرداخت مبلغ برات و تصفیه حساب مربوط به ان
short bill برات کم مدت
sets of bill نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
road bill بارنامه
hook bill منقارعقابی
hook bill منقار نوک برگشته
due bill در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
financial bill لایحه مالی
due bill برات پرداختنی
creditor's bill به ورثه میدهد
cross bill لایحه دفاعیه
cross bill شکایت متقابل
crow bill انبرگلوله کش
due bill سند بدهی
dishonour a bill نکول
first reading of a bill شوراول لایحه
fly bill اعلان دستی
hawks bill لاک پشت منقار دار
hawk bill لاک پشت ابی
hard bill پرندگان سخت منقار
creditor's bill رسیدی که بستانکار متوفی درمقابل دریافت مقداری ازترکه به عنوان تصفیه حساب
foreign bill برات خارجی
foreign bill برات ارزی
foreign bill حواله ارز خارجی
fly bill اگهی دستی
currency of a bill مدت برات
soft bill پرنده منقار نازک حشره خوار
wage bill لیست حقوق
victualling bill پروانه حمل کالائی که درانبار گمرکی موجود باشد
usance bill برات به وعده
twin bill دو مسابقه توام در یک برنامه
true bill اعلام جرمی که هیئت منصفه در فهر ان صحه گذارند
treasury bill اسناد خزانه
transit bill پروانه عبور
transit bill اجازه عبور
training bill برنامه اموزشی
watch bill لوحه نگهبانی ناو
bill poster کسی که کارش چسباندن پوستر و آگهی بر دیوار و تابلوهای اعلانات است
a hefty bill صورتحساب سنگینی
I think there is a mistake in the bill. من فکر میکنم اشتباهی در صورتحساب هست.
How much is my telephone bill? صورتحساب تلفنمان چقدر میشود؟
Please have my bill ready. لطفا صورتحسابم را آماده کنید.
pad the bill <idiom> اضافه شدن هزینههای کاذب
foot the bill <idiom> پرداختن
fill the bill <idiom> مناسب برای همه جا
double bill مسابقهورزشی-تئاتریاسینماکهدرآندوبرنامهاجراشود
bill posters کسی که کارش چسباندن پوستر و آگهی بر دیوار و تابلوهای اعلانات است
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
to talk out a bill مذاکره کردن در باره لایحهای انقدرکه موکول ببعدگرد د
the bill is undue وعده برات نرسیده است
the bill is overdraw سر رسید برات منقضی شده است
the bill has come to maturity موعد پرداخت برات منقضی شده است
the bill has come to maturity وعده پرداخت برات رسیده است
stork's bill برگ عطر
stork's bill گل عطر
stork's bill شمعدانی عطر
station bill جدول محلها
station bill لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
the bill of has come to mature وعده پرداخت برات رسیده است
through bill of exchange بارنامه سراسری
to rush a bill through لایحهای راباشتاب ازمجلس گذرانیدن
to protean a bill وجه براتی راتامین کردن
to dishonour a bill براتی را فکول کردن
to bill and coo باهم غنج زدن
to bill and coo بوسه بازی کردن
time bill برنامه حرکت قطار
time bill سفته مدت دار
through bill of lading بارنامه سراسری
soft bill مرغ مگس خوار
bill of loading جواز کشتی
bill of lading ستمی کشتی
bill of lading بارنامه
bill of indictment کیفر خواست
bill board تخته لنگر
bill of indictment ادعانامه
bill of indictment کیفرخواست
bill of indicment ادعا نامه
bill book دفتر بروات
battle bill فهرست استعداد رزمی ناو
battle bill لوحه جنگی ناو
banker's bill صورتحساب بانکی
bill of loading بارنامه کشتی
bill of indicment کیفر خواست
banker's bill صورت تبدیل ارز
bill of lading بار نامه کشتی
bill of lading بار نامه
bill broker دلال برات
bill broker واسطه تنزیل
bill of guarantee ضمانتنامه
bill of exception اعتراض نامه
bill exchange برات
bill hook دستعاله
bill of entry افهارنامه ورودی
bill of entry افهارنامه ورودی افهارنامه گمرکی
bill of divorce طلاق نامه
bill of disfranchise disfranchise
bill of costs صورت هزینه دادرسی
bill of attainder لایحه قانونی مصادره اموال کسانی که به علت خیانت یاجنایت محکوم شده باشند
bill of exceptions صورت استثنائات
bill of exchange حواله یا برات کتبی غیرمشروط
bill of exchange برات ارزی
bill of goods فهرست تجارتی
bill of goods صورت کالا
bill of exgchange سفته
bill of exgchange برات
bill of exchange برات
bill exchange برات بازرگانی
bill of exchange برات مبادلهای
bill hook دهره
bill of health گواهی بهداشت
bill of fare برنامه
bill payable برات قابل پرداخت
bill of fare هزینه سفر
accommodation bill براتی که جهت کمک یا ضمانت فردی تهیه میگردد
accommodation bill برات دوستانه
bill of sale بیع نامه
bill of sale سند فروش
bill of fare صورت اغذیه مهمانخانه
blank bill براتی که در ان محل پرداخت قید نشده باشد
bill of fare صورت غذا
bill of health گواهی تندرستی
bill of health گواهی صحت مزاج
bill of rights اعلامیه ده مادهای حقوق اتباع امریکایی
bill of rights قانون اساسی امریکا
bill of rights اعلامیه حقوق
bill of rights منظور هرسندی است که در ان از حقوق و ازادیهای فردی و اجتماعی سخن به میان اید و معمولااین چنین سندی بعد ازانقلابات بزرگ و یا تغییررژیم و یا تغییر قانون اساسی وجود پیدا میکند
foreign bill برات قابل پرداخت در خارج ازکشور
clean bill برات ساده
bill of sale فاکتور
bill of sale صورت فروش
appropriation bill صورت ضبط اموال
bill of particulars شرح خواسته
bill of oredit اسنادخزانه
bill of oredit اوراق قرضه دولتی
bill of materials صورت حساب مواد
bill of materials فهرست مواد
bank bill برات بانک
bank bill اسکناس
bank bill حواله بانکی
bill of material فهرست مواد
bill of poreclosure poreclosure
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com