Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 181 (9 milliseconds)
English
Persian
toilet cover
رو میزی برای میز ارایش
Other Matches
He has read the book from cover to cover .
کتاب رااز اول تا آخر خوانده است
Where is the toilet?
توالت کجاست؟
toilet
ارایش
toilet
بزک
toilet
میزارایش
toilet
مستراح
toilet
توالت
toilet-training
از قنداق درآوردن
men's toilet
توالتمردانه
toilet paper
کاغذ
toilet waters
عطر حمام
toilet water
عطر حمام
toilet-train
آموزشدادنبهبچهبرایکنترلادرارومدفوع
to make one's toilet
ارایش یا بزک کردن
toilet bowl
کاسهتوالت
toilet truck
کامیونبالابر
women's toilet
دستشوییزنانه
toilet paper
طهارت
toilet training
اموزش اداب توالت رفتن
to go to
[use]
the toilet
[British E]
به توالت رفتن
toilet soap
صابونتوالت
toilet roll
دستمالتوالت
cover off
پشت سر هم قرار گرفتن پشت به گردن
from cover to cover
ازاغازتا انجام کتاب
cover all
بارانی یا روپوش
cover all
رولباسی
cover up
در لاک دفاعی فرورفتن
cover-up
در لاک دفاعی فرورفتن
take cover
جان پناه گرفتن
take cover
حفاظ گرفتن
cover
مخفی گاه
[جامعه شناسی]
under cover
<idiom>
پنهان شدن
cover up
<idiom>
پنهان کاربدواشتباه
under cover
سربسته درپاکت
cover
پوشش مخفی
[جامعه شناسی]
to cover up
پوشاندن
to cover up
پیچیدن
to cover in
پوشاندن
to cover in
پرکردن
take cover
پشت جان پناه قرار گرفتن
cover
بوته زار پناهگاه شکار
cover
سقف زدن
cover
اختفاء
cover
دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
cover
روکش کردن پوشانیدن پوشش
cover
انجام دادن
cover
اماده شدن برای دریافت توپ
cover
سطح برف
cover
جلد سرپوش
cover
مخفی در بر گرفتن
cover
پوشاندن
cover
روپوش
cover
حاوی بودن درپوش
cover
تامین زیان و خسارات بیمه
cover
بسته بندی
cover
بازی دفاعی
cover
نگهبان بگوش
cover
تامین
cover
جان پناه خفاگاه پوشاندن
cover
حفاظ
cover
جلد
cover
پوشش
cover
تامین کردن
cover
طی کردن
cover
پنهان کردن
cover
جلد کردن
cover
سرپوش
cover
حایل شدن
cover
مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
cover
اماده برای برگرداندن توپ
cover
امادگی
cover
پاکت
cover
رویه لفاف
to cover one's nakedness
ستر عورت کردن
under cover of letter no
ضمن نامه شماره
cover girl
زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
to cover much ground
جامع بودن
sight cover
روپوش دستگاه نشانه روی روپوش زاویه یاب
saddle cover
غاشیه
saddle cover
زین پوش
saddle cover
زین پیچ
to cover much ground
وسیع بودن
to cover much ground
رسابودن
cover girl
ستارهی روی جلد
cover girls
زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girls
ستارهی روی جلد
speaker cover
پوششصدا
duvet cover
روپوشقابلشستشو
loose cover
روکش
pillow cover
ستونمخروطی
cover note
بیمه نامه موقت
cover one's tracks
<idiom>
پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
contingency cover
بیمه حمل احتیاطی
bed cover
روتختی
divan cover
[قالیچه رومبلی که معمولا دو تکه قرینه بوده و در یک طرف بدون ریشه می باشد تا در کنار هم بصورت یک قطعه به نظر آید.]
sliding cover
پوششمتحرک
seat cover
پوششصندلی
pan cover
پوششکنه
first-day cover
پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
valve cover
روپوشسرپاپ
battery cover
پوششباطری
filter cover
پوششفیلتر
glass cover
پوشششیشهای
head cover
محافظسر
lever cover
پوششدربازکن
mattress cover
گردنبندبلندمهمانی
horse cover
قالیچه زیر زین اسب
saddle cover
رو زینی
[اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
cover charges
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
corset cover
لباس زیر زنانه که روی کرست پوشیده میشود زیرپوش
cover an angle
زاویهای را بستن
cover drive
ضربه در سمت نیمه معینی اززمین
cover note
گواهی بیمه نامه
cover note
گواهی پوشش بیمه
cover plate
صفحه سرپوش
cover plate
پشت بندصفحه بست
cover point
عضو دفاع نزدیک
cover point
محل بازیگر در نقطه معینی دور از توپزن
cover search
جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
cover shame
عذر
cover shame
بهانه
depleted cover
پوشش کاهسته
depleted cover
پوشش کاسته شده
concrete cover
پوشش بتنی روی فولاد
comparative cover
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
cover charge
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover-ups
در لاک دفاعی فرورفتن
air cover
پوشش هوایی
base cover
عکس برداری اولیه
basic cover
عکسبرداری اولیه هوایی
batterty cover
سرپوش باتری
binding cover
پوشش تعهد شده
break cover
خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
cell cover
درپوش باتری
cloud cover
غلظت ابر اتمی
cloud cover
سطح ابر زیرپوشش اتمی
column cover
پوشش ستون
communication cover
پوشش مخابراتی
comparative cover
پوشش نسبی
dish cover
سرپوش
protective cover
روکش محافظ
hub cover
قالپاق چرخ
ice cover
یخپوش
radiator cover
روکش رادیاتور
insurance cover
پوشش بیمه
magneto cover
سرپوش مگنت
open cover
بیمه نامه باز
overhead cover
حفاظ بالای سر
overhead cover
پوشش بالای سر روپوش بالای سر
piston cover
کف پیستون
piston cover
پوشش پیستون
protective cover
جان پناه دفاعی
protective cover
پوشش حفافتی
protective cover
روپوش حفاظ
open cover
بیمه نامهای که جهت حمل محمولههای متعدد تهیه میشود
cover and concealment
پوشش و اختفاء
fire cover
پوشش اتش
extra cover
بازیگر بل گیر
extra cover
پوشش اضافی برای بل گرفتن
fighter cover
پوشش با هواپیماهای شکاری
fighter cover
پوشش هواپیماهای جنگنده
hatch cover
درب دهلیز
dust cover
سرپوش غبارگیر
hatch cover
درپوش دوردریچه
cut and cover shelter
سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
to have compulsory insurance
[cover]
اجباری
[الزامی]
بیمه بودن
cheque book cover
پوششدفترچهچک
country cover diagram
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
can not judge a book by its cover
<idiom>
[چیزی را نمی شود صرفا از روی قیافه قضاوت کرد]
to have private insurance
[cover]
بیمه خصوصی داشتن
his hat cover his fanily
هیچکس را ندارد
perforated cover plates
صفحات سوراخدار
excess cover treaty
قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
his hat cover his fanily
خودش است و کلاهش
under cover of frind ship
بعنوان دوستی
They escaped under cover of darkness.
درتاریکی شب فرار کردند
excess loss cover
بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
perforated cover plates
صفحات مشبک
To cover up a fult ( defect , shortcoming ) .
عیب پوشی کردن
To cover (traverse)long distances.
مسافت زیادی راطی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com