English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 157 (9 milliseconds)
English Persian
tooth clearance بازی دندانه
Other Matches
clearance مجوز دستیابی به یک فایل
clearance فاصله
clearance ترخیص گمرکی
clearance ترخیص
clearance تصفیه
clearance تهاتر
clearance مفاصا
clearance بازی
clearance هوا فضای خالی فاصله
clearance فضای بیکار
clearance تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
clearance اجازه ترخیص اجازه نامه
clearance فضای بازی
clearance برداشتن مانع
clearance گواهینامه یاکاغذ دال بر پاکی و بی عیبی ترخیص
clearance ترخیص کالا ازگمرک
clearance اختیار
clearance اجازه زدودگی
clearance تولرانس
clearance فاصله باز
clearance صلاحیت
clearance تعیین صلاحیت کردن
clearance پاک سازی تایید صلاحیت تخلیه کردن
excess clearance تولرانس زیاده از حد
fitting clearance بازی مناسب
flight clearance اجازه پرواز
flight clearance تعیین امنیت پرواز
height clearance ارتفاع مجاز
customs clearance ترخیص از گمرک
crest clearance بازی نوک پیچ
clearance volume کمترین حجم سیلندر هنگامیکه پیستون در نقطه مرگ بالاقرار دارد
clearance space چاک
clearance rate نواخت جمع کردن مین
clearance rate نواخت مین روبی
clearance papers اسناد خروج کشتی از بندر
clearance outwards مجوز خروج کشتی
clearance outwards مجور خروج کشتی پس ازبارگیری
security clearance تاییدصلاحیت
mine clearance پاک کردن مین
terrain clearance حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
site clearance تخلیه کارگاه
security clearance داشتن صلاحیت خدمتی
security clearance برگ عدم سوء پیشینه
security clearance تایید صلاحیت کردن
road clearance انضباط و نظم حرکت در جاده
road clearance تخلیه کردن جاده
road clearance تخلیه جاده
presumption of clearance فرض برائت درامور مدنی
presumption of clearance اصل برائت
overhead clearance حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
minus clearance تولرانس منفی
minimum clearance حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
mine clearance مین روبی کردن
valve clearance لقی سوپاپ
clearance inwards مجوز ورود کشتی
clearance inwards اعلامیه ورود کشتی به گمرک
clearance sales فروش به منظور تصفیه حراج
approach clearance اجازه تقرب
approach clearance اجازه فرود
clearance angle زاویه ازاد
clearance sale فروش به منظور تصفیه حراج
certificate of clearance مفاصا حساب
clearance capacity فرفیت تخلیه بار
clearance capacity فرفیت تخلیه بار اسکله
clearance diagram قواره
clearance diving شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
clearance fit اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
clearance from obligation برائت ذمه
clearance inwards ورود کشتی به محوطه گمرک
clearance in ward گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل
hot valve clearance فاصله کوچک بین ساقه سوپاپ و اسبک هنگامی که تمام قطعات موتور بدمای کاری رسیده اند
tooth دندان
tooth نیش
tooth دارای دندان کردن
tooth دندانه دار کردن مضرس کردن
tooth دندانه
saw tooth دندانه اره ای [گاه لبه های حاشیه و یا لبه انتهایی فرس را بصورت مثلث های تکراری می بافند که حالتی از دندانه های اره را نشان میدهد.]
air traffic control clearance اجازه حرکت و عبور و مرورهواپیما
bankers automated clearance system سیستم انتقال پول بین بانکها با استفاده از اتصالات کامپیوتری دریک شبکه امن
tooth plane رنده دندانه دار
bucket tooth زبانهدندانه
hinge tooth ندانمفضلی
tooth pitch گام دندانه
tooth pick خلال دندان دندان کاو
tooth gap فاصله دندانه
tooth and nail <idiom> خشم آلود وغضبناک
I have a tooth abscess. دندانم ماده کرده ( چرک کرده )
tooth powder گرد دندان
There is a hole in my tooth. دندانم سوراخ شده
eye tooth دندان نیش بالا
To have a tooth fI'lled. دندان پر کردن
tooth pitch گام شیار
To have a tooth fI'lled. دندان پرکردن
ripper tooth دندانهشیاربازکن
tooth gap شکاف دندانه
an eye for an eye a tooth for a tooth <proverb> زدی ضربتی ضربتی نوش کن
tooth bleaching سفید کردن دندان [دندان پزشکی]
tooth enamel مینای دندان [دندان پزشکی] [کالبدشناسی]
to have a sweet tooth شیرینی دوست بودن
tooth whitening سفید کردن دندان [دندان پزشکی]
dog-tooth [گچ بری دندان نما]
back tooth دندان آسیاب
cheek tooth دندان آسیاب
tooth pain دندان درد [دندان پزشکی]
pain in tooth دندان درد [دندان پزشکی]
tooth decay پوسیدگی دندان [دندان پزشکی]
dogs tooth یکجورزنبق
herringbone tooth دندانه ی جناغی
incisive tooth دندان پیش ثنیه
jaw tooth دندان اسیاب
molar tooth دندان اسیاب
master tooth پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
artifici tooth دندان مصنوعی یا ساختگی یاعملی یا دستی
armature tooth نیش ارمیچر
peg tooth دندان ناب
peg tooth نیش
helical tooth دندانه حلزونی
incisor tooth وابسته به دندان پیش
incisor tooth برنده
depth of tooth ارتفاع دندانه
dog tooth گچ بری دندان نما
egg tooth نوک جوجه ازتخم درنیامده که با ان پوست تخم راشکسته بیرون میاید
false tooth دندان مصنوعی یاساختگی
file tooth عاج سوهان
chisel tooth دندان پیشه
cheek tooth اسیاب کننده
cheek tooth خردکننده
foal tooth نخستین دندان اسب
peg tooth دندانه میخی یا تیز
permanent tooth دندان دائمی
tooth profile شکل دندانه
milk tooth دندان شیری
this tooth is very painful این دندان خیلی درد میکند
tooth and nail بطور وحشیانه
tooth and nail با جرات باتهور
tooth and nail نومیدانه
tooth billed دارای منقار مضرس
tooth brush مسواک
tooth flank دامنه دندانه
tooth form شکل دندانه
sweet tooth شیرینی دوست
saw tooth roof بام دندانهای
saw tooth roof شیروانی واریخته کمرشکن
incisive tooth دندان پیشین
sweet tooth علاقمند به شیرینی
tooth paste خمیر دندان
wisdom tooth دندان عقل
helical tooth system سیستم دندانه سازی حلزونی
fight tooth and nail <idiom> باچنگ ودندان جنگیدن
tooth profile error خطای فرم دندانه
fine-tooth comb ملاحظهدقیقوموشکافانهچیزی
hound's tooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
fight tooth and nail <idiom> با چنگ و دندان جنگیدن
external tooth lock washer قفلواشوندهدندانهای
internal tooth lock washer واشرداخلدندانهای
helical tooth bevel gear چرخ دنده مخروطی با دندانه حلزونی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com