Dictiornary-Farsi | tooth form | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
tooth form	شکل دندانه


Other Matches

saw tooth	دندانه اره ای [گاه لبه های حاشیه و یا لبه انتهایی فرس را بصورت مثلث های تکراری می بافند که حالتی از دندانه های اره را نشان میدهد.]
tooth	دندانه دار کردن مضرس کردن
tooth	دندان
tooth	دندانه
tooth	نیش
tooth	دارای دندان کردن
tooth gap	شکاف دندانه
tooth profile	شکل دندانه
cheek tooth	خردکننده
cheek tooth	اسیاب کننده
chisel tooth	دندان پیشه
tooth flank	دامنه دندانه
tooth clearance	بازی دندانه
tooth gap	فاصله دندانه
tooth pick	خلال دندان دندان کاو
false tooth	دندان مصنوعی یاساختگی
incisive tooth	دندان پیشین
armature tooth	نیش ارمیچر
artifici tooth	دندان مصنوعی یا ساختگی یاعملی یا دستی
tooth powder	گرد دندان
tooth plane	رنده دندانه دار
tooth pitch	گام شیار
tooth pitch	گام دندانه
tooth brush	مسواک
tooth billed	دارای منقار مضرس
tooth and nail	نومیدانه
molar tooth	دندان اسیاب
jaw tooth	دندان اسیاب
dog tooth	گچ بری دندان نما
incisive tooth	دندان پیش ثنیه
egg tooth	نوک جوجه ازتخم درنیامده که با ان پوست تخم راشکسته بیرون میاید
herringbone tooth	دندانه ی جناغی
file tooth	عاج سوهان
foal tooth	نخستین دندان اسب
incisor tooth	برنده
incisor tooth	وابسته به دندان پیش
helical tooth	دندانه حلزونی
depth of tooth	ارتفاع دندانه
master tooth	پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
tooth and nail	با جرات باتهور
tooth and nail	بطور وحشیانه
this tooth is very painful	این دندان خیلی درد میکند
sweet tooth	شیرینی دوست
sweet tooth	علاقمند به شیرینی
saw tooth roof	شیروانی واریخته کمرشکن
permanent tooth	دندان دائمی
peg tooth	دندانه میخی یا تیز
dogs tooth	یکجورزنبق
peg tooth	نیش
peg tooth	دندان ناب
saw tooth roof	بام دندانهای
eye tooth	دندان نیش بالا
tooth pain	دندان درد [دندان پزشکی]
cheek tooth	دندان آسیاب
back tooth	دندان آسیاب
tooth enamel	مینای دندان [دندان پزشکی] [کالبدشناسی]
pain in tooth	دندان درد [دندان پزشکی]
tooth whitening	سفید کردن دندان [دندان پزشکی]
tooth bleaching	سفید کردن دندان [دندان پزشکی]
tooth decay	پوسیدگی دندان [دندان پزشکی]
milk tooth	دندان شیری
bucket tooth	زبانهدندانه
hinge tooth	ندانمفضلی
ripper tooth	دندانهشیاربازکن
To have a tooth fI'lled.	دندان پرکردن
To have a tooth fI'lled.	دندان پر کردن
There is a hole in my tooth.	دندانم سوراخ شده
I have a tooth abscess.	دندانم ماده کرده ( چرک کرده )
an eye for an eye a tooth for a tooth <proverb>	زدی ضربتی ضربتی نوش کن
wisdom tooth	دندان عقل
to have a sweet tooth	شیرینی دوست بودن
dog-tooth	[گچ بری دندان نما]
tooth paste	خمیر دندان
tooth and nail <idiom>	خشم آلود وغضبناک
tooth profile error	خطای فرم دندانه
hound's tooth check	طرح خانه خانه مورب پارچه
fine-tooth comb	ملاحظهدقیقوموشکافانهچیزی
helical tooth system	سیستم دندانه سازی حلزونی
fight tooth and nail <idiom>	باچنگ ودندان جنگیدن
fight tooth and nail <idiom>	با چنگ و دندان جنگیدن
helical tooth bevel gear	چرخ دنده مخروطی با دندانه حلزونی
external tooth lock washer	قفلواشوندهدندانهای
internal tooth lock washer	واشرداخلدندانهای
re form	دوباره درست کردن
form	دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
in form	خوش حالت
in form	اماده
three form	فرم تریو
out of form	غیراماده
out of form	بدحالت
form	شکل دادن
form	ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
form	1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
form	نظم فرم
form	طرز ورفتار
form	نوع
form	قسم
form	سابقه فعالیت اسب
form	امادگی
form	ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
form	کد چهار حرف که نوع داده را به صورت فایل RIFF مشخص میکند
form	وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
form	ورقه
form	ساخت
form	ایجاد یک شکل
form	صفحهای از صفحات کامپیوتری
form	یات هر آدرس وارد آن شود مثل نام و آدرس و شغل
form	حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
form	یات مربوطه را وارد میکند
form	شکل گرفتن سرشتن
form	قالب کردن
form	بشکل دراوردن
form	ریخت
form	تشکیل دادن ساختن
form	فرم
form	برگه ورقه
form	طریقه
form	روش
form	ترکیب
form	شکل
form	پروردن
form	تصویر وجه
form	صورت
form	تشکیل دادن
form	شکل قالب
form	صورت دیس
form	فراگرفتن
to form a notion	اندیشه کردن خیال بستن
to form a plot	توط ئه دیدن
to form a plot	اسباب چینی کردن
to form into groups	گروه بندی کردن
to form into groups	دسته بندی کردن
to form into groups	دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
to melted in to another form	بطور غیر محسوس تبدیل شکل دادن
to set a form	فرم بستن
cold form	در حالت سرد شکل دادن
coil form	شکل بوبین
to form a notion	تصور کردن
to form a habit	تشکیل عادت دادن
complement form	صورت متمم
symbolic form	علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
complement form	فرم متمم شکل متمم
tendering form	ورقه پیشنهاد
tendering form	برگ پیشنهاد برگ درخواست
the precatory form	صیغه تمنی یا در خواست
structural form	شکل اولیه معادلات در سیستم معادلات هم زمانی در اقتصاد سنجی
complement form	صورت متممی
to form a habit	عادتی پیداکردن
substance and form	جوهروعرض
coil form	نوع بوبین
coil form	مغزی پیچک
wave form	شکل موج تکراری در نموداردامنه و زمان یا روی لوله اشعه کاتدی
sixth form	دورهی آماده سازی برای دانشگاه
in due form	بطرز شایسته
Form without substance .	صورت بدون معنی
registration form	فرم ثبت نام
eye-form	[شکل کیسه ماهی برای عبور نازک نور]
form-piece	[تکه های سنگ در مشبک کاری]
form letter	فرم نامه
life form	زی نمود
wave form	شکل موج
turnaround form	شکل برگشت
coding form	فرم برنامه نویسی
coding form	ورقه برنامه نویسی
canonical form	شکل رزونانسی
canonical form	صورت متعارفی
boat form	قایقی شکل
boat form	شکل قایقی
application form	برگ درخواست
true form	فرم واقعی
form letters	فرم نامه
structural form	شکل بنیانی
normal form	صورت عادی
in a topic form	بصورت عنوان
in a tabular form	بشکل جدول یافهرست
executable form	شکل قابل اجرا
executable form	فرم قابل اجرا
fanfold form	ورقه با تای بادبزنی
field form	نمودار میدان
form alignment	هم ترازی ورقه
gauche form	شکل کج
in binding form	به وجه ملزم
executable form	برنامهای که به کد ماشین ترجمه یا کمپایل شده باشد تا پردازنده بتواند اجرا کند
erythro form	شکل اریترو
natural form	وضع بدن هنگام تیراندازی
meso form	شکل مزو
keto form	شکل کتو
die form	فشردن
die form	شکل دادن حدیدهای
eclipsed form	شکل متقابل
end of form	انتهای ورقه
endless form	ورقه بی انتها
furanose form	شکل فورانوزی
matter and form	جوهر و عرض
form insulation	عایق کاری قالب
form grind	سنگ زدن در مقطع طولی
form feed	تغذیه کاغذ
form feed	خورش ورقه
form factor	ضریب شکل
form drag	پسای شکل