English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
total cost function تابع هزینه کل
Other Matches
total function تابع کامل
total cost هزینه کل
total utility function تابع مطلوبیت کل
total revenue function تابع درامد کل
total variable cost هزینه متغیر کل
total cost curve منحنی هزینه کل
total fixed cost کل هزینه ثابت
average total cost هزینه متوسط کل
cost function تابع هزینه
variable cost function تابع هزینه متغیر
marginal cost function تابع هزینه نهائی
short run cost function تابع هزینه در کوتاه مدت
total جامع
total کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
total مقدار
total کل [حاصل جمع]
to total something up چیزی را جمع کردن [سرجمع کردن] [جمع زدن] [ریاضی]
total کامل
total کلی
total تام
total مطلق
total سرجمع کردن
total جمع کل کامل
total جمع کردن
total حاصل جمع
total جمله سرجمع
total جمع
total مجموع
total کلی تام
total کل
total جمع زدن
total product محصول کل
total product تولید کل
total radiation تشعشع کل
total radiation تابش کل
total loss تلفات کل
total losses زیان کل
total porosity تخلخل کل
total loss نابود شدن یا مسلوب المنفعه شدن کلی مال بیمه شده خسارت کلی
total loss خسارت کلی
total load بار کل
total lift برای کل
total income درامد کل
total porosity تخلخل کامل
total pressure فشار کل
total output تولید کل
total supply عرضه کل
total resistance مقاومت کل
total losses کل تلفات ابی
total exports جمع کل صادرات
check total برنامهای که صحت داده را بررسی میکند
total costs هزینه کامل
total costs هزینه کلی
control total جمع فیلدهای عددی برای بررسی صحت ورودی پردازش داده یا داده خروجی
batch total جمع کل دسته
total revenue درامد کل
total revenue قیمت کل فروش یک کالا
total score نمره کامل
total temperature دمای کل
total utility مطلوبیت کل
total discharge تخلیه الکتریکی عمیق [در باتری]
total voltage ولتاژ کل
total war جنگ همه جانبه
total weight وزن کل
check total آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
total freeboard عمق ازاد
total system سیستم کامل
total demand تقاضای کل
total deformation مجموع تمام تغییر شکلها
total deduction جمع کسورات
total curvature انحناء کل
total current جریان کل
total conductivity رسانایی کل
total conductivity هدایت کل
the total population تمامی نفوس کلیه جمعیت
total charge بارگذاری کامل
the total population همه مردم
the total population همه جمعیت
the total number شماره کل
the students total 00 شماره شاگردابه 004تن بالغ میشود
total heat محتوای گرمایی
hash total جمع کل درهم
total heat انتالپی
total differential دیفرانسیل کل
total differential تغییرات کلی ممکنه در یک متغیر
total differntial دیفرانسیل کل
total mobilization بسیج کامل نیروها
total excluder حاجب حرمانی
sum total سرجمع
sum total جمع کل
total efficiency راندمان کل
sum total مجموع
total force نیروی کل
total drag پسای کل
total eclipse خسوف یا کسوف کلی
total suction head ارتفاع کل مکشی
total exclusion from inheritance حجب حرمانی
total exclusion from inheritance حجب از کل
total search result مجموع نتیجه جستجو
total factor productivity بازدهی کل عوامل
constructive total loss خسارت کلی
total labor force کل نیروی کار
total factor productivity تفاوت بین رشد داده ها و ستاده ها
constructive total loss صدمه کلی خسارت بنیانی
total heat of solution گرمای کل انحلال
constructive total loss تخمین خسارت کل وارده
total amplitude of oscillation دامنه کل نوسان
total binding energy انرژی بستگی کل
total consumption burner مشعل تمام مصرف کن
total reservoir storage گنجایش کل مخزن
total energy equation بقای انرژی کل
total reflux head سر تقطیر برگشت کامل
total stopping distance طول ایست کامل
actual total loss کل زیان وارده
total test variance پراکنش کل ازمون
total color blindness رنگ کوری کامل
total tax load کل بار مالیات
total electrode capacitance فرفیت کلی الکترد
total revenue curve منحنی درامد کل
density of the total electromagnetic ene چگالی انرژی الکترومغناطیسی
total gross floor area سطح بنا با گسترده ساختمان
total effective collision cross section سطح مقطع موثر کل
This compares to a total of 36 cases reported in 2009. همانند آن بطور کلی ۳۶ موارد در سال ۲۰۰۹ گزارش شده بود.
neither nor function تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگر ورودی درست باشد
NOR function = مدار الکترونیکی یا قطعهای که تابع NOR را انجام میدهد
even function تابع زوج
OR function تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
NOT function تابع معکوس منط قی که وقتی ورودی نادرست باشد خروجی درست خواهد بود
NOT function معادل تابع NAND
NOT function مدار الکترونیکی یا قطعه که تابع NOT را انجام میدهد
function تابع [ریاضی]
NOR function = تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که ورودی درست باشند
OR function پیاده سازی الکترونیکی تابع OR
function ایین رسمی
function وفیفه داشتن
function عمل کردن کارکردن
function طرزکار تابع
function ایفاء
function ماموریت عمل
function کار کردن
function پیشه
function کد دسوردهی به کامپیوتر که در آن تابع یا شاخهای از برنامه دنبال میشود
function مقام
function انجام عمل به درستی
function مشخصه مخصوصی در کامپیوتر یا پردازنده لغت
function مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
function فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
function عمل
function لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
function سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
function مجموعه توابع که توسط یک برنامه قابل استفاده اند
function دستور برنامه که اجرا را به یک تابع از پیش تعیین شده می برد یا به یک مجموعه دسورات مرتب نامدار
function کارویژه
function کار
function فعالیت
zero of a function صفر یک تابع [ریاضی]
to function as something به کار رفتن به عنوان چیزی
function نقش
function تابع
function دستورالعمل
function کارایی
function کارکرد
zero of a function ریشه تابع [ریاضی]
function وفیفه عمل کردن
function چاپ کدهایی که یک عمل را کنترل می کنند و نه صرفا نمایش یک حرف
function خاصیت وجودی
function وفیفه
cost ارزیدن تمام شدن
cost قیمت داشتن ارزش داشتن
cost خرج
cost plus اضافه بر بهای تمام شده
cost plus هزینه باضافه حق الزحمه
cost plus بعلاوه سود معینی
cost plus براساس قیمت تجارتی
cost هزینه بهاگذاری کردن
cost ارزیدن هزینه
cost هزینه
least cost حداقل هزینه
to ones cost به ضرر یا زیان خود شخص
cost قیمت گذاری کردن
to one's cost به ضرر یا زیان خود شخص
overall cost هزینه کل
cost قیمت
at any cost بهر قیمت
first cost هزینه اولیه
cost بها
cost in use هزینه تملک و بهره برداری از ساختمان یا کارخانه
cost ارزش
sine function تابع سینوسی
sheffer function تابع شفر
sediment function تابع بده مواد جامع
secondary function کارکرد ثانوی
saving function صورت مقدار پس انداز درامدشخص
state function تابع حالت
mand function کارکرد خواستاری
saving function تابع پس انداز
standard function تابع استاندارد
input function تابع سیگنال ورودی
lookup function عمل مراجعه
mental function کارکرد ذهنی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com