English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
tower block ساختمانبرجمانند
Other Matches
tower برج
tower قلعه
tower بلندبودن
tower برج شیرجه به ارتفاع 01متر
telecommunication tower برج ارتباطات
stripping tower برج رنگ گیر
spray tower برج افشانه دار
self supporting tower برج خود ایستا
lattice tower برج مشبک
tower building ساختمان برجی
tower crane جراثقال گردان اطاق دار
tower house قلعه مستحکم قرون وسطی خانه بالای برج
tower house خانه برجی
tower of silence دخمه
tower wagon اتومبیل مجهز به جرثقیل یانردبان
transmission tower برج انتقال
two tower facade نمای دو برجی
tower mast برجدکل
lattice tower دکل مشبک
guyed tower برج مهارشده
free tower برج پرش ازاد
bell tower برج ناقوس
bubble tower برج تقطیر
bubble tower برج حباب
conning tower پل فرماندهی
conning tower برج هدایت
crane tower برج جرثقیل
crane tower دکل جرثقیل
crossing tower برج تقاطع در کلیسا
acid tower برج اسید
absorption tower برج جذب
absorbing tower برج جذب
cooling tower برج سرد کننده
cooling tower برج تبرید
facade tower برجنما
free tower برج ازاد
watch tower دیدگاه
watch tower برج دیدبانی
watch tower برج مراقبت
wash tower فیلهشستشو
winding tower برجپیچاپیچ
water tower تانک اب
tower of strength <idiom> پشتیبانی محکم
water tower برج مخزن اب
bell-tower برج بلند
ivory tower محل دنج
lantern-tower برج صلیبی
ivory tower محل ارام برای تفکر
ivory tower گوشه خلوت
tower silo انبار
ivory tower برج عاج
flanking tower برجپهلویی
fractionating tower برجتولیدمواد
guiding tower برجهدایت
office tower برجکارهایاداری
diving tower برجپرش
tower clock برج ساعت
corner tower برجکناری
tower ladder نردبانبرجی
foundation of tower پایهمرتفع
broad base tower دکل فشار قوی
harbor control tower برج مراقبت بندر
tower control room اتاقکنترلبرج
high tension transmission tower دکل انتقال فشار قوی
block قرقره طناب خور
block out جاسازی
the block مردن بوسیله گردن زنی
self block خودبندی
on the block <idiom> فروخته شده
block فراکسیون
block بندال
v block گونیای جناقی
block بلاک
block مسدودکردن
block وقفه
block تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
block مانع شدن
block قالب کردن
block پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
block قطعه زمین
block توده
block منطقه
block مانع
block سد کردن
block سد قالب
block پارازیت
block کنده
block قرقره
block سد کردن خطا
block توقف رویدادن چیزی
block مانع شدن از بازداشتن
block بستن مسدود کردن
block قطعه
block بلوک ساختن
block جعبه قرقره
block سد
block انسداد
block بنداوردن
block قالب ریختن
block مجموعهای از موضوعات در یک گروه
block دفاع در مقابل ابشار
block یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
block سدکردن غیرمجاز حریف
block بلوک
block کنده مانع ورادع
block اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
block بلوک سیمانی
block یک دستگاه ساختمان
block دفاع
block توده قلنبه
swage block قالب سوراخ سوراخ
to block a ball نگهداشتن توپ در بازی
title block قسمت عنوان نامه
swivel block قرقره گردان
to block a hat قالب کردن یک کلاه
three man block دفاع سه نفره
tackle block دستگاه قرقره جرثقیل
title block قسمت مربوط به درج اطلاعات
tail block قلاب عقب هواپیما
storage block بلوک ذخیره
stone block قالبسنگ
starting block تخته استارت
pierce the block شکافتن دفاع
one man block تک دفاع
offensive block دفاع تهاجمی
nested block بلوک تو در تو
nerve block وقفه عصبی
tail block قرقره طناب دار
leg block and under over فن تندر با گرفتن بازوهای حریف از بیخ شانه و از تو وپیچاندن او
stumbling block سنگ لغزش
keel block تیر حمالی که به کشش کارمیکند
input block بلاک ورودی
input block واحد ورودی
pierce the block ابشار محکم غیرقابل دفاع
plummer block کنده محور
starting block سکوی شروع
radium block بلوک شعاعی
spike over the block ابشار از بالای دفاع
snatch block قرقره پران
snatch block قرقره فلزی چفت دار
shoulder block سد کردن حریف با ضربه شانه
radius block بلوک شعاعی
punch down block وسیلهای که در شبکه محلی برای اتصال کابل UTP
pully block قرقره مرکب
power block سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
plummer block کنده شفت
stumbling block مانع
block-capital سرستون بالشتکی
to block [to block up] [to clog] [to clog up] something جلوی جریان [ریزش] چیزی را گرفتن
knock one's block off <idiom> خیلی سخت به کسی صدمه زدن
chip off the old block <idiom> (هرچی گذاشته اون برداشته)رفتار مشابه به والدین داشتن
breeze-block آجرسیمانی
block vote رایفردیبهگروهی
block capitals حروفبزرگسادهوبدونهیچگونهنشانوتزئینی
block-cornice قرنیز بلوکی
block-house دژ چوبی
to walk around the block دور بلوک خیابان راه رفتن
block letters حروف جداودرشت
building block کنده ساخت
building block بنا کنده
building block واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
key-block سنگ تاج
cluster-block چندین طبقه آپارتمان
breeze-block خاکه زغال نیمه سوز
block-plan نقشه اولیه ساختمان
travelling block بستانتقال
tension block کششقرقره
chock-a-block کاملا افراشته
chock-a-block خفت
chock-a-block کاملا کشیده
block and tackle قرقره و زنجیر
block and tackle طناب و قرقره
wood block قاب چوبی سقف و کف اتاق قطعه چوب
two man block دفاع دونفره
to block out an inage دراوردن یک تصویردرذهن
to block out an inage طرح کردن یک فکر
chock-a-block بالا کشیده
chock-a-block پر
pulley block کلیدسایهروشن
pin block بخشسوزنی
hoisting block گیرهجرثقیل
earth block پلاکزمینی
crown block قرقرهراس
anchorage block بستلنگرگاه
chock-a-block به هم چپیده
chock-a-block مملو
chock-a-block کیپ
to block a passage مسدود کردن یک راه
burster block مجموعه منفجر کننده مجموعه خرج تلاش
block structure ساخت کندهای
cylinder block بلوک واحدی که سیلندرهای یک موتور پیستونی خطی که با مایع خنک مشوند رادربرمیگیرد
block storing انبار کردن بارهای قوال
block storing کنار هم چیدن کانتینرهای مشابه
block sort جورسازی کندهای
block sort مرتب کردن بلاکی
block size اندازه کندهای
block size اندازه کنده
block shipment ارسال تدارکات به طور یکجا ارسال اماد به طور قوال
block ship سد کردن دهانه کانال
block protection حفافت بلوک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com