English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 50 (4 milliseconds)
English Persian
towing pendant بند یدک
Other Matches
pendant اویزه
pendant to each other قرینه هم
pendant سر ترنج [کلاله] [سر ترنج را به طرح های دوران صفویه نسبت می دهند و معمولا نقشی از ترنج مرکزی را نشان می دهد و به صورت های مختلف هندسی، بیضی شکل، دایره ای و چند ضلعی بافته می شود.]
pendant طناب اتصال
pendant طناب نگهدارنده
pendant پننت
pendant اویز شده
pendant بی تکلیف ضمیمه شده
pendant نامعلوم
pendant قرین شیب
pendant جواهر آویزه
pendant معلق
pendant اویخته
pendant لنگه
pendant necklace گردن بند با جواهر آویزه
crucifix pendant صلیب آویزه
king-pendant [تیر عمودی در خرپای میانی]
hanging pendant چراغآویزان
pendant switch کلید اویزان
mooring pendant سیم مهار
crystal pendant اویز
catting pendant بند اویز
buoy pendant زنجیر مهار بویه
catting pendant بند اویز لنگر
towing یدک
towing بکسل کردن
towing یدک کش
towing یدک کشیدن
towing به حرکت دراوردن هواپیمای بی موتور با هواپیمای موتوردار یا اتومبیل یا قرقره و طناب
towing hitch حالتاتواستاپزدن
towing boat کرجی
towing boat کشتی یدک کش
towing eye حلقهبکسولکننده
kow-towing خود را کوچک کردن
kow-towing زیاده
towing bridle برایدل یدک
towing bridle حلقه یدک
towing hawser سیم یدک
towing hawser طناب یدک towrope : syn
towing slip خفت یدک
towing spar تیر یدک
towing spar الوار بکسل کردن ناو
kow-towing زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-towing سجده
kow-towing کرنش
kow-towing سجده کردن
kow-towing کرنش کردن
kow-towing پیشانی بر زمین نهادن
towing bridle افسار یدک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com