English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
track record سابقه
track record آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
track record پیشینه
Other Matches
on record ثبت شده
record رکورد و داده کنترلی ذخیره شده روی رسانه پشتیبان
record تعداد رکوردهای فایل ذخیره شده
record حجم داده در یک رکورد
record برنامهای که رکوردها را نگه می داردو میتواند به انها دستیابی داشته باشد و برای تامین اطلاعات پردازش کند
record تعداد موضوعات دادههای مبوطه که در حافظه موقت نگهداری می شوند و اماده پردازش هستند
record گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
record رکورد داده در یک فایل زنجیری
record یادداشت بایگانی
record ثبت گواهی ثبت شده
record ثبت کردن ضبط کردن ضبط
record یادداشت کردن
record سازمان دهی وطول فیلدها ی مختلف در رکورد
record لیست فیلدهایی که رکوردرا تشکیل می دهند با هم همراه طول ونوع داده انها
record رکوردحاوی داده جدیدکه برای خروجی رکورداصلی به کارمی رود
record یادداشت سخنرانی
off the record <idiom> خصوصی
record یادداشت درسی
record سابقه مدرک
record ذخیره سازی داده یا سیگنال روی نوار یا دیسک یا کامپیوتر
record مجموعه موضوعات داده مربوطه
record کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
record هر نوع صفحه یانوار یا اشیا مشابهای که برای ضبط و پخش صدا بکاررود
record سجل بایگانی
record رکورد
record بایگانی ضبط
record پیشینه
record صورت جلسه سابقه
record صورت مذاکرات
record تاریخچه
record یادداشت نگارش
record : ثبت
record نگاشتن
off the record محرمانه و خصوصی
off-the-record محرمانه و خصوصی
record ضبط شدن
record ثبت کردن ضبط کردن
record حد نصاب مسابقه
record نوشته
record صفحه گرامافون
record مدرک کتبی سابقه
record دفتر
record ثبت
record سابقه
record مدرک ثبت کردن بایگانی کردن
record ثبت کردن
record پرونده
record ضبط کردن
record نام نیک
record مدرک ثبت کردن
record as target اماج را ثبت کنید
qualification record پرونده خدمتی
qualification record پرونده مهارت فنی
physical record مدرک مادی
physical record رکورد فیزیکی
physical record همه اطلاعات از قبیل داده کنترل برای رکورد ذخیره شده در سیستم کامپیوتری
physical record بیشترین واحد داده که در یک عملیات قابل ارسال باشد
record as target ثبت کردن بعنوان هدف
record as target ثبت اماج
record blocking کنده یی کردن مدارک
record format قالب مدرک
record firing عناصر تیر را ثبت کنید
record count شمارش رکوردها
record count شمار مدارک
record book دفتر ثتب سوابق
record book دفترچه سوابق جنگ افزار پرونده سوابق
record blocking دسته کردن رکوردها
record blocking بلاکه کردن رکوردها
record format قالب رکورد
phonograph record صفحه گرامافون
criminal record سوء پیشینه جزائی
cumulative record نمودار تراکمی
custodial record پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
data record رکورد داده ها
debt of record دین قانونی
court of record در CL فقط اینگونه محاکم حق صدور حکم جریمه و زندان را دارند
debt of record بدهی قانونی record of court محکوم به
deletion record یک رکورد جدید که یک رکوردموجود از فایل اصلی راجابجا کرده یا کنار می گذاردرکورد حذفی
end of record انتهای مدرک
header record سررکورد
header record رکورد سرامد
home record سررکورد
home record رکورد مبدا
label record مدرک برچسب
lable record رکورد برچسب
logical record مدرک منطقی
logical record رکورد منطقی
court of record دادگاهی که پرونده و سوابق دعاوی مطروحه را حفظ میکند
record gap شکاف بین مدارک
record separator جداکننده رکوردها
stock record سابقه موجودی
tape record روی نوار ضبط صوت صدا راضبط کردن
trailer record مدرک پشت بند
trailer record رکورد پشت بند
transaction record رکورد تراکنش
unit record تک مدرکی
unit record رکورد واحد
verbatim record porotocol
record button دکمهضبط
record control دکمهضبط
record library مرکزکرایهنوارکاست
record-breaker فردیکهرکوردجدیدیبنام خود
record-breaker ثبتکند
record-breaking شکستنرکورد
record printer اشاره گر رکورد
record prices بهترین نرخ هائی که تاکنون یاد داشت یا ثبت شده
record office اداره بایگانی کل
record gap شکاف بین رکوردها
record gap فاصله خالی بین رکوردها
record head نوک ضبط
record keeping نگهداری سوابق
record layout طرح بندی مدرک
record layout طرح کلی رکوردها
record layout ترتیب کلی رکوردها
record length درازای مدرک
record length طول رکورد
record management مدیریت مدارک
record management مدیریت رکوردها
record manager مدیر رکورد
record number شماره رکورد
record of events ثبت وقایع
record of events دفتر ثبت وقایع
record of service سابقه خدمت
set a record رکورد بر جای گذاشتن [ورزش]
conveyance by record انتقال قهری به حکم دادگاه
record players گرامافون
carded for record معافیت از خدمت به خاطر ثبت درپرونده
carded for record از خدمت صف معاف
bear record to تصدیق یا اثبات کردن
break a record رکورد شکنی
amendment record رکوردی که حاوی اطلاعات جدید برای بهنگام سازی رکورد یا فایل اصلی است
bad record سوء سابقه
bad record پیشینه بد
addition record رکورد اضافی
clean record نداشتن پیشینه بد
clinical record پرونده بیمارستانی
clinical record پرونده بهداشتی
beat a record حد نصاب را شکستن
clinical record پرونده بالینی
clean record عدم سوسابقه حسن پیشینه
record player گرامافون
contract record سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
boot record رکورد راه اندازی
one track فقط در یک وهله
one track فاقد قوه ارتجاعی
track ادامه گوی در مسیربولینگ
one track یک راهه
one track کوتاه فکر
track خط سیر
track زمین بازیهای میدانی
off the track ازخط پی گم کرده
off the track بیرون
track رد
track off انحراف از مسیر تعقیب هدف رد شدن نقطه نشانی از روی هدف در نشانه روی
track پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
track محل شیار مشخص روی دیسک مغناطیسی
track یکی از چند حلقه هم مرکز روی دیسک مغناطیسی یا خط وط نازک روی نوار که نوک خواندن و نوشتن به آن دستیابی دارد و در امتداد آن روی سکتورهای مختلف داده ذخیره شده است
track دنبال کردن یک مسیر به درستی
track تعداد شیارهای داده هم مرکز روی سطح دیسک در واحد اینچ
track راهچه
track مسیر دو
track خط
track جاده
track باریکه
track با طناب کشیدن راه
track پیدا کردن
track شیار روی دیسک مغناطیسی که حاوی آدرس فایل ها و... که روی شیارهای دیگر ذخیره شده اند است
track ایز راه
off the track از موضوع پرت
to be on one's track زاغ سیاه کسی راچوب زدن
to keep the track of something ردچیزیراداشتن
track down <idiom> جستجو کردن
to keep the track of something پیوسته ازچیزی اگاهی داشتن
track خط اهن جاده
y track سه راهی در خط اهن
track راه
track پیگردی کردن
track نشان
track مسابقه دویدن
track تسلسل
track توالی ردپاراگرفتن
track پی کردن
track دنبال کردن
track مسیر
to be on one's track مراقب حال کسی بودن
to be on one's track رد کسیرا گرفتن
track ردیابی کردن
track شیار
track لبه
track تعقیب مسیر کردن
i followed his track ردپایش را گرفتم
track تعقیب کردن
track در رهگیری هوایی یعنی " به نظر من هواپیمای دشمن روی مسیری است که داده شده است . "
track ایز
track اثار
keep track of <idiom> نگهداری یاداشت
track اثر
track رد پا
track مسیرطی شده
variable length record مدرک با طول متغیر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com