Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
track spacing
فاصله بین تعقیبها
Other Matches
spacing
فضای خالی قرار دادن بین حروف یا خط های متن چاپ شده
spacing
فاصله بندی
spacing
در فواصل مساوی تقسیم بندی
spacing
مراعات فواصل
spacing
فاصله
spacing
فاصله گذاری
line spacing
فاصله سطرها
lattice spacing
فاصله شبکه
buttress spacing
دوری محورهای پشت بندها
line spacing
فاصله سطر
spacing bias
پیشقدر فاصله
interplanar spacing
فاصله بین صفحهای
intercharacter spacing
خصوصیت کلمه پرداز که حاوی فضاهای متغیر بین کلمات است تا خط در وسط قرار گیرد
interatomic spacing
فاصله بین اتمی
incrementul spacing
microspacing
frequency spacing
فاصله فرکانس
line spacing
فاصله خطوط
line spacing
سطر جداکنی
interword spacing
فضای متغیر بین کلمات متن برای اینکه خط وط وسط و مرتب قرار گیرند
spacing impulse
نوعی روش رادیو تله تایپ که در ان ارسال امواج به طوریک در میان ضربانی است
proportional spacing
فاصله دهی مناسب
proportional spacing
فضادهی مناسب
proportional spacing
سیستم چاپ که در آن هر حرف نسبت به اندازه اش فضای خالی بعد از خود دارد.
fixed spacing
فاصله دهی ثابت
terraces spacing
فاصله تراسها
barrier spacing
مرزبندی کردن
barrier spacing
فاصله بین موانع
interplanar crystal spacing
فاصله بین صفحهای
disc spacing lever
نمایشمقدارفضا
track down
<idiom>
جستجو کردن
off the track
بیرون
keep track of
<idiom>
نگهداری یاداشت
to keep the track of something
پیوسته ازچیزی اگاهی داشتن
to be on one's track
زاغ سیاه کسی راچوب زدن
to be on one's track
مراقب حال کسی بودن
to be on one's track
رد کسیرا گرفتن
track off
انحراف از مسیر تعقیب هدف رد شدن نقطه نشانی از روی هدف در نشانه روی
one track
فقط در یک وهله
one track
فاقد قوه ارتجاعی
one track
یک راهه
one track
کوتاه فکر
off the track
از موضوع پرت
off the track
ازخط پی گم کرده
y track
سه راهی در خط اهن
i followed his track
ردپایش را گرفتم
to keep the track of something
ردچیزیراداشتن
track
اثار
track
رد
track
مسابقه دویدن
track
نشان
track
راه
track
خط اهن جاده
track
لبه
track
زمین بازیهای میدانی
track
اثر
track
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
track
پیدا کردن
track
رد پا
track
پیگردی کردن
track
تسلسل
track
توالی ردپاراگرفتن
track
پی کردن
track
مسیر
track
مسیرطی شده
track
ردیابی کردن
track
تعقیب مسیر کردن
track
تعقیب کردن
track
در رهگیری هوایی یعنی " به نظر من هواپیمای دشمن روی مسیری است که داده شده است . "
track
ایز
track
ایز راه
track
خط سیر
track
دنبال کردن
track
با طناب کشیدن راه
track
خط
track
راهچه
track
جاده
track
تعداد شیارهای داده هم مرکز روی سطح دیسک در واحد اینچ
track
شیار روی دیسک مغناطیسی که حاوی آدرس فایل ها و... که روی شیارهای دیگر ذخیره شده اند است
track
شیار
track
مسیر دو
track
دنبال کردن یک مسیر به درستی
track
یکی از چند حلقه هم مرکز روی دیسک مغناطیسی یا خط وط نازک روی نوار که نوک خواندن و نوشتن به آن دستیابی دارد و در امتداد آن روی سکتورهای مختلف داده ذخیره شده است
track
محل شیار مشخص روی دیسک مغناطیسی
track
باریکه
track
ادامه گوی در مسیربولینگ
track production
شروع تعقیب هدف
track circuit
مدار خط
track clearer
جاده پاک کن جاده صاف کن راه صاف کن
track density
تراکم شیار
track diagram
دیاگرام خط
track bond
ربط
track down a person
رد پای کسی را گرفتن و او رادستگیر کردن
track bolt
پیچی که قطعات راه اهن رابه یکدیگر متصل میکند
track pitch
گام شیار درجه شیار
track production
فهور هدف
track number
زمانشمار
track per inch
مقیاسی از تراکم ذخیره دیسکهای مغناطیسی
track return
مدار برگشت
track
[American E]
سکوی ایستگاه راه آهن
track telling
ارتباط و مخابرات بین هواپیمای شناسایی و سیستم کنترل و ردگیری زمینی مبادله اخبار و اطلاعات ردگیری و تعقیب هدف
track tension
کششی شنی
track mode
روش تعقیب زمینی هواپیما به طورخودکار
track mode
روش تعقیب هدف
track tension
تنظیم شنی تانک
training track
مسیر تمرینی مسابقه اسبدوانی
track meeting
مسابقه دوومیدانی
track pitch
فاصله شیار
trick track
بازی تخته نردقدیمی
track lighting
لامپشیار
track link
اتصالشیار
track shoe
عاج
warning track
منطقهجریمه
one-track mind
فردیکهتنهابهیکچیزعلاقمنداست
title track
قطعهموسیقیکهپسازنام آلبوم میآید
track meet
مسابقاتورزشی
lose track of
<idiom>
ازدست دادن تماس باکسی یاچیزی
off the beaten track
<idiom>
غیر عادی
one-track mind
<idiom>
تنها به یک چیز فکر کردن
inside track
<idiom>
سودبردن
to lose track
[of]
فراموش کنند
[یا دیگر ندانند]
که شخصی
[چیزی]
کجا است
music track
تیتر آهنگ
music track
تیتر موسیقی
[روی محیط ضبط صوت]
track idler
شیارچرخ
track frame
قالبشیار
running track
لبهدرحالحرکت
true track
تصویر زاویه بین شمال واقعی و مسیر هواپیما روی زمین
yard track
ریل موقت در داخل محوطه انبارها و یا باراندازها
cinder track
زمین دو
track record
سابقه
track record
آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
track record
پیشینه
track records
سابقه
track records
آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
track records
پیشینه
bogie and track
مراحللاستیکسازی
curtain track
میلهپرده
exit track
خروجیخطآهن
locomotive track
مسیرلوکوموتیو
rail track
خطآهن
rail track
مسیرریل
rotating track
مسیر/خطدوار
railway track
خط اهن
creeper track
زنجیر خزشی
cycle track
راه دوچرخه رو
double track
دو
double track
خط
drop track
تعقیب موقوف
drop track
تعقیب را قطع کنید
feed track
شیار پیشبری
forklift track
جرثقیل
forklift track
بیل مکانیکی
full track
شنی دار کامل
full track
تمام شنی خودرو تمام شنی
ground track
مسیر زمینی
half track
هاف تراک
crane track
واگن بالابر مسیر عبور کفچه بالابر
crane track
جرثقیل خودکار
alternate track
شیار متناوب
alternate track
شیار جایگزین
alternate track
شیار تغییرپذیر
railway track
مسیر راه اهن
alternate track
شیاراصلاح پذیر
banked track
پیست اتومبیلرانی با انحنای برجسته پیست انحناداربرجسته دوچرخه سواری
banking track
انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
bridle track
اسب رو
bridle track
ایز سوارکاران
bridle track
راه باریک
spur track
جاده فرعی
chain track
مسیر زنجیر
clock track
شیار زمان سنجی
half track
خودرو نیمه شنی یا نیم زنجیر
hostile track
تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
track ball
گوی پیگردی گوی شیار
seven track tape
نوار هفت شیاره
single track
تک راهه
forklift track
منجنیق
track and field
وابسته به مسابقات دوصحرایی یا میدانی
single track
فاقد وسعت معنوی فاقد درک عقلانی
sweeper track
مسیر حرکت ناو مین جمع کن
to lay the track
خطاهن کشیدن
the police are on his track
شهربانی اوراتعقیب میکند
to lay the track
ریل گذاری کردن
the track of a comet
مسیر ستاره دنباله دار
timing track
شیار تنظیم وقت
track and field
ه
track and field
چکش
track and field
دیسک و غیره
hunter track
مسیر اکتشافی کشتی مین یاب یا مامور کشف و خنثی کردن مین
intended track
مسیر پیش بینی شده هواپیما
intended track
مسیر تعیین شده هواپیما
kite track
مسیر ارابه رانی به شکل گلابی
the police are on his track
مامورین شهربانی اورا دنبال می کنند
track ball
گوی نشان
neutralize track
هدف را تعقیب نکنید دررهگیری هوایی تعقیب موقوف
nine track tape
نوار نه شیاره
primary track
شیار اولیه
track and field
دو و میدانی
primary track
شیار اصلی
to lay the track
ریل کشیدن
track layting tractor
تراکتور چرخ زنجیری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com