English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
track tension کششی شنی
track tension تنظیم شنی تانک
Other Matches
tension کشش
tension قدرت
tension قوره کشش زور
tension امتداد
tension تمدد
tension قوه انبساط
tension سفتی
tension فشار
tension بحران تحت فشار قرار دادن
tension تنش کشمکش
tension تنش
tension load بار کششی
tension field میدان کششی
tension flange عضو کششی
tension head بار کشش
tension member قطعه کششی
surface tension کشش سطحی
ring tension کشش حلقوی
moisture tension کشش نم
tension member میله کششی عضو کششی
tension test ازمایش کشش
high tension فشار قوی
high tension فشارقوی
electric tension فشار الکتریکی
interfacial tension کشش سطحی
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
low tension فشار ضعیف
electric tension ولتاژ
tension relaxation تنش- ارمش
tension rod میلهفشار
tension spring کششنخ
tension disc صفحهکشش
tension dial درجهریزودرشتبافت
high-tension فشار قوی
tension block کششقرقره
tension adjustment میزان فشار
tension adjuster حافظ کشش طناب
high-tension تانسیون
load tension ولتاژ بار
warp tension کشش نخ های تار [میزان کشیدگی نخ های چله در دار که یکنواختی آن در بوجود آمدن فرشی یکنواخت و صاف امری ضروری است.]
tension screw پیچکشش
high tension capacitor خازن فشار قوی
high tension diode دیود فشار قوی
high tension distributor مقسم فشار قوی
high tension engineering مهندسی فشار قوی الکتریکی
high tension generation تولید فشار قوی
high tension generator مولد فشار قوی
high tension indicator مقره فشار قوی
high tension cable کابل فشار قوی
high tension switch کلید فشار قوی
high tension breaker کلید فشار قوی
high tension battery باطری فشار قوی
high tension apparatus دستگاه فشار قوی
abrasive belt tension کشش تسمه
yarn tension unit قسمتکششنخبافندگی
high tension line خط فشار قوی
high tension magneto مگنت پر فشار
high tension maine شبکه فشار قوی
high tension connector رابطارتفاعکشش
low tension magneto مگنت کم فشار
low tension winding سیم پیچ فشار ضعیف
low tension battery باتری فشار ضعیف رادیو
abrasive belt tension کشش تسمه سنگ سمباده
tension pulley wheel محلکشیدگیدندهای
tension test diagram نمودار ازمایش کشش
high tension winding سیم پیچی فشار قوی
high tension fuse فیوز فشار قوی
high tension test ازمایش فشار قوی
high tension system سیستم فشار قوی
high tension protection حفافت فشار قوی
high tension porcelaine چینی فشار قوی
high tension bridge equipment دستگاه ازمایش فشار قوی
fault tension protective switch کلید محافظ ولتاژ عیب
high-tension electricity transmission امتدادبلندناقلالکتریسیته
medium tension distribution line خطسیرپخشفشارمتوسط
high tension measurement bridge پل اندازه گیری فشار قوی
high tension power plant نیروگاه فشار قوی
low-tension distribution line خطسیرپخشفشارضعیف
high tension transmission line خط انتقال فشار قوی
high tension electrolytic capacitor خازن الکترولیت فشار قوی
high tension test bridge پل ازمایش فشار قوی
high tension transmission tower دکل انتقال فشار قوی
impluse high tension generator مولد فشار قوی ضربهای
cable rigging tension chart جدولی که ارتباط بین تنش کابل کنترل و درجه حرارت رانشان میدهد
d.c. high tension power transmission انتقال فشار قوی دی . سی .
one track فقط در یک وهله
track مسابقه دویدن
off the track بیرون
off the track ازخط پی گم کرده
off the track از موضوع پرت
track تسلسل
one track کوتاه فکر
one track یک راهه
one track فاقد قوه ارتجاعی
track زمین بازیهای میدانی
track ادامه گوی در مسیربولینگ
track پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
track مسیر دو
track راه
track نشان
i followed his track ردپایش را گرفتم
track خط
track جاده
track با طناب کشیدن راه
track پیدا کردن
track پی کردن
track رد
track مسیرطی شده
to be on one's track رد کسیرا گرفتن
to be on one's track مراقب حال کسی بودن
to be on one's track زاغ سیاه کسی راچوب زدن
to keep the track of something ردچیزیراداشتن
to keep the track of something پیوسته ازچیزی اگاهی داشتن
track مسیر
track اثار
y track سه راهی در خط اهن
track ردیابی کردن
track دنبال کردن
track خط سیر
track ایز راه
track ایز
track در رهگیری هوایی یعنی " به نظر من هواپیمای دشمن روی مسیری است که داده شده است . "
track تعقیب کردن
track تعقیب مسیر کردن
track off انحراف از مسیر تعقیب هدف رد شدن نقطه نشانی از روی هدف در نشانه روی
track راهچه
track توالی ردپاراگرفتن
track خط اهن جاده
track اثر
track رد پا
track پیگردی کردن
track باریکه
track down <idiom> جستجو کردن
track لبه
keep track of <idiom> نگهداری یاداشت
track شیار
track محل شیار مشخص روی دیسک مغناطیسی
track یکی از چند حلقه هم مرکز روی دیسک مغناطیسی یا خط وط نازک روی نوار که نوک خواندن و نوشتن به آن دستیابی دارد و در امتداد آن روی سکتورهای مختلف داده ذخیره شده است
track شیار روی دیسک مغناطیسی که حاوی آدرس فایل ها و... که روی شیارهای دیگر ذخیره شده اند است
track دنبال کردن یک مسیر به درستی
track تعداد شیارهای داده هم مرکز روی سطح دیسک در واحد اینچ
cinder track زمین دو
yard track ریل موقت در داخل محوطه انبارها و یا باراندازها
track record سابقه
music track تیتر موسیقی [روی محیط ضبط صوت]
track record پیشینه
track record آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
music track تیتر آهنگ
track records پیشینه
true track تصویر زاویه بین شمال واقعی و مسیر هواپیما روی زمین
track per inch مقیاسی از تراکم ذخیره دیسکهای مغناطیسی
track mode روش تعقیب زمینی هواپیما به طورخودکار
track pitch فاصله شیار
track pitch گام شیار درجه شیار
track production فهور هدف
railway track خط اهن
track return مدار برگشت
track spacing فاصله بین تعقیبها
track telling ارتباط و مخابرات بین هواپیمای شناسایی و سیستم کنترل و ردگیری زمینی مبادله اخبار و اطلاعات ردگیری و تعقیب هدف
railway track مسیر راه اهن
training track مسیر تمرینی مسابقه اسبدوانی
trick track بازی تخته نردقدیمی
track [American E] سکوی ایستگاه راه آهن
track records سابقه
track records آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
track number زمانشمار
locomotive track مسیرلوکوموتیو
track link اتصالشیار
track lighting لامپشیار
track idler شیارچرخ
track frame قالبشیار
off the beaten track <idiom> غیر عادی
track production شروع تعقیب هدف
rail track خطآهن
rail track مسیرریل
rotating track مسیر/خطدوار
track shoe عاج
warning track منطقهجریمه
to lose track [of] فراموش کنند [یا دیگر ندانند] که شخصی [چیزی] کجا است
inside track <idiom> سودبردن
one-track mind <idiom> تنها به یک چیز فکر کردن
lose track of <idiom> ازدست دادن تماس باکسی یاچیزی
bogie and track مراحللاستیکسازی
track meet مسابقاتورزشی
title track قطعهموسیقیکهپسازنام آلبوم میآید
one-track mind فردیکهتنهابهیکچیزعلاقمنداست
curtain track میلهپرده
exit track خروجیخطآهن
running track لبهدرحالحرکت
track mode روش تعقیب هدف
drop track تعقیب را قطع کنید
spur track جاده فرعی
bridle track راه باریک
bridle track ایز سوارکاران
bridle track اسب رو
banking track انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
banked track پیست اتومبیلرانی با انحنای برجسته پیست انحناداربرجسته دوچرخه سواری
alternate track شیاراصلاح پذیر
alternate track شیار تغییرپذیر
alternate track شیار جایگزین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com