Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
trailer court
محل استقرار ترایلر بااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
Other Matches
jackknifing
[with trailer or semi-trailer]
تا شدن
[به ۹۰ درجه و بیشتر ]
کامیون در حال حرکت
[با تریلر یا تریلر مسقف]
trailer
یدک گردونه
trailer
نافر
trailer
یدک کش
trailer
خودرو تریلی کش هواپیمای تعقیب کننده هدف
trailer
پشتیبان مهاجم
trailer
تریلر
trailer
یدک
trailer
آخرین رکورد فایل که حاوی خصوصیات و کنترل است
trailer
بایت نهایی فایل که حاوی خصوصیات فایل وکنترل است
trailer
تعقیب کننده
trailer
با تریلر حمل کردن پشت بند
trailer
یدک ردپاگیر
trailer
تریلر اتومبیل یدک کش
trailer
یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
trailer
گیاهی که بزمین یا در ودیوار میچسبد
semi trailer
نیمه یدک
baggage trailer
ماشینحملساک
trailer camp
محل استقرار ترایلربااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
trailer card
کارت پشت بند
trailer caravan
کاروانتریلر
truck trailer
ارابه بی موتوری که توسط کامیون برده شود
truck trailer
ترایلر کامیون
caravan trailer
تریلر واگن مسکونی راه اهن
trailer park
محل استقرار ترایلربا اتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
trailer record
رکورد پشت بند
trailer record
مدرک پشت بند
trailer label
برچسب پشت بند
passenger car trailer
تریلرخودروی سواری
trailer converter dolly
تریلی کش
trailer brake valve
سوپاپ ترمز تریلر
trailer brake system
دستگاه ترمز تریلر
[فناری خودرو]
trailer converter dolly
یدک کش
It is for the Court to fix the terms.
[ The terms are a matter for the Court to fix.]
این مربوط به دادگاه می شود که شرایط را تعیین کند.
trailer tongue
[American English]
[coupling]
[British English]
پیوند به داخل
[در تریلر]
court
زمین ورزشهای محوطهای
court
دادگاه
court
عشق بازی کردن
court
محکمه
court of a
محکمه استیناف
the court above
محکمه بالاتر
court
دادگاه افهار عشق
court
دربار
ad court
زمین سرویس سمت چپ تنیس
court
خواستگاری
out of court
محکوم علیه
to take somebody to court
کسی را محاکمه کردن
to appear before the court
در دادگاه ظاهر شدن
right court
زمین سرویس سمت راست
out of court
داد باخته
court
بارگاه
court
حیاط
tennis court
زمین تنیس
tennis court
07/32 در59/01 متر
the superme court
دیوانعالی کشور
to court favour
توجه و التفات کسی را طلب کردن
traffic court
دادگاه ویژه رسیدگی به تخلفات رانندگی
traffic court
دادگاه عبور و مرور
traffic court
دادگاه تخلفات رانندگی
to put out of court
شایسته مطرح کردن ندانستن
to pay court
عرض بندی کردن
supreme court
دیوان تمیز
supreme court
دیوان عالی کشور
probate court
دادگاه وصایا و ارث
prize court
شعبهای از دادگاه اداره نیروی دریایی که باامور....کاردارد
president of the court
رئیس دادگاه
practice court
دادگاه مخصوص رسیدگی به کفالت
police court
محکمه خلاف
police court
دادگاه خلاف
police court
کلانتری
police court
ضابطین شهربانی
playing court
زمین بازی
peace court
صلحیه
peace court
دادگاه بخش
probate court
محکمه امور حسبی
provost court
دادگاه پادگانی
rear court
انتهای زمین
superior court
دادگاه تمیز
superior court
دادگاه عالی
summary court
دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
summary court
دادگاه بدوی
squash court
زمین بازی اسکواش
service court
محل فرود سرویس اسکواش
provost court
دادگاه فرمانداری نظامی یا نیروی اشغالی
service court
محل فرود سرویس
to put out of court
از دستور خارج کردن
religious court
محکمه شرع
out door court
زمین هوای ازاد
base-court
حیات بیرونی
ante-court
[اولین صحن در خانه های بزرگ]
to bring somebody before the court
[s]
کسی را دادگاه بردن
ball is in your court
<idiom>
[نوبت تو هست که قدم بعدی را برداری یا تصمیم بگیری]
court rug
فرش تالاری یا درباری
[این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
to have recourse to a court
به دادگاه رجوع کردن
[حقوق]
contempt of court
اهانت به دادگاه
[جرم جنایی]
contempt of court
توهین به دادگاه
[جرم جنایی]
The ball is in your court.
<idiom>
حالا نوبت تو است.
court division
بخش دادگاه
court division
دادگاه
court style
سبک کورت
[دوره جدیدتری از سبک گوتیک شعاع ساز و گوتیک در فرانسه]
to apply to a court
به دادگاه رجوع کردن
[حقوق]
to settle out of court
به توافق رسیدن خارج از دادگاه
law court
دادگاه قضایی
kangaroo court
دادگاه مندرآوردی
kangaroo court
دادگاه غیرقانونی
kangaroo court
دادگاه پوشالی
court shoes
رجوع شود به pump
court shoe
رجوع شود به pump
volleyball court
9 در 81 متر
volleyball court
زمین والیبال
centre court
حیاطمیانی
court referee
داورزمینبازیسرپوشیده
right service court
داورسرویسراست
out of court settlement
توافق بدون محکمه
[حقوق]
The ball is in your court.
<idiom>
حالا نشان بده که چند مرد حلاجی!
kangaroo court
<idiom>
hold court
<idiom>
همانند شاه وملکه دربین موضوع مورد بحث عمل کردن
High Court
دادگاهویژهجرائممهم
crown court
دادگاهیدر انگلستانو ولز
court of law
دادگاه
trial court
دادگاه رسیدگی به امورموضوعی
open court
دادگاهی که همه مردم حق مراجعه به ان را دارند
district court
صلحیه
court plume
پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
court order
قرار صادره از دادگاه
court of review
دادگاه تجدید نظر
court of record
در CL فقط اینگونه محاکم حق صدور حکم جریمه و زندان را دارند
court of record
دادگاهی که پرونده و سوابق دعاوی مطروحه را حفظ میکند
court of province
دادگاه استان
assize court
محاکم سیار جنایی
assize court
دادگاه جنایی
base court
حیاط بیرونی یاعقبی
court of justice
دادگاه
court procedure
محاکمه
court session
جلسه دادگاه
court tennis
تنیس داخل سالن
district court
دادگاه بخش
disciplinary court
دادگاه انتظامی محکمه اداری
disciplinary court
محمکه انتظامی
deuce court
زمین سرویس سمت راست تنیس
cross court
بسمت مخالف زمین در قطر
criminal court
دادگاه جنایی
criminal court
راز و نیاز کردن
criminal court
عشق بازی کردن
criminal court
محکمه جنائی
court yard
حیاط
court of iquiry
دادگاه رسیدگی
change court
تعویض زمین
court martial
در دادگاه نظامی محاکمه کردن
court martial
دادگاه نظامی
court martial
محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
court games
بازیهای محوطهای
court card
سرباز
court card
بی بی
court card
صورت :شاه
country court
دادگاه بخش
contempt og court
اهانت به دادگاه
clerk of the court
کاتب
court martiall
شورای نظامی
court material
دادگاه نظامی
court martiall
دادگاه نظامی
master of the court
مدیر دفتر دادگاه
court of grievances
دادگاه مظالم
court of first instance
دادگاه بدوی
court of first instance
محکمه بدایت
court of first instance
دادگاه شهرستان
circuit court
دادگاه منطقهای
circuit court
دادگاه استیناف
court of appeals
دادگاه استیناف
commercial court
دادگاههای صنفی
open court
محکمه عمومی
odd court
زمین سرویس سمت چپ
left court
زمین سرویس سمت چپ
kangoroo court
دادگاه محلی
kangoroo court
دادگاه پوشالی و پرهرج ومرج
court-martialled
دردیوان حرب محاکمه کردن
court-martialling
دردیوان حرب محاکمه کردن
jurisdiction of the court
صلاحیت دادگاه
judicial court
دادگاههای دادگستری
court-martials
دردیوان حرب محاکمه کردن
judicial court
محاکم عدلیه
lower court
محکمه تالی
magistrates court
دادگاه جنحه
martial court
دادگاه نظامی
municipal court
دادگاه داخلی
juvenile court
دادگاه نوجوانان
juvenile court
دادگاه اطفال
court-martial
دردیوان حرب محاکمه کردن
municipal court
دادگاه شهرداری
motor court
متل
moot court
دادگاه تمرینی دانشجویان حقوق
military court
دادگاه نظامی
mid court
وسط زمین
court of inquiry
کمیسیون تحقیق
court of inquiry
دادگاه تفتیش
high court of
دیوانعالی تمیز
half court
قسمت سرویس زمین تنیس
court of appeal
دادگاه استیناف
half court
زمین سرویس
grenade court
میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com