English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
English Persian
training program برنامه اموزش
Search result with all words
army training and evaluation program برنامه اموزش و ارزیابی یکانهای نیروی زمینی
army training program برنامه اموزش نیروی زمینی
army training program برنامه اموزش نظامی
Other Matches
training کاراموزی
training اموزش
training ورزش کاراموزی
training تعلیم
training پرورش
training اموزش دادن
training آموزش عملی
training تعلیم و تمرین
bowel training اموزش دفع
teacher training تربیت معلم
sensitivity training حساسیت اموزی
training college دانشسرا
toilet training اموزش اداب توالت رفتن
training aid وسیله کمک اموزشی
training facilities تاسیسات اموزشی
assertive training جرات اموزی
training facilities محلهای اموزشی
training distance مسافت تمرین
training cycle مرحله اموزش
avoidancae training اجتناب اموزی
training cycle سیکل اموزشی
training circular نشریه اموزش
training camp اردوی امادگی
training bill برنامه اموزشی
basic training تعلیمات ابتدایی
basic training اموزش مقدماتی
training table میز ناهارخوری در اردو
scout training پیشاهنگی
military training تعلیم نظامی
military training اموزش نظامی
concurrent training اموزش همزمان
manual training دوره اموزش هنرهای دستی
job training اموزش شغلی
integrated training اموزش توام
in house training برنامهای برای اموزش افراددر سازمانی که در ان کارمی کنند
training wall دیواره راهنما
deputy for training معاونت اموزشی
in serving training اموزش ضمن خدمت
omission training حذف اموزی
training center مرکز اموزش
reward training اموزش با پاداش
reconditioning training اموزش تجدید مهارت اموزش توجیهی
character training پرورش منش
circuit training انجام تمرینهای مختلف ورنه برداری
circuit training تمرین دایرهای
preservice training کاراموزی پیش از خدمت
personnel training اموزش کارکنان
on the job training اموزش ضمن کار
escape training گریزاموزی
training gear گردونه در سمت
annual training اموزش سالیانه
unit training اموزش یکانی
to undergo training در یک دوره آموزشی شرکت کردن
toilet-training از قنداق درآوردن
unit training اموزش یکان
voluntary training اموزش داوطلبانه
weight training بدن سازی
training locations مکانهای آموزشی
on-the-job training آموزش ضمن خدمت
training set ستلباسبچهگانه
training suit لباسورزشی
transfer of training انتقال اموزش
potty-training تعلیمدادنبچهبهرفتنبهدستشوئیوکنترلادرارومدفوع
training manual راهنمای اموزشی
training publication نشریات اموزشی
training publication مدارک اموزشی
training school اموزشگاه حرفهای
training school کاراموزگاه
armory training اموزش جنگ افزارداری اموزش اسلحه سازی
training ship کشتی اموزشی
training track مسیر تمرینی مسابقه اسبدوانی
training time زمان تمرین
graphic training aid چارت اموزشی
computer based training تربیت مبتنی بر کامپیوتر
mobile training team تیم اموزشی سیار
disciplinary training center مرکز اموزش زندانیان نظامی
disciplinary training center دارالتادیب
graphical training aids چارت
graphic training aid پوسترهای اموزشی
graphical training aids چارت اموزشی
code training set دستگاه اموزش مرس
active duty for training اموزش زیر پرچم
sensitivity training group گروه حساسیت اموزی
advanced individual training اموزش تکمیلی انفرادی
advanced unit training اموزش تکمیلی واحد اموزش تکمیلی یکان
basic unit training اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
basic combat training اموزش رزم مقدماتی
army training test راهنمای ازمایشات یکانهای ارتشی راهنمای ازمایش یکانها
athletic training room اطاق پزشکی- ورزشی
rehabilitation training center مرکز اموزش بازاموزی زندانیان جنگی دشمن
advance individual training آموزش تکمیلی انفرادی
Training makes the memory absorb more. آموزش [ورزش حافظه] باعث می شود که حافظه بیشترجذب کند.
As part of my training, I spent a year abroad. درجریان کارآموزیم یکسال را در خارج گذراندم.
Regular training strengthens the heart and lungs. ورزش به طور منظم قلب و ریه ها را تقویت میکند.
program برنامه دستور
program id شناسنامه برنامه
program نقشه
program دستور
program برنامه ریزی کردن
program مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
program برنامه دادن برنامه ریختن
program مجموعه دستورات کامل که کامپیوتر را برای کار مشخصی هدایت میکند
program نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
program برنامه دارکردن
program دستور کار
program برنامه تهیه کردن
program برنامه نوشتن
program برنامه
program روش کار پروگرام
proprietary program برنامه اختصاصی
program verification عمل اثبات صحت کار یک برنامه داده شده
reentrable program برنامه قابل بازگذشت
program stop توقف برنامه
reentrant program برنامه بازگذشتی
program text متن برنامه
program testing تست برنامه
program testing ازمایش برنامه
program switch گزینه برنامه
program structure ساخت برنامه
program storage انباره برنامه
program step گام برنامه
relocatable program برنامه جابجاپذیر
report program برنامه گزارش
service program برنامه خدماتی
called program برنامه فرا خوانده
calendar program ابزار نرم افزاری که به کاربر اجازه ورود و بررسی به قرار ملاقات ها میدهد
calling program برنامه فرا خواننده
calling program برنامه فراخوانی
calling program برنامه فراخواننده
scatter program نمودار پراکنده
capital program برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
reusable program برنامه قابل استفاده مجدد
resident program برنامه مقیم
program stack پشته برنامه
program specification مشخصه برنامه
program of targets برنامه هدفها
program of instruction برنامه تدریس
program of instruction برنامه اموزش
program music موزیکی که نماینده یک رشته رویدادهاو منظره ها باشد
program module واحد برنامه
program manager بخش اصلی ویندوز که کابر می بیند
program manager مدیر برنامه ها
program maintenance نگهداری برنامه
program maintenance نگهداشت برنامه
program listing سیاهه برنامه
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
program of targets برنامه اماجها
utility program برنامه کاربردی
program package بسته برنامه
program specification خصیصه برنامه
program segment قطعه برنامه
program section بخش تهیه برنامه ها
program section بخش برنامه ها
program schema الگوی برنامه
program run رانش برنامه
program relocation جابجایی برنامه
program proving اثبات برنامه
program product فراورده برنامه
program product محصول برنامه
program priority اولویت برنامه
program listing لیست برنامه
program line فرش های همگون [اصطلاحا به فرش های اطلاق می شود که از نظر نقشه مشابه بوده ولی اندازه آنها با یکدیگر متفاوت باشد.]
utilitu program برنامه کمکی
add in program برنامه افزودنی
tutorial program برنامه خوداموز
troop program برنامه تامین عدههای نظامی
troop program برنامه تشکیل یکانها
transient program برنامه گذرا
antivirus program برنامه ضد ویروس
application program برنامه کاربردی
production program برنامه تولید
assembly program برنامه همگذاری
utility program برنامه سودمند
utility program برنامه مفید
auxiliary program برنامه کمک [رایانه شناسی ]
program selector انتخابگربرنامه
wordprocessing program برنامه واژه پردازی
active program برنامه فعال
weight program تمرین وزنه برداری
active program برنامه دائر
vhsic program Circuit Integration HighSpeed Very program برنامه مدار مجتمع بسیارسریع
user program برنامه استفاده کننده
user program برنامه کاربر
assembly program assembler
assembly program برنامه اسمبلی
system program برنامه سیستم
support program برنامه پشتیبانی
supervisory program برنامه نافر
stored program برنامه ذخیره شده
stored program برنامه انباشته
stored program بابرنامه انباشته
star program بدون خطا اجرا شود
star program برنامه کامل
spreadsheet program برنامه صفحه گسترده
source program برنامه مبداء
systems program برنامه سیستم
target program برنامه مقصود
authorized program برنامه مجاز
background program برنامه زمینهای
background program برنامهای که به هنگام عدم نیازمندیهای برنامههای باتقدم بالا به امکانات سیستم کامپیوتری چند برنامهای قابل اجرا میباشد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com