English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 175 (9 milliseconds)
English Persian
transfer molding قالب ریزی انتقالی
transfer molding ریخته گری انتقالی
Other Matches
molding قالبگیری
loam molding قالب گیری ماسهای
loam molding قالبریزی شنی
injection molding ریخته گری تزریقی
injection molding قالبگیری تزریقی
hand molding قالبریزی دستی
belt molding زه روکوب اتومبیل
bed molding گچ بری و تزئینات نزدیک سقف
compression molding ریخته گری فشاری
compression molding قالبگیری فشاری
cast molding قالبگیری ریخته گری
boxless molding تکنیک فرم دهی بدون جعبه
template molding قالب گیری شابلونی
molding shop کارگاه قالب گیری
molding pressure فشار پرس
molding operation قالب کاری
molding sand ماسه قالب گیری
sell molding قالب گیری پوستهای
molding pressure فشار قالب
molding operation فرم کاری
molding machine دستگاه قالب گیری
molding box جعبه قالب گیری
compression molding process فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
core molding machine دستگاه ریخته گری هسته
shell molding machine دستگاه قالب گیری پوستهای
compression molding compound قالب گیری تراکمی
comppression molding compound قالب گیری تراکمی
shell molding process فرایند قالب گیری پوستهای
plate molding shop مدلسازی
dry sand molding قالبریزی ماسهای خشک
croning molding process فرایند قالب گیری کرونینگ
loam molding shop قالب گیری ماسهای
green sand molding قالب ریزی تر
hand molding shop قالبریزی دستی
shell molding type foundry ریخته گری نوع قالب گیری پوستهای
jar ram molding machine دستگاه قالبریزی حرفهای
molding sand preparation plant واحد تهیه ماسه قالب گیری
hand operated molding machine دستگاه قالبریزی دستی
k , transfer ضریب کای برد
transfer of cause احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
k , transfer ضریب تصحیح برد توپ
transfer تغییر سمت دادن لوله
transfer ورابری
transfer پهلو- رفت
transfer انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfer واگذار کردن نقل کردن انتقال
transfer واگذاری نقل
transfer سند انتقال یا واگذاری
transfer حواله
transfer احاله
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer ورابردن
transfer انتقال دادن
transfer واگذار کردن
transfer منتقل کردن
transfer انتقال
transfer واگذاری تحویل
transfer نقل
transfer سند انتقال انتقالی
transfer زمان انتقال داده بین وسایل یا محل ها
transfer دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند
transfer تغییر دستورات یا کنترل
transfer کپی کردن یک بخش از حافظه به محل دیگر
transfer تغییر دستور یا کنترل
transfer ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transfer دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
transfer بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
transfer سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transfer واگذاری
transfer زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfer switch کلید انتقال
transfer function تابع انتقال
transfer time زمان انتقال
transfer table میز انتقال
transfer equipment تجهیزات
transfer interpreter مفسر انتقال
transfer rate نرخ انتقال
third person of a transfer محال علیه
transfer address ادرس انتقال
transfer scale پایهانتقال
transfer canal کانالانتقال
transfer area در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
transfer berth دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
transfer case جعبه انتقال نیرو
unconditional transfer انتقال غیر شرطی
transfer time مدت انتقال
transfer check مقابله
transfer check انتقال
transfer earnings درامدهای انتقالی
transfer case دیفرانسیل
transfer station محل اعزام افراد
transfer station محل انتقال افراد
transfer machine دستگاه انتقال
transfer medium رسانه انتقال
transfer mold قالب گیری انتقالی
transfer payments پرداختهای انتقالی
transfer order دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
transfer of capital انتقال سرمایه
transfer orbit مدار انتقال
transfer operation عمل انتقال
transfer of learning انتقال یادگیری
transfer of obligation حواله مدنی
transfer of portfolio انتقال موجودی اوراق بهادار
transfer of technology انتقال تکنولوژی
transfer loader دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
transfer line خط انتقال
transfer resistor ترانزیستور
transfer reaction واکنش انتقالی
transfer rate نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer functions توابع انتقالی
transfer income درامد انتقالی
transfer instruction دستور العمل انتقال
transfer ladle پاتیل انتقال
transfer ladle کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer limit حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ
transfer port دریچهانتقال
transfer processing امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
transfer limit حدود تصحیحات انتقال تیر
transfer of training انتقال اموزش
thermal transfer روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
credit transfer پرداخت ازطریق انتقال
heat transfer انتقال گرما
heat transfer انتقال حرارت
file transfer انتقال فایل
power transfer انتقال انرژی
energy transfer انتقال انرژی
deed of transfer سند انتقال
deed of transfer انتقال نامه
data transfer انتقال داده ها
conditional transfer انتقال شرطی
collect transfer بار کردن یک ثبات با بیتها ازمحلهای مختلف
block transfer انتقال بلوک
block transfer انتقال کندهای
credit transfer انتقال اعتبار
negative transfer انتقال منفی
transfer characteristic مشخصه متقابل
positive transfer انتقال مثبت
radial transfer انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند.
technology transfer انتقال تکنولوژی
telegraphic transfer انتقال تلگرافی
transfer payment پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
fuel transfer pipe لولهانتقالسوخت
data transfer operations عملیات انتقال داده
courier transfer officer افسر مسئول قسمت پیک ارتشی
current transfer ratio نسبت انتقال جریان
courier transfer station مرکزارسال پیک ارتشی
heat transfer coefficient ضریب انتقال گرما
charge transfer compounds ترکیبات انتقال بار
bit transfer rate نرخ ارسال بیت
courier transfer station ایستگاه تعویض پیک
courier transfer officer افسر مسئول پیک
passenger transfer vehicle وسلهجابجاییمسافرین
data transfer rate سرعت انتقال داده ها
government transfer payments پرداختهای انتقالی دولت
file transfer utility برنامه کمکی انتقال فایل
file transfer protocol پروتکل انتقال فایل
image transfer constant ثابت انتقال تصویر
materials transfer notes برگه انتقال مواد
materials transfer notes دستورانتقال مواد
electronic transfer of data انتقال الکترونیکی اطلاعات
electronic funds transfer انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
data transfer rate میزان ارسال داده
electronic fund transfer ارسال الکترونیکی دارائی
electron transfer mechanism مکانیسم انتقال الکترون
data transfer rate میزان انتقال داده
data transfer rate نرخ ارسال داده
transfer license plate [American E] پلاک انتقال
transfer number plate [British E] پلاک انتقال
thermal wax transfer printer روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
secure hypertext transfer protocol گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند
peer to peer file transfer انتقال فایل همتا
peer to peer file transfer دستیابی فایل عمومی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com