English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 167 (8 milliseconds)
English Persian
transfer payments پرداختهای انتقالی
Search result with all words
government transfer payments پرداختهای انتقالی دولت
Other Matches
payments تادیه پول
payments وجه
payments قسط
payments تادیه
payments پرداخت
down payments پیش قسط
payments کارسازی
down payments پیش پرداخت
progress payments پرداخت براساس پیشرفت کار
progress payments پرداختهای موقت یا علی الحساب
progress payments پرداختهای پیشرفت کار
progress payments پرداخت تدریجی
factor payments بهره وسود
factor payments اجاره
coupon payments پرداختهای کوپنی
equation of payments تعدیل
coupon payments منظورپرداختهای ثابت بابت بهره اوراق قرضه است
equation of payments قاعده پیدا کردن
factor payments دستمزد
stage payments پرداختهای مرحلهای پرداختهای که در چند مرحله صورت میگیرد
balance of payments تراز پرداختها
balance of payments ترازپرداختها
balances of payments ترازپرداختها
balances of payments موازنه پرداختها
balances of payments تراز پرداختها
balance of payments موازنه پرداختها
factor payments پرداختهای عوامل تولید مانند
agreement on partial payments توافق در پرداخت های قسطی
balance of international payments تراز پرداختهای بین المللی
international balance of payments تراز پرداختهای بین المللی
transfer تغییر دستور یا کنترل
transfer دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
transfer بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
transfer ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transfer کپی کردن یک بخش از حافظه به محل دیگر
transfer تغییر دستورات یا کنترل
transfer واگذاری
transfer of cause احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
k , transfer ضریب تصحیح برد توپ
transfer انتقال دادن
k , transfer ضریب کای برد
transfer زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfer زمان انتقال داده بین وسایل یا محل ها
transfer واگذار کردن
transfer ورابری
transfer انتقال
transfer ورابردن
transfer پهلو- رفت
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer تغییر سمت دادن لوله
transfer منتقل کردن
transfer سند انتقال انتقالی
transfer نقل
transfer واگذاری تحویل
transfer سند انتقال یا واگذاری
transfer احاله
transfer حواله
transfer سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transfer انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfer دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند
transfer واگذار کردن نقل کردن انتقال
transfer واگذاری نقل
transfer medium رسانه انتقال
transfer limit حدود تصحیحات انتقال تیر
transfer line خط انتقال
transfer machine دستگاه انتقال
transfer loader دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
transfer limit حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ
transfer ladle کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer ladle پاتیل انتقال
transfer berth دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
transfer case جعبه انتقال نیرو
transfer case دیفرانسیل
transfer check مقابله
transfer check انتقال
transfer earnings درامدهای انتقالی
transfer equipment تجهیزات
transfer function تابع انتقال
transfer of learning انتقال یادگیری
transfer functions توابع انتقالی
transfer income درامد انتقالی
transfer instruction دستور العمل انتقال
transfer interpreter مفسر انتقال
transfer area در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
transfer mold قالب گیری انتقالی
transfer molding قالب ریزی انتقالی
transfer processing امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
transfer rate نرخ انتقال
transfer rate نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer reaction واکنش انتقالی
transfer resistor ترانزیستور
transfer station محل انتقال افراد
transfer station محل اعزام افراد
transfer switch کلید انتقال
transfer table میز انتقال
transfer time زمان انتقال
transfer canal کانالانتقال
unconditional transfer انتقال غیر شرطی
transfer port دریچهانتقال
transfer payment پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
transfer molding ریخته گری انتقالی
transfer of capital انتقال سرمایه
credit transfer انتقال اعتبار
credit transfer پرداخت ازطریق انتقال
transfer scale پایهانتقال
transfer of obligation حواله مدنی
transfer of portfolio انتقال موجودی اوراق بهادار
transfer of technology انتقال تکنولوژی
transfer of training انتقال اموزش
transfer operation عمل انتقال
transfer orbit مدار انتقال
transfer order دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
transfer time مدت انتقال
block transfer انتقال بلوک
heat transfer انتقال گرما
heat transfer انتقال حرارت
file transfer انتقال فایل
power transfer انتقال انرژی
energy transfer انتقال انرژی
block transfer انتقال کندهای
deed of transfer سند انتقال
deed of transfer انتقال نامه
data transfer انتقال داده ها
conditional transfer انتقال شرطی
collect transfer بار کردن یک ثبات با بیتها ازمحلهای مختلف
transfer characteristic مشخصه متقابل
telegraphic transfer انتقال تلگرافی
technology transfer انتقال تکنولوژی
radial transfer انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند.
positive transfer انتقال مثبت
thermal transfer روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
negative transfer انتقال منفی
third person of a transfer محال علیه
transfer address ادرس انتقال
passenger transfer vehicle وسلهجابجاییمسافرین
data transfer operations عملیات انتقال داده
bit transfer rate نرخ ارسال بیت
electron transfer mechanism مکانیسم انتقال الکترون
current transfer ratio نسبت انتقال جریان
charge transfer compounds ترکیبات انتقال بار
courier transfer station مرکزارسال پیک ارتشی
courier transfer station ایستگاه تعویض پیک
courier transfer officer افسر مسئول پیک
courier transfer officer افسر مسئول قسمت پیک ارتشی
fuel transfer pipe لولهانتقالسوخت
data transfer rate سرعت انتقال داده ها
data transfer rate نرخ ارسال داده
image transfer constant ثابت انتقال تصویر
heat transfer coefficient ضریب انتقال گرما
materials transfer notes دستورانتقال مواد
materials transfer notes برگه انتقال مواد
file transfer utility برنامه کمکی انتقال فایل
file transfer protocol پروتکل انتقال فایل
data transfer rate میزان انتقال داده
electronic transfer of data انتقال الکترونیکی اطلاعات
electronic funds transfer انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
electronic fund transfer ارسال الکترونیکی دارائی
data transfer rate میزان ارسال داده
transfer license plate [American E] پلاک انتقال
transfer number plate [British E] پلاک انتقال
secure hypertext transfer protocol گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند
thermal wax transfer printer روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
peer to peer file transfer دستیابی فایل عمومی
peer to peer file transfer انتقال فایل همتا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com