Total search result: 207 (11 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
transfer rate |
نرخ انتقال |
transfer rate |
نسبت انتقال سرعت انتقال |
|
|
Search result with all words |
|
bit transfer rate |
نرخ ارسال بیت |
data transfer rate |
سرعت انتقال داده ها |
data transfer rate |
نرخ ارسال داده |
data transfer rate |
میزان ارسال داده |
data transfer rate |
میزان انتقال داده |
Other Matches |
|
transfer |
نقل |
transfer |
انتقال دادن نقل کردن انتقال |
transfer |
منتقل کردن |
transfer |
واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله |
transfer |
واگذاری نقل |
transfer |
سند انتقال یا واگذاری |
transfer |
واگذار کردن |
transfer |
انتقال دادن |
transfer |
حواله |
transfer |
ورابردن |
transfer |
تغییر دستورات یا کنترل |
transfer |
سند انتقال انتقالی |
transfer |
واگذاری تحویل |
transfer |
تغییر سمت دادن لوله |
transfer |
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت |
transfer |
انتقال |
transfer |
پهلو- رفت |
transfer |
ورابری |
transfer |
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود |
transfer |
واگذاری |
transfer |
واگذار کردن نقل کردن انتقال |
transfer of cause |
احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی |
k , transfer |
ضریب کای برد |
k , transfer |
ضریب تصحیح برد توپ |
transfer |
دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد |
transfer |
کپی کردن یک بخش از حافظه به محل دیگر |
transfer |
تغییر دستور یا کنترل |
transfer |
دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند |
transfer |
زمان انتقال داده بین وسایل یا محل ها |
transfer |
سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری |
transfer |
ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند. |
transfer |
بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین |
transfer |
احاله |
transfer molding |
قالب ریزی انتقالی |
transfer orbit |
مدار انتقال |
transfer molding |
ریخته گری انتقالی |
transfer of capital |
انتقال سرمایه |
transfer operation |
عمل انتقال |
transfer of training |
انتقال اموزش |
transfer of obligation |
حواله مدنی |
transfer canal |
کانالانتقال |
transfer of portfolio |
انتقال موجودی اوراق بهادار |
transfer of learning |
انتقال یادگیری |
transfer of technology |
انتقال تکنولوژی |
transfer order |
دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح |
transfer payment |
پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود |
transfer station |
محل انتقال افراد |
transfer station |
محل اعزام افراد |
transfer switch |
کلید انتقال |
transfer table |
میز انتقال |
transfer time |
مدت انتقال |
transfer processing |
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر |
transfer payments |
پرداختهای انتقالی |
transfer reaction |
واکنش انتقالی |
data transfer |
انتقال داده ها |
transfer time |
زمان انتقال |
unconditional transfer |
انتقال غیر شرطی |
transfer resistor |
ترانزیستور |
credit transfer |
پرداخت ازطریق انتقال |
transfer characteristic |
مشخصه متقابل |
deed of transfer |
سند انتقال |
technology transfer |
انتقال تکنولوژی |
telegraphic transfer |
انتقال تلگرافی |
deed of transfer |
انتقال نامه |
thermal transfer |
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود |
third person of a transfer |
محال علیه |
conditional transfer |
انتقال شرطی |
transfer address |
ادرس انتقال |
transfer area |
در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل |
transfer functions |
توابع انتقالی |
energy transfer |
انتقال انرژی |
negative transfer |
انتقال منفی |
positive transfer |
انتقال مثبت |
credit transfer |
انتقال اعتبار |
heat transfer |
انتقال گرما |
heat transfer |
انتقال حرارت |
radial transfer |
انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند. |
file transfer |
انتقال فایل |
power transfer |
انتقال انرژی |
transfer berth |
دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی |
collect transfer |
بار کردن یک ثبات با بیتها ازمحلهای مختلف |
transfer case |
جعبه انتقال نیرو |
transfer scale |
پایهانتقال |
transfer interpreter |
مفسر انتقال |
transfer ladle |
پاتیل انتقال |
transfer ladle |
کفچه انتقال چمچمه انتقال |
transfer medium |
رسانه انتقال |
transfer machine |
دستگاه انتقال |
transfer loader |
دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما |
transfer line |
خط انتقال |
block transfer |
انتقال بلوک |
block transfer |
انتقال کندهای |
transfer limit |
حدود تصحیحات انتقال تیر |
transfer limit |
حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ |
transfer port |
دریچهانتقال |
transfer instruction |
دستور العمل انتقال |
transfer case |
دیفرانسیل |
transfer check |
مقابله |
transfer check |
انتقال |
transfer earnings |
درامدهای انتقالی |
transfer equipment |
تجهیزات |
transfer function |
تابع انتقال |
transfer mold |
قالب گیری انتقالی |
transfer income |
درامد انتقالی |
materials transfer notes |
برگه انتقال مواد |
heat transfer coefficient |
ضریب انتقال گرما |
materials transfer notes |
دستورانتقال مواد |
image transfer constant |
ثابت انتقال تصویر |
government transfer payments |
پرداختهای انتقالی دولت |
file transfer utility |
برنامه کمکی انتقال فایل |
courier transfer officer |
افسر مسئول قسمت پیک ارتشی |
courier transfer station |
ایستگاه تعویض پیک |
courier transfer station |
مرکزارسال پیک ارتشی |
current transfer ratio |
نسبت انتقال جریان |
file transfer protocol |
پروتکل انتقال فایل |
data transfer operations |
عملیات انتقال داده |
courier transfer officer |
افسر مسئول پیک |
electron transfer mechanism |
مکانیسم انتقال الکترون |
electronic fund transfer |
ارسال الکترونیکی دارائی |
electronic funds transfer |
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها |
electronic transfer of data |
انتقال الکترونیکی اطلاعات |
passenger transfer vehicle |
وسلهجابجاییمسافرین |
charge transfer compounds |
ترکیبات انتقال بار |
fuel transfer pipe |
لولهانتقالسوخت |
transfer license plate [American E] |
پلاک انتقال |
secure hypertext transfer protocol |
گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند |
transfer number plate [British E] |
پلاک انتقال |
thermal wax transfer printer |
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود |
rate |
پایه |
rate |
سنجیدن |
rate |
اهنگ |
rate |
شمردن |
rate |
بر اوردکردن |
rate |
سرعت ارزیابی کردن |
rate |
بها |
rate |
منوال |
rate |
مشمول مالیات کردن ارزیابی کردن |
rate |
قرار |
rate |
اندازه نسبت |
rate |
میزان |
rate |
ارزیابی کردن |
first rate |
نخستین درجه |
rate |
سرعت حرکت |
rate |
اهنگ حرکت |
rate |
نواخت |
rate |
میزان مهارت شدت تغییرات |
rate |
سرعت کار |
first rate |
درجه اول |
first rate |
عالی |
rate |
درجه بندی کردن |
rate |
درجه |
rate |
نرخ بستن بر بها گذاشتن بر |
rate |
درصد |
rate |
نسبت |
rate of changes |
نرخ تغییرات |
through rate |
نرخ حمل سراسری |
at any rate |
درهر صورت |
third rate |
درجه سوم |
first-rate |
عالی |
rate |
سرعت |
rate |
روش طرز |
rate |
نرخ [درصد] |
at that rate |
در این صورت |
second-rate |
جنس پست |
second-rate |
وسط |
third rate |
پست |
third rate |
درجه سه |
third-rate |
درجه سوم |
at any rate |
در هر حال |
at the rate of |
از قرار |
first-rate |
ممتاز |
first-rate |
درجه اول بسیار خوب |
rate |
درچند |
rate |
نرخ |
rate |
تندی سرعت عوارض |
third-rate |
درجه سه |
third-rate |
پست |
second-rate |
درجه دو |
second rate |
جنس پست |
to rate up |
بیمه زیاد گرفتن از |
rate |
مقدار اطلاعات در هر حرف ضرب در تعداد حروف ارسالی در ثانیه |
rate |
بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد |
rate |
تعداد خطاهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد |
through rate |
نرخ کامل |
rate |
حجم داده یاا کارهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد |
rate |
ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی |
second rate |
درجه دو |
second rate |
وسط |
official rate |
نرخ رسمی |
output rate |
نرخ تولید |
rate of exchange |
نرخ مبادله ارز |
rate of duty |
نرخ عوارض |
mortality rate |
نرخ مرگ و میر |
rate of flow |
میزان جریان |
rate of exchange |
نرخ مبادله |
rate of fire |
تعدادتیر در دقیقه |
rate of fire |
سرعت تیر |
rate of fire |
نواخت تیر |
rate of exchange |
نرخ ارز |
poor rate |
زکوه |