English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
transient flow جریان گداز
Other Matches
transient خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
transient بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد
transient باس ولتاژ خیلی کوتاه در یک لحظه
transient ناو یا کشتی یا هواپیمای درحال نقل و انتقال
transient آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
transient وضعیت یا سیگنالی که برای مدت زمان کوتاهی فاهر شود
transient وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند
transient موج ناگهانی در ولتاژ
transient زود گذر
transient ناپایدار
transient فانی کوتاه
transient تند
transient فراگذر
transient زودگذر
transient در حال انتقال
transient پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
transient گذرا
transient response واکنش گذرا
transient phenomena پدیدههای گذرا
transient ischemia کم خونی موضعی موقت
transient failure خرابی گذرا
transient error خطای گذرا
transient command فرمان ناپایدار
transient forces نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
transient suppressors پیشگیرندههای گذرا
transient target هدف متحرک
transient target هدف موقت هدف درحال حرکتی که مدت کمی در میدان دید قرار می گیرد
transient voltage ولتاژ لحظهای
transient voltage ولتاژ ضربهای
transient voltage فشارالکتریکی ناپایدار
transient wave موج سیار
transient wave امواج سیار
transient program برنامه گذرا
transient voltage ولتاژ گذرا
Transient ( ephemeral ) pleasures . لذتها وخوشیهای زود گذر ( گذرا)
transient decay current جریان مانده میرا
flow روانی
flow روند
flow سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow بده
flow جاری شدن
flow لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
flow گردش
flow بده شریدن
flow سلیس بودن
over flow سر ریز
over flow طغیان ریزش
over flow لبریزی
over flow لبریز شدن
out flow برون ریز
to flow over لبریزشدن
to flow over سر رفتن
to flow over طغیان کردن
flow سلاست
flow جاری بودن روان شدن
flow مد
flow سیلان
flow درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
flow جریان
flow جریان جاری کردن
flow روانی سلاست
to go with the flow <idiom> در مسیر نظام عمومی رفتن [اصطلاح مجازی]
flow حرکت داده در یک سیستم
flow حرکت متناوب
flow حرکت به نرمی
flow مدیریت جریان داده
flow ناشی شدن فلو
mixed flow جریان مرکب
molecular flow جریان مولکولی
money flow جریان پول
non unifor flow جریان غیریکنواخت
oil flow جریان روغن
program flow روند برنامه
program flow گردش برنامه
poiseuille flow جریان خطی ناروان درلولهای با سطح مقطع دایرهای
permanent flow ابدهی پایا
permanent flow بده پایا
permanent flow بده همیشگی
permanent flow بده پایدار
permanent flow بده دایمی
permanent flow ابدهی دایمی
out flow of labor خروج نیروی کار
minimum flow اب کاستی
mewtonian flow جریان نیوتنی
mass flow دبی جرمی
flow side ریزش در شیب
flow sheet نمودار جریان
free flow جریان ازاد
gold flow جریان طلا
laminar flow جریان خطی
gold flow انتقال طلا
laminal flow جریان خطی
ion flow جریان یونی
information flow روانه خبر
flow resistance وشکسانی ویسکوزیته
flow resistance چسبندگی
magnetic flow فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
magnetic flow شار مغناطیسی
line of flow خط جریان
laminar flow جریان ارام
flow process جریان انجام کار
laminar flow جریان لایهای
flow process جریان چرخش کار
flow resistance گرانروی
heat flow جریان گرما
radial flow جریان شعاعی
Every flow must have its ebb. <proverb> هر فرازى نشیبى دارد.
turbulent flow جریان اشفته
turbulent flow جریانی است که دران عدد رینولدز از0032 بیشتراست
turbulent flow جریان متلاطم
viscous flow جریان جسبناک یا ناروان
rate of flow میزان جریان
tranquil flow جریان اسوده
traffic flow کشش عبور ومرور
uniform flow جریان یکنواخت
underground flow جریانزیرزمینی
lava flow جریانگدازه
flow tube تیوبدرگردش
flow bean توپکدرگردش
air flow جریانهوا
vortex flow جریان سیال با حرکت ترتیبی دورانی و انتقالی
upward flow جریان رو به بالا
unsteady flow جریان غیرماندگار
traffic flow کشش ترافیک
swinging of flow نوسانات عرضی جریان
supercritical flow جریان سیلابی
single flow راه یک طرفه
shear flow جریان نیروی برشی
rotation flow شارش چرخشی
rotation flow شارش دورانی
return flow جریان برگشت
rate of flow دبی
rate of flow بده
single flow جاده یک مسیره
sinuous flow جریان موجی
steady flow جریان ماندگار
subsonic flow جریان مادون صوت
subcritical flow جریان رودخانهای
streamline flow جریان خطی
stramline flow جریان موازی یابی ممانعت
steady flow جریان لایه وار
steady flow جریان دائم
steady flow جریان دائمی
rapid flow جریان سریع
flow pressure فشار روان ابی
electron flow جریان الکترونی
continuous flow جریان با دبی ثابت
continuity of flow پیوستگی جریان
consistent flow جریان دائمی
conical flow تئوری جریانهای مافوق صوت روی صفحات مسطح گوشه دار
commodity flow جریان کالا
circular flow جریان دوری
circular flow جریان دایرهای
chimney flow سوراخ تنور
chimney flow دودکش
out flow of capital خروج سرمایه
contra flow جهت مخالف
contra flow خلاف جهت
control flow گردش کنترل
ebb and flow جزرومد
diagonal flow جریان مورب
data flow روند داده ها
data flow گردش داده ها
current flow سیلان جریان فلوی جریان
current flow شار جریان
cross flow دو سیال که بصورت عمود برهم جریان دارند و توسط ورقه نازکی از هم عایق شده اند
critical flow جریان بحرانی
cretical flow جریان بحرانی
control flow روند کنترل
capital flow انتقال سرمایه
capital flow جریان سرمایه
blasius flow جریان کاملا لایهای تئوریکی
flow charts نمودار گردش کار
flow charts نودار جریان امورصنعتی وپیچیده
flow charts نمودار جریان وسیر مواد درکارخانه
flow chart نمودارگردشی
flow chart شمای عملیات
flow chart نمودارچرخش کار
flow chart نمودار گردش کار
flow chart نودار جریان امورصنعتی وپیچیده
flow charts نمودارچرخش کار
flow charts شمای عملیات
flow charts نمودارگردشی
bidirectional flow روند دوسویه
bidirectional flow جریان دو جهتی
base flow مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
base flow جریان پایه
axial flow جریان خطی
axial flow جریان محوری
average flow جریان متوسط
average flow بده میانگین
cash flow گردش وجوه
flow chart نمودار جریان وسیر مواد درکارخانه
flow gage جریان سنج
flow of expenditure جریان هزینه
flow line خط جریان
flow lines خطوط جریان
flow diagram دیاگرامی که محل وقوع تصمیمات منط ق در یک ساختار را نشان میدهد و تاثیر آنها روی اجرای برنامه
flow diagram فلوچارت
flow diagram دیاگرامی برای شرح یک کامپیوتر یک ساختار سیستم پردازش داده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com