Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (10 milliseconds)
English	Persian
transition period	دوره گذار
transition period	دوره انتقال
Other Matches
transition	تغییر وضعیت از نوعی به نوع دیگر
transition	انتقالی
transition	برزخ
transition	عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition	انتقال
transition	تحول
transition	گذار
transition	گذر
transition	فراگذاری
transition	نقط های در برنامه یا سیستم که تغییری رخ میدهد
energy transition	عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
electronic transition	جهش الکترونی
transition time	زمان تحول
transition temperature	دمای تبدیل
transition temperature	دمای فراگذری
first order transition	گداز مرتبه یک
forbidden transition	جهش الکترونی ممنوع
transition temperature	دمای تحول
electron transition	عبور الکترون
transition diagram	گذارنما
demographic transition	انتقال جمعیتی
transition fittings	اتصالگذرا
demographic transition	گذار جمعیت
transition time	زمان انتقال
electron transition	انتقال الکترون
absorption transition	تحول جذب
approach transition	تبدیل ورودی
galss transition	تبدیل شیشهای
gamma transition	تبدیل شیشهای
transition level	سطح حداکثر انحراف درارتفاع پرواز
transition layer	منطقه یا حدود انحراف درارتفاع پرواز
transition element	عنصر واسطه
transition diagram	نمودار گذارها
indirect transition	عبور یا انتقال غیرمستقیم
transition altitude	ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
inner transition elements	عناصر واسطه داخلی
interband transition	انتقال باند- باند
phase transition	تبدیل فاز
gate transition	شیر فلکه تبدیل
transition moment	گشتاور انتقال
transition moment	گشتاورجهش
transition state	حالت گذار
transition series	گروه عناصر واسطه
transition section	مقطع تبدیل
transition ranges	میدان تیر انتقالی
glassy transition	تبدیل شیشهای
transition probability	احتمال جهش
transition probability	احتمال انتقال
transition point	نقطه فراگذری
post transition metals	فلزات پس واسطه
rubbery transition temperature	دمای تبدیل لاستیکی
magnetic transition temperature	درجه حرارت تبدیل مغناطیسی
magnetic transition temperature	نقطه کوری
magnetic transition point	نقطه تبدیل مغناطیسی
gamma transition temperature	دمای تبدیل شیشهای
light transition loss	تلف عبور نور
light transition loss	تلف عبوری بار جزئی
glass transition temperature	دمای تبدیل شیشهای
magnetic transition point	نقطه کوری
period	فاصله زمان
period	دوره زمان
period	دوره تناوبی
on period	مدت رسانایی
off period	مدت نارسانایی
period	گذشت زمان
period	نوبت ایست
period	لحظه
period	زمان
period	روزگار نوبت
period	دوران
period	دوره تناوب
period	تناوب
period	نقطه
period	مکث
period	نقطه پایان جمله
period	جمله کامل
period	گردش
period	عصر
period	قاعده زنان
period	طمث
period	وقت روزگار
period	حد
period	پایان
period	گاه
period	نتیجه غایی
period	منتهادرجه دوران مربوط به دوره بخصوصی
period	زمان تناوب دوره
at a later period	در موقع دیگر
at a later period	بعدها
period	موقع
period	کمال
period	دوره
period	مدت
period	آمریکا # علامت چاپ در انتهای متن .
period	مدت زمان
period	نوبت مرحله
period	زمان تناوب پریود
period	عادت ماهانه
right for a prescribed period	رقبی
period of prescription	مدت مرور زمان
probationary period	دوره ازادی مشروط
probationary period	دوره ازمایشی
scan period	دورهء پویش
period of office	دوره تصدی
pulse period	تناوب پالس
period of instrument	دوره سنجه
period of hire	مدت اجاره
retrace period	دوره بازگشت
retention period	دوره ابقا
rest period	دوره استراحت
production period	دوره تولید
reasonable period	مدت معقول
period of production	دوره تولید
refractory period	دوره بی پاسخی
period of vibratio	دوره ارتعاش
period of roll	زمان تناوب چرخش
period of roll	دوره تناوب
practice period	دوره تمرین
remainder of the period	باقیمانده مدت
porolongation of a period	تمدید مدتی
short period	دوره کوتاه
quarterly period	دوره سه ماهه
three-month period	سه ماه
second long period	تناوب بزرگ دوم
quarterly period	سه ماه
Safavid period	دوران صفویه [اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
For a period of one month.	به مدت یک ما ؟
time period	دوره زمان
time period	فاصله زمان
time period	گذشت زمان
three-month period	دوره سه ماهه
sidereal period	دوره تناوب نجومی
sidereal period	پریودنجومی
synodic period	month lunar
synodic period	دوره تناوب هلالی
synodic period	پریودهلالی
the girls of the period	دختران امروزی
third long period	تناوب بزرگ مرتبه سوم
to put a period to	بپایان رساندن
transattack period	زمان اجرای تک اتمی
transattack period	مدت ادامه تک اتمی
wave period	زمان تناوب امواج دریا
And that is it period . I have nothing more to say . and that is final .	همان است که گفتم ( برو برگرد ندارد )
cooling off period	دوره ملایمت
curfew period	ساعات خاموشی
curfew period	ساعات منع عبور و مرور
design period	مدت طرح
extra period	وقت اضافی
financial period	دوره مالی
first long period	تناوب بزرگ اول
germinal period	دوره نوجنینی
grace period	دوره مهلت
guarantee period	دوره ضمانت
guarantee period	مدت تضمین
gurantee period	دوره نگهداری تاسیسات
gurantee period	مدت زمانیکه قبل از تحویل نهائی پیمانکار ساختمانی موفف است خسارات ساختمان رارفع نماید
idle period	دوره استراحت
idle period	زمان توقف
idle period	پریود بی باری
impluse period	زمان تناوب ضربه جریان
incubation period	دوره رشد نهفته
critical period	دوره شاخص
critical period	دوره بحرانی
cooling period	زمان بازار خراب کن
cooling off period	دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period	دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period	دوره ملایمت
cooling-off period	دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period	دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
action period	دوره کنش
base period	زمان مبنا
blocking period	دوره وقفه
budget period	دوره بودجه
budget period	زمان بودجه
coking period	زمان کک سازی
conducting period	دوره رسانایی
contract period	دوره قرارداد
contract period	مدت قرارداد
control period	دوره کنترل اماد
control period	مدت زمان کنترل و بررسی اماد
cooling period	زمان انتظار
induction period	دوره انگیزش
infection period	دوره نهفتگی
maintenance period	دوره تعمیرات
payout period	دوره بازگشت سرمایه
oxidizing period	دوره احیاء
maintenance period	زمان تعمیرات
payoff period	دوره بازگشت سرمایه
measuring period	مدت سنجش
measuring period	دوره سنجش
melting period	دوره ذوب
neonatal period	دوره نوزادی
payback period	دوره برگشت سرمایه
payback period	دوره برگشت
payback period	دوره بازپرداخت
orbital period	پریود اربیتالی
orbital period	تناوب مداری
maintenance period	دوره نگهداری
period of concentration	زمان تمرکز
period of concentration	در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com