Dictiornary-Farsi | transmission of the rotary motion to the rotor | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
transmission of the rotary motion to the rotor	ناقلحرکتدواریبهقسمتگردندهماشین


Other Matches

rotary motion	حرکت دایرهای
rotor	قسمت گردنده ماشین
rotor	بردارثابت
rotor	دواره
rotor	گردونه
rotor	رتور
rotor	گردنده
rotor	روتور چکش برق ارمیچر دینام
rotor	چرخان
rotor	روتور
rotor	ملخ هلی کوپتر
rotor	چرخ گردان
turbine rotor	رتور توربین
auxiliary rotor	رتور کمکی
rotor plates	جوشنهای گردنده
rigid rotor	چرخنده صلب
tail rotor	رتور دم
rotor head	سرملخ
articulated rotor	روتور مفصلی
rotor hub	توپی رتور
gyro rotor	چرخ دوار قطبنمای الکتریکی wheel gyro : syn
rotor incidence	زاویه بین سطوح عمود برمحور دوران و باد نسبی
cage rotor	رتور اتصال کوتاه
cage rotor	رتور قفسی
cage rotor	رتور سنجابی گردانه قفس سنجابی
rotor disc	دیسک رتور
rotor craft	هواپیمای ملخ دار
rotor force	نیروی روتور
rigid rotor	رتور صلب
magneto rotor	روتور مگنت
compressor rotor	رتور کمپرسور
pursuit rotor	پیروی سنج چرخان
rotor blade	تیغهملخ
squirrel cage rotor	سیم پیچ قفسی
high impedance rotor	رتور امپدانسی
double rotor motor	موتور با رتور دوبل
wound rotor motor	موتور القائی با حلقه لغزان
anti-torque tail rotor	دم چرخانضدلفزش
rotary	گردان
rotary	ماشین چرخنده
rotary	گردنده چرخنده
rotary	گردنده
rotary	دوار
rotary	چرخشی
rotary	دورانی
rotary valve	شیر دوار
rotary hoe	کجبیلچرخشی
rotary wing	بال گردان
rotary table	میز گردان
rotary wing	هواپیمای بال گردان
rotary valve	شیر چرخان
rotary switch	گزینه چرخشی
rotary switch	کلید گردان
rotary switch	کلید دوار
rotary switch	کلید دورانی
rotary switch	کلیدگردان
rotary drum	طبلک گردان
rotary engine	موتوردوار
rotary file	پروندهچرخشی
rotary converter	تبدیل گر گردان
rotary converter	مبدل دوار
rotary drilling	حفاری دورانی
rotary drill	مته
rotary drill	گمانه زن گردشی
rotary discharger	تخلیه گر گردان
rotary current	جذر و مد چرخنده
rotary converter	مبدل گردان
rotary current	جریان گردان
rotary evaporator	تبخیرکننده چرخان
rotary field	میدان دوار
rotary selector	سلکتور گردان
rotary shear	قیچی گردان
rotary pump	پمپ گردان
rotary pump	پمپ دورانی
rotary pursuit	پیروی سنج چرخان
rotary kiln	کوره گردان
rotary axis	محور دوار
rotary klin	کوره دوارسیمان
rotary klin	کوره گردان
rotary furnace	کوره گردان
rotary furnace	کوره دوار
rotary crane	جراثقال گردان
cylinderical rotary valve	شیر گردان
rotary cement klin	کوره سیمان دوار
rotary beam antenna	انتن گردان
rotary type regulator	تنظیم کننده گردان
rotary piston machanism	مکانیزم پیستون دوار
rotary piston compressor	کمپرسور پیستون دار
rotary phase converter	تبدیل گر فاز گردان
rotary heat furnace	کوره با اتشدان گردان
rotary field motor	موتور القائی
rotary drum mixer	میکسراستوانهای بتن
rotary drum mixer	مخلوط کننده طبلکی
rotary spark gap	دهانه جرقه گردان
mud flush rotary	حفاری اورانی
rotary wing aircraft	هواپیما با بال گردنده
rotary type regulator	رگولاتورنوع گردان
snow blower [rotary snowplough]	برف خور
multi section type rotary switch	سوئیچ گردان نوع چند مقطعی
motion	حرکت
motion	پیشنهاد
motion	پیشنهادکردن
motion	طرح دادن
motion	اشاره کردن
motion	جنب وجوش
motion	تکان
motion	جنبش
oscillatory motion	جنبش تاب وار
oscillating motion	حرکت نوسانی
motion [politic]	پیشنهاد
oscillatory motion	نوسان
polar motion	وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
ballistic motion	حرکت پرتابی
slow motion	کند جنبی
proper motion	حرکت خاص
range of motion	دامنه حرکت
relative motion	حرکت نسبی
retrograde motion	حرکت رجعی
perpetual motion	حرکت دائم
to carry a motion	پیشنهادی را اجرا کردن
translational motion	حرکت انتقالی
transitional motion	حرکت انتقالی
to set in motion	بجریان انداختن به جنبش اوردن
to set in motion	راه انداختن
to put in motion	راه انداختن
to put in motion	بکار انداختن
to put in motion	بحرکت در اوردن
to put in motion	در جنبش دراوردن
to make a motion	پیشنهاد کردن بر ان شدن
to make a motion	اشاره کردن
set in motion	راه انداختن
sampling in motion	نمونه برداری در حال انتقال
simple motion	حرکت ساده در خط مستقیم یادایره یا مارپیچ
uniform motion	حرکت متشابه
upward motion	حرکت رو به بالا
to decide on a motion	در مورد تقاضایی تصمیم گرفتن
To set in motion.	بحرکت ؟ رآوردن
slow-motion	برپیچسرخورنده
equation of motion	معادله حرکت [فیزیک]
slow motion	کند نمایی
slow motion	حرکت کند
slow motion	کند
wave motion	انتشار موج
wave motion	حرکت موج
wave motion	حرکت موجی
vortex motion	حرکت گردابی
vibrational motion	حرکت راتعاشی
rotational motion	حرکت چرخشی
motion picture	سینما
drift motion	حرکت سوقی
motion study	تحرک سنجی
motion study	مطالعه ی حرکت
motion study	حرکت پژوهی
motion analysis	تجزیه حرکت
motion analysis	تحلیل حرکات
equations of motion	معادلات حرکت
forward motion	جنبش پیشرو
harmonic motion	الحان مرکب
harmonic motion	اهنگ مرکبی که از ترکیب چند موج صوتی ساده تر ترکیب شده باشد
harmonic motion	حرکت هماهنگ
helicoidal motion	حرکت پیچی یا مارپیچی
disrotatory motion	چرخش ناهمسو
constant of motion	ثابت حرکت
conrotatory motion	چرخش همسو
nonliner motion	حرکت غیرخطی
apparent motion	حرکت فاهری
motion pictures	سینما
circular motion	حرکت مستدیر
circular motion	حرکت دایرهای
circular motion	حرکت گردشی
compound motion	حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
compound motion	حرکت مرکب
damped harmonic motion	حرکت هماهنگ میرا
time and motion study	بررسی زمان و حرکت
slow motion picture	تصویر با حرکت اهسته
hamilton's equations of motion	معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
simple harmonic motion	حرکت هماهنگ ساده
simple harmonic motion	حرکت نوسانی ساده
horizontal motion lock	دستهتنظیمافقی
perpetual motion machine	ماشین خودکار دائمی
newton's laws of motion	قوانین حرکت نیوتن
perpetual motion machine	ماشین با حرکت دائم
laws of motion of capitalism	قوانین حرکت سرمایه داری
lagrange's equations of motion	معادلات حرکت لاگرانژ
newton's laws of motion	قوانین حرکت نیوتون
newton's laws of motion	قوانین نیوتون
to carry a motion by acclamation	درخواستی [رأیی] را بوسیله بله گفتن اکثریت پذیرفتن
steady state wave motion	حرکت موجی پایا
main motion [at a party conference etc.]	دادخواست اصلی [در همایش حزبی و غیره]
transmission	ارسال داده یک بیت در هر زمان
transmission	سرایت اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود
transmission	مخابره مخابرات
transmission	ارسال
transmission	که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند
transmission	ارسال سیگنال ها از یک وسیله به دیگری
transmission	عبور
transmission	مجموعه خط وط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان اجرا می کنند
transmission	انتقال
transmission	مخابرات ارسال
transmission	ارتباط فیزیکی بین در نقط ه که امکان ارسال داده را فراهم میکند.

transmission of the rotary motion to the rotor

ناقلحرکتدواریبهقسمتگردندهماشین