English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 80 (1 milliseconds)
English Persian
trash rack اشغالگیر
Other Matches
trash تفاله
trash اشغال
trash مهمل
trash خاکروبه زوائد گیاهان
trash بصورت اشغال در اوردن
to trash something [American E] لگد زدن به [چیزی] [مانند مسیر مقام یا شغل]
trash ice خرده یخ
to trash something [American E] دور انداختن [چیزی] [مانند مسیر مقام یا شغل]
rack چارچوب
rack میله رنده
rack سیستم ای که حاوی تختههای مدار متحرک در یک فریم محافظ است
rack فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
on the rack درشکنجه
rack آویز فرش [قالبی فلزی که در فروشگاه جهت آویزان کردن فرش و نمایش آن بکار می رود.]
rack up بازی کردن- حساب کردن
on the rack درفشار
rack طاقچه
rack خون مستاجررا در شیشه کردن
rack شکنجه کردن
rack چنگک جا لباسی
rack بار بند
rack جاکلاهی
rack نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
rack شکنجه
rack روی چنگک گذاردن لباس و غیره
rack دندانه دار کردن
rack بشدت کشیدن
rack رنج بردن
rack چرخ دنده دار
rack قفسه
rack توری مشبک اشغال گیر
rack چهارنعل کوتاه
rack به هم بستن
rack عذاب دادن
rack اشغال گیر
rack قطاع دندانه دار
rack میله دندانه دار
rack طاقچه مقر
rack قفسه مهمات و وسایل
rack ردیف
pipe rack چنگکپیپ
luggage rack جایچمدان
equipment rack پایهوسایل
coat rack محلآویزکت
go to rack and ruin <idiom> نتیجه بد حاصل کردن
shoe rack چنگککفش
spool rack جاقرقره
stamp rack مهرچرخدندهدار
roof-rack باربنداتومبیل
toast rack شیارهایجداکنندهتوستر
loading rack سکوی بارگیری
rack one's brains <idiom> به مغز خود فشار آوردن
spice rack قفسه ادویه
rack one's brains <idiom> سخت فکر کردن یاچیزی را بخاطر آوردن
to rack rent حداکثر اجاره رابر ملکی بستن
to go to rack and ruin نابودشدن
plate rack جایی که بشقاب هامی گذارندخشک شود
paper rack جاکاغذی
muck rack کسی که عادتا" می خواهدکارمندان خدمات عمومی و یاجمیع مردم را به رشوه خواری و فساد و خلافکاری متهم کند
hay rack جای یونجه
hay rack علف دان
cuvette rack جاکووتی
card rack جای کارت
card rack طاقچه کارت
burning rack قاب باتری
rack and pinion میله دندانه دار و چرخ دندانه کوچک
rack control نوعی کنترل پروازی غیر دستی
rack railway راه اهن چنگک دار مخصوص عبور از سراشیب
shelving rack قفسه
ready rack قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
bottle rack جا بطری
rack space محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
rack rent اجازه گزاف بستن بر
rack rent اجازه تمام سال
print drying rack میلهرنگیخشکشونده
rack type cutter شانه رنده
pipet tray rack جا پی پتی
test tube rack جای لوله ازمایش
rack type cutter اسکنه نوع شانهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com