English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
tree farm محوطه درخت کاری جنگل
tree farm خزانه درخت
Other Matches
tree bench [bench encircling a tree trunk] نیمکت [دور تنه ] درخت
farm out اجاره دادن زمین مزروعی
farm کشتزار
farm out <idiom> شخص دیگری برای انجام کار
farm اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
farm باشگاه جوانان زیرنظر باشگاه اصلی
farm مزرعه
farm زمین مزروعی
farm پرورشگاه حیوانات اهلی
farm اجاره دادن به
farm کاشتن زراعت کردن در
farm کشت زار
dry farm مزرعه دیم
baby farm محل نگهداری کودکان
farm-yard حیاط مزرعه
farm-house خانه رعیتی
poor farm مزرعه اردوی کار
dairy farm مزرعه یا کارخانه لبنیات سازی
tank farm محوطه مخازن نفت وغیره
collective farm کلخوز
collective farm مزرعه اشتراکی
ostrich farm پرورشگاه شتر مرغ
dry farm دیم کاری
work farm اردوی کار اجباری زندانیان
farm yields بازده کشاورزی
fish farm پرورشگاه ماهی
farm hands پالیزگر
farm hands کشتیار
farm hands کارگر مزرعه
farm hand پالیزگر
farm hand کشتیار
farm hand کارگر مزرعه
farm yields بازده مزرعه
farm yard حیاط مزرعه
family farm مزرعه خانوادگی
farm house خانه رعیتی
farm labors کارگران مزارع
farm labors کارگران کشاورزی
oyster farm پرورشگاه صدف
farm surplus مازاد کشاورزی
farm technology روش فنی کشاورزی تکنولوژی کشاورزی
farm yard حیاط کشت زار
farm price supports حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
tree فرمان TREE
before the tree جلو درخت
tree درتنگنا قرا ردادن
tree شاخسار
tree مین میکند
tree روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
tree سیستم ساختار داده که هر داده به دادههای دیگر بوسیله انشعابها وصل است .
tree مشاهده پروندههای ذخیره شده روی دیسک ه برای نشان دادن پرونده ها و زیرپرونده ها مرتب شده اند
tree سیستم داده که هرداده یا گره آن فقط دو انشعاب دارند
tree قالب کفش چوبه دار
tree درخت
tree بشکل درخت شدن
tree بدرخت پناه بردن
the f. of a tree برگهای درخت
tree شجر
tree شجره النسب درخت کاشتن
tree of heaven درخت عرعر
sorrel tree ترشک درختی
tree structure ساختاردرختی
tree structure ساختار درخت
tree structure ساخت درختی
tree planting درختکاری
tree sort مرتب کردن درختی
tree surgeon ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
sorrel tree درخت ترشک
to truncate a tree شاخههای درختی را زدن
summer tree تیرسردر
the pith of a tree مغز درخت
to spray a tree داروی ویژه بردرختی افشاندن تا انکه میکربهای ان کشته شود
to shin up a tree از درختی بالارفتن
to girt a tree دوردرختی راپیمودن
to girdle a tree پوست درخت راحلقهای بریدن
threaded tree درخت پیچ دار
tree diagram نمودار درخت
summer tree حمال
summer tree شاه تیر
spanning tree درخت پوشا
spanning tree روش ایجاد توپولوژی شبکه که حلقهای ندارد و در صورت شکل یا خطای شبکه باعث افزونگی میشود
spanning tree زیرگرافی از یک گراف
spindle tree اونموس
strawberry tree توت فرنگی درختی
tree network شبکه درختی
tree house خانه بالای درخت
stunted tree درخت رشد نکرده وکوتاه
the root of a tree ریشه درخت
tree surgery تشریح علمی درخت
tree traversal تقاطع درختی
oak tree درخت بلوط
the foot of the tree پای درخت
tree of life درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
walnut tree درخت گردو
cross-tree [رابط عرضی دکلها]
pulm tree درخت نارگیل
to lop a tree سرشاخه درختی را زدن
to prune a tree سرشاخه درختی را زدن
to lop a tree درختی را آراستن
to prune a tree درختی را آراستن
Deciduous tree درخت برگریز
Coniferous tree درخت جوزدار [ از فامیل کاج ]
unordered tree درخت نامرتب
gum tree درخت صمغ
ornamental tree درختتزئینی
tree frog قورباغهدرختی
tree pruner درختآرا
tree trunk ساقهاصلیدرخت
tree-lined درختکارینشده
The tree wI'll die . درخت خشک خواهد شد
He uprooted the tree . درخت را از ریشه ( جا ) ؟کند
A tree is known by its fruit . <proverb> درخت با میوه هایش شناخته مى شود .
A tree is known by its fruit. <proverb> درخت از میوه اش شناخته مى شود.
date tree درخت خرما
lemon tree درخت لیمو
grass tree نوعی زنبق استرالیایی
decision tree مسیر تصمیم گیری
ebony tree خرماندو
crown tree شمع
cross tree رابط عرضی دکلها
cornel tree درخت زغال اخته
clothes tree چنگک لباس
clothes tree چوب لباسی
christmass tree ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 7 و 01 را برای راست دست و میلههای 2 و7 و 01 را برای چپ دست باقی می گذارد
decision tree اقدامات لازم جهت تصمیم گیری
decision tree درخت تصمیم
dragon tree درخت خون سیاووشان
genealogical tree نسب نامه
genealogical tree شجره نامه
gender tree سلسه دودمان نسب نامه
gender tree شجره نامه
gallows tree چوبه دار
flame tree درختان وبوته هاییکه دارای گلهای درخشان اتشی یا زرد رنگ هستند
fir tree درخت صنوبر
fig tree درخت انجیر
chocolate tree درخت کاکائو
cherry tree درخت گیلاس
chaste tree فلفل بری
apple tree درخت سیب
almond tree درخت بادام
agriot tree چوب چپق
abel tree درخت سپیدار که نام لاتین ان alba populus است
Christmas tree جعبه کنترل حاوی چراغهای رنگی
family tree شجره نامه
family tree نسب نامه
family tree شجره
axle tree میله میان دو چرخ
china tree شالسنجان
china tree زیتون تلخ
chaste tree دل اشوب
box tree درخت شمشاد
boot tree قالب چکمه یا پوتین
binary tree درخت دودوئی
binary tree درخت دودویی
bean tree درخت خرنوب
barren tree درخت بی میوه
balsam tree درخت بلسان
plane tree درخت چنار
margosa tree ازاد درخت شالسنجان
peach tree درخت هلو
parse tree درخت تجزیه
ordered tree درخت مرتب شده
roof tree کش بالای شیروانی
mulberry tree درخت توت
minimal tree درختی که گرههای ترمینالی ان مرتب شده تا باعث عملکردبهینه ان درخت شوند
minimal tree درfکه گرههای آن به روش بهینه سازماندهی شده اند تا بیشترین کارایی را داشته باشند
mastic tree درخت چاتلنغوش
pear tree درخت گلابی
planer tree درخت ازاد
smoke tree بوته سماق
shoe tree قالب کفش
saddle tree یکجورگل لاله درامریکای شمالی
saddle tree قلتاق
roof tree کش دیرک افقی چادر
ridge tree کش بالای شیروانی
plum tree درخت گوجه
plum tree درخت الو
mastic tree درخت بنه
margosa tree تلخ
judas tree درخت ارغوان
in the green tree سرسبز
huffman tree درختی با کمترین مقادیر
in the green tree بخت سبز
i saw one climbing the tree یکی را دیدم که از درخت بالامی رفت
locus tree درخت اقاقیا
locus tree درخت خرنوب
coffee tree درخت قهوه
joshua tree درخت خنجری یا ابره ادم جنوب شرقی امریکا
he is up a gum tree کاردبه استخوانش رسیده است
locust tree درخت اقاقیا
margosa tree زیتون
hat tree کلاه اویز
in the green tree خوشبخت
backing up the wrong tree <idiom> [دنبال چیزی در جای اشتباهی گشتن]
to lop off a branch [from a tree] شاخه ای را [از درختی] بریدن
Tilia [lime tree] درخت نمدار [زیرفون]
wild oriental a tree ارژن
bald animal or tree درخت یا حیوان برهنه
money does not grow on tree <idiom> پول که علف خرس نیست
bark up the wrong tree <idiom> [درمورد چیزی گمان اشتباه کردن]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com