English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
tree of heaven درخت عرعر
Other Matches
tree bench [bench encircling a tree trunk] نیمکت [دور تنه ] درخت
heaven سبع طباق
heaven فلک
heaven عرش هفت اسمان
heaven f. خدا نکند
heaven f. حاشا
i would to heaven خدا میکرد
i would to heaven ای کاش
i would to heaven کاش خدا میکرد
heaven سپهرار
heaven اسمان
heaven سپهر
heaven گردون
heaven فلک عرش
heaven بهشت
heaven قدرت پروردگار
heaven هفت طبقه اسمان
heaven خدا عالم روحانی
heaven-sent غیرمنتظرهولیبهموقع
heaven forbid خدانکند
heaven born ملکوتی
Heaven help him this time. خدابدادش برسد
I forbid you to go . Heaven help you if you go ! اگر رفتی نرفتی ! ( مبا دا بروی )
seventh heaven <idiom> شرح دادن درباره خوش بودنت
in seventh heaven <idiom> خیلی خوشحال
witness heaven! خدا گواه است
heaven born اسمانی
heaven born خدایی اسمانی نژاد
the seventh heaven اسمان هفتم
queen of heaven نام زن ژوپیطر زن زیبا
the round of heaven گنبد اسمان
the seventh heaven عرش
the vault of heaven گنبد اسمان
the vault of heaven گنبد کبود
queen of heaven خرده سیاره
the kingdom of heaven ملکوت اسمان
Marriage are made in heaven . <proverb> عقدشان توى آسمان بسته شده است .
move heaven and earth <idiom> به هردری زدن
To move heaven and earth. زمین وزمان رابهم دوختن
To move heaven and earth. زمین وزمان را بحرکت در آوردن ( بهر اقدامی دست زدن )
God (Heaven) forbid! خدا نکند !
Spint not against heaven,it will fall back in thy . <proverb> بر آسمان تف مکن,که به صورتت بر مى گردد .
the f. of a tree برگهای درخت
tree فرمان TREE
before the tree جلو درخت
tree مین میکند
tree درتنگنا قرا ردادن
tree بشکل درخت شدن
tree بدرخت پناه بردن
tree شاخسار
tree شجره النسب درخت کاشتن
tree قالب کفش چوبه دار
tree سیستم داده که هرداده یا گره آن فقط دو انشعاب دارند
tree شجر
tree درخت
tree روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
tree مشاهده پروندههای ذخیره شده روی دیسک ه برای نشان دادن پرونده ها و زیرپرونده ها مرتب شده اند
tree سیستم ساختار داده که هر داده به دادههای دیگر بوسیله انشعابها وصل است .
to truncate a tree شاخههای درختی را زدن
tree diagram نمودار درخت
tree farm محوطه درخت کاری جنگل
tree structure ساختار درخت
tree structure ساخت درختی
tree farm خزانه درخت
tree sort مرتب کردن درختی
tree house خانه بالای درخت
tree planting درختکاری
tree network شبکه درختی
to spray a tree داروی ویژه بردرختی افشاندن تا انکه میکربهای ان کشته شود
to shin up a tree از درختی بالارفتن
spindle tree اونموس
strawberry tree توت فرنگی درختی
stunted tree درخت رشد نکرده وکوتاه
summer tree شاه تیر
summer tree حمال
summer tree تیرسردر
spanning tree روش ایجاد توپولوژی شبکه که حلقهای ندارد و در صورت شکل یا خطای شبکه باعث افزونگی میشود
oak tree درخت بلوط
the pith of a tree مغز درخت
He uprooted the tree . درخت را از ریشه ( جا ) ؟کند
the root of a tree ریشه درخت
threaded tree درخت پیچ دار
to girdle a tree پوست درخت راحلقهای بریدن
to girt a tree دوردرختی راپیمودن
spanning tree زیرگرافی از یک گراف
tree structure ساختاردرختی
tree surgeon ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
The tree wI'll die . درخت خشک خواهد شد
pulm tree درخت نارگیل
cross-tree [رابط عرضی دکلها]
walnut tree درخت گردو
tree of life درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
the foot of the tree پای درخت
A tree is known by its fruit . <proverb> درخت با میوه هایش شناخته مى شود .
A tree is known by its fruit. <proverb> درخت از میوه اش شناخته مى شود.
date tree درخت خرما
lemon tree درخت لیمو
Coniferous tree درخت جوزدار [ از فامیل کاج ]
to lop a tree سرشاخه درختی را زدن
tree-lined درختکارینشده
Deciduous tree درخت برگریز
tree surgery تشریح علمی درخت
tree traversal تقاطع درختی
unordered tree درخت نامرتب
to prune a tree درختی را آراستن
to lop a tree درختی را آراستن
gum tree درخت صمغ
ornamental tree درختتزئینی
tree frog قورباغهدرختی
tree pruner درختآرا
to prune a tree سرشاخه درختی را زدن
tree trunk ساقهاصلیدرخت
spanning tree درخت پوشا
hat tree کلاه اویز
decision tree اقدامات لازم جهت تصمیم گیری
decision tree مسیر تصمیم گیری
ebony tree خرماندو
crown tree شمع
cross tree رابط عرضی دکلها
coffee tree درخت قهوه
clothes tree چنگک لباس
clothes tree چوب لباسی
christmass tree ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 7 و 01 را برای راست دست و میلههای 2 و7 و 01 را برای چپ دست باقی می گذارد
decision tree درخت تصمیم
dragon tree درخت خون سیاووشان
grass tree نوعی زنبق استرالیایی
genealogical tree نسب نامه
genealogical tree شجره نامه
gender tree سلسه دودمان نسب نامه
gender tree شجره نامه
gallows tree چوبه دار
flame tree درختان وبوته هاییکه دارای گلهای درخشان اتشی یا زرد رنگ هستند
fir tree درخت صنوبر
fig tree درخت انجیر
chocolate tree درخت کاکائو
cherry tree درخت گیلاس
china tree شالسنجان
axle tree میله میان دو چرخ
apple tree درخت سیب
almond tree درخت بادام
agriot tree چوب چپق
abel tree درخت سپیدار که نام لاتین ان alba populus است
Christmas tree جعبه کنترل حاوی چراغهای رنگی
family tree شجره نامه
family tree نسب نامه
china tree زیتون تلخ
balsam tree درخت بلسان
chaste tree فلفل بری
chaste tree دل اشوب
box tree درخت شمشاد
boot tree قالب چکمه یا پوتین
binary tree درخت دودوئی
binary tree درخت دودویی
bean tree درخت خرنوب
plane tree درخت چنار
barren tree درخت بی میوه
family tree شجره
sorrel tree درخت ترشک
pear tree درخت گلابی
peach tree درخت هلو
parse tree درخت تجزیه
ordered tree درخت مرتب شده
mulberry tree درخت توت
minimal tree درختی که گرههای ترمینالی ان مرتب شده تا باعث عملکردبهینه ان درخت شوند
minimal tree درfکه گرههای آن به روش بهینه سازماندهی شده اند تا بیشترین کارایی را داشته باشند
mastic tree درخت چاتلنغوش
planer tree درخت ازاد
plum tree درخت الو
plum tree درخت گوجه
sorrel tree ترشک درختی
smoke tree بوته سماق
shoe tree قالب کفش
saddle tree یکجورگل لاله درامریکای شمالی
saddle tree قلتاق
roof tree کش دیرک افقی چادر
roof tree کش بالای شیروانی
ridge tree کش بالای شیروانی
mastic tree درخت بنه
margosa tree ازاد درخت شالسنجان
margosa tree تلخ
locust tree درخت اقاقیا
in the green tree خوشبخت
joshua tree درخت خنجری یا ابره ادم جنوب شرقی امریکا
judas tree درخت ارغوان
locus tree درخت اقاقیا
locus tree درخت خرنوب
huffman tree درختی با کمترین مقادیر
in the green tree سرسبز
in the green tree بخت سبز
i saw one climbing the tree یکی را دیدم که از درخت بالامی رفت
he is up a gum tree کاردبه استخوانش رسیده است
cornel tree درخت زغال اخته
margosa tree زیتون
bald animal or tree درخت یا حیوان برهنه
wild oriental a tree ارژن
backing up the wrong tree <idiom> [دنبال چیزی در جای اشتباهی گشتن]
snow ball tree گل بدماغ
to lop off a branch [from a tree] شاخه ای را [از درختی] بریدن
Tilia [lime tree] درخت نمدار [زیرفون]
to snag a tree trunk ته شاخههای درخت را زدن وانرا صاف کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com