English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
tree of life درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
Other Matches
Life isn't about finding yourself. Life is about creating yourself. زندگی پیدا کردن خود نیست بلکه ساختن خود است.
tree bench [bench encircling a tree trunk] نیمکت [دور تنه ] درخت
tree مین میکند
tree مشاهده پروندههای ذخیره شده روی دیسک ه برای نشان دادن پرونده ها و زیرپرونده ها مرتب شده اند
tree سیستم داده که هرداده یا گره آن فقط دو انشعاب دارند
tree فرمان TREE
the f. of a tree برگهای درخت
tree شجر
tree سیستم ساختار داده که هر داده به دادههای دیگر بوسیله انشعابها وصل است .
tree روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
tree شجره النسب درخت کاشتن
tree قالب کفش چوبه دار
before the tree جلو درخت
tree بشکل درخت شدن
tree بدرخت پناه بردن
tree درخت
tree شاخسار
tree درتنگنا قرا ردادن
cross tree رابط عرضی دکلها
crown tree شمع
ebony tree خرماندو
decision tree مسیر تصمیم گیری
date tree درخت خرما
decision tree اقدامات لازم جهت تصمیم گیری
decision tree درخت تصمیم
to spray a tree داروی ویژه بردرختی افشاندن تا انکه میکربهای ان کشته شود
cornel tree درخت زغال اخته
roof tree کش دیرک افقی چادر
A tree is known by its fruit. <proverb> درخت از میوه اش شناخته مى شود.
to girdle a tree پوست درخت راحلقهای بریدن
box tree درخت شمشاد
boot tree قالب چکمه یا پوتین
binary tree درخت دودوئی
binary tree درخت دودویی
bean tree درخت خرنوب
barren tree درخت بی میوه
A tree is known by its fruit . <proverb> درخت با میوه هایش شناخته مى شود .
to girt a tree دوردرختی راپیمودن
chaste tree دل اشوب
genealogical tree شجره نامه
to shin up a tree از درختی بالارفتن
coffee tree درخت قهوه
clothes tree چنگک لباس
clothes tree چوب لباسی
christmass tree ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 7 و 01 را برای راست دست و میلههای 2 و7 و 01 را برای چپ دست باقی می گذارد
chocolate tree درخت کاکائو
cherry tree درخت گیلاس
chaste tree فلفل بری
balsam tree درخت بلسان
huffman tree درختی با کمترین مقادیر
tree frog قورباغهدرختی
gender tree سلسه دودمان نسب نامه
gender tree شجره نامه
ornamental tree درختتزئینی
joshua tree درخت خنجری یا ابره ادم جنوب شرقی امریکا
gallows tree چوبه دار
judas tree درخت ارغوان
The tree wI'll die . درخت خشک خواهد شد
genealogical tree نسب نامه
in the green tree بخت سبز
in the green tree خوشبخت
i saw one climbing the tree یکی را دیدم که از درخت بالامی رفت
tree pruner درختآرا
he is up a gum tree کاردبه استخوانش رسیده است
hat tree کلاه اویز
in the green tree سرسبز
tree trunk ساقهاصلیدرخت
tree-lined درختکارینشده
gum tree درخت صمغ
unordered tree درخت نامرتب
tree traversal تقاطع درختی
tree network شبکه درختی
minimal tree درfکه گرههای آن به روش بهینه سازماندهی شده اند تا بیشترین کارایی را داشته باشند
tree house خانه بالای درخت
tree farm خزانه درخت
tree farm محوطه درخت کاری جنگل
tree diagram نمودار درخت
to truncate a tree شاخههای درختی را زدن
dragon tree درخت خون سیاووشان
He uprooted the tree . درخت را از ریشه ( جا ) ؟کند
tree of heaven درخت عرعر
tree planting درختکاری
tree surgery تشریح علمی درخت
flame tree درختان وبوته هاییکه دارای گلهای درخشان اتشی یا زرد رنگ هستند
fir tree درخت صنوبر
tree surgeon ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
tree structure ساختاردرختی
tree structure ساختار درخت
tree structure ساخت درختی
tree sort مرتب کردن درختی
grass tree نوعی زنبق استرالیایی
china tree زیتون تلخ
fig tree درخت انجیر
locust tree درخت اقاقیا
mulberry tree درخت توت
plane tree درخت چنار
minimal tree درختی که گرههای ترمینالی ان مرتب شده تا باعث عملکردبهینه ان درخت شوند
mastic tree درخت چاتلنغوش
mastic tree درخت بنه
smoke tree بوته سماق
margosa tree ازاد درخت شالسنجان
margosa tree زیتون
sorrel tree ترشک درختی
pulm tree درخت نارگیل
sorrel tree درخت ترشک
cross-tree [رابط عرضی دکلها]
margosa tree تلخ
spanning tree درخت پوشا
spanning tree روش ایجاد توپولوژی شبکه که حلقهای ندارد و در صورت شکل یا خطای شبکه باعث افزونگی میشود
ordered tree درخت مرتب شده
parse tree درخت تجزیه
roof tree کش بالای شیروانی
to prune a tree درختی را آراستن
to lop a tree درختی را آراستن
to prune a tree سرشاخه درختی را زدن
to lop a tree سرشاخه درختی را زدن
saddle tree قلتاق
saddle tree یکجورگل لاله درامریکای شمالی
plum tree درخت گوجه
plum tree درخت الو
shoe tree قالب کفش
planer tree درخت ازاد
pear tree درخت گلابی
peach tree درخت هلو
locus tree درخت خرنوب
oak tree درخت بلوط
threaded tree درخت پیچ دار
abel tree درخت سپیدار که نام لاتین ان alba populus است
agriot tree چوب چپق
Deciduous tree درخت برگریز
ridge tree کش بالای شیروانی
almond tree درخت بادام
apple tree درخت سیب
Coniferous tree درخت جوزدار [ از فامیل کاج ]
lemon tree درخت لیمو
axle tree میله میان دو چرخ
china tree شالسنجان
the root of a tree ریشه درخت
the pith of a tree مغز درخت
summer tree تیرسردر
spanning tree زیرگرافی از یک گراف
family tree شجره
family tree نسب نامه
family tree شجره نامه
spindle tree اونموس
Christmas tree جعبه کنترل حاوی چراغهای رنگی
walnut tree درخت گردو
strawberry tree توت فرنگی درختی
locus tree درخت اقاقیا
summer tree حمال
summer tree شاه تیر
stunted tree درخت رشد نکرده وکوتاه
the foot of the tree پای درخت
optimum tree search جستجوی بهینه درخت
to chop dowm a tree درختی را انداختن
snow ball tree گل بدماغ
the tree shoot out brances ازدرخت شاخه هایی بیرون زد
the tree sheltered us fromrain درخت مارا ازباران پناه داد
Tilia [lime tree] درخت نمدار [زیرفون]
optimal merge tree نمایش درختی یک ترتیب که در ان رشته ها قرار است درهم ادغام گردند تا اینکه حداقل تعداد عملیات رخ دهد
to snag a tree trunk ته شاخههای درخت را زدن وانرا صاف کردن
backing up the wrong tree <idiom> [دنبال چیزی در جای اشتباهی گشتن]
bald animal or tree درخت یا حیوان برهنه
to lop off a branch [from a tree] شاخه ای را [از درختی] بریدن
bark up the wrong tree <idiom> [درمورد چیزی گمان اشتباه کردن]
He hitched the horse to a tree. دهنه اسب را به درخت گره زد ( بست )
To tie the horse to the tree. اسب رابدرخت بستن
wild oriental a tree ارژن
money does not grow on tree <idiom> پول که علف خرس نیست
To pick an apple off the tree. سیبی را از درخت کندن [چیدن] .
The apple does not fall far from the tree. <proverb> درست شبیه پدر.
To bark up the wrong tree. <idiom> [سوراخ دعا را گم کردن]
Fruit -bearing (prlific) tree. درخت باردار ( بارآور )
house tree person test ازمون خانه- درخت- ادم
He lost control of the car and swerved towards a tree. او [مرد] کنترل خودرو را از دست داد و از پهلو به درخت خورد.
mean life عمر متوسط
mean life عمر میانگین
the a of life شام عمر
take one's own life خودکشی کردن
life right حق عمری
Not on your life ! هرگز توعمرم ( چنین کاری نخواهم کرد) !
to the life با کمال دقت
That's (just) the way it [life] goes. زندگی حالا اینطوریه. [اصطلاح روزمره]
still life طبیعت بیجان
to g. out life جان دادن
to g. out life مردن
still life نقش اشیاء
life like واقع نما
life less بیروح
life less بیجان
Not on your life. <idiom> مطمئنا نه
life شور و نشاط
still life تصاویراشیاء بی جان
life نفس
life موجودات حبس ابد
life جان
way of life فعالیتهای روزانه
life زندگی
life less بی ابادی
life حیات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com