Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 103 (6 milliseconds)
English
Persian
trial balloon
<idiom>
یک دستی زدن
Other Matches
balloon
بادکنک
balloon
با بالون پروازکردن
balloon
مثل بالون
balloon
پوف کنک
[در افغانستان]
[بادکنک]
balloon
بالن
balloon
بادکنک
balloon
گوی
balloon
حباب
balloon
پوقانه
[در افغانستان]
[بادکنک]
balloon
بالون
balloon tire
لاستیک بادی عاج دار
barrage balloon
بالون پدافند
balloon barrage
پرده دود
balloon jib
بادبان مثلثی شکل در مقابل باد
captive balloon
بالون بزمین بسته
balloon curtain
پردهپفکی
balloon reflector
بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
fire balloon
فانوس هوایی
kite balloon
یکجوربالن بزمین بسته که به بادبادک درازمیماند
hot-air balloon
بالن ورزشی
hot air balloon
بالن ورزشی
trial
آزمایش
to go t. a trial
محاکمه شدن
re trial
اعاده دادرسی
trial
تست
new trial
محاکمه جدید تجدید محاکمه
new trial
اعاده دادرسی
he was on his trial
او را محاکمه میکردند
trial
آزمون
trial
امتحان
trial
محاکمه
trial
امتحان
trial
ازمایش
trial
سعی
trial
کوشش
trial
رنج
trial
ازمایش امتحان
trial
دادرسی
trial
امتحان کردن
trial
محاکمه محاکمه کردن
trial
ازمایش کردن ازمایشی
trial
مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
trial on technicalities
رسیدگی شکلی
trial order
سفارش ازمایشی
trial rate
درصد ازمایش یک محصول
trial shot
گلوله ازمایشی
day of the trial
روز محاکمه
trial on merits
رسیدگی ماهوی
trial lawyer
وکیل دادگستری که دردادگاههای جنایی حضورمییابد
trial jury
هیئت منصفه
trial hole
چاه ازمایشی
trial hole
گمانه
trial function
تابع ازمایشی
trial shot
تیر ازمایشی
trial shot
تیر قلق گیری
to put somebody on trial
کسی را محاکمه کردن
He was put on trial.
او محاکمه شد.
[حقوق]
trial and error
<idiom>
یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
show trial
محاکمهعلنی
trial trip
مسافرت ازمایشی یا امتحانی
trial elevation
درجه مربوط به شروع تیر موثر
trial elevation
درجه ازمایشی
trial runs
استفاده ازمایشی
to undergo a trial
محاکمه شدن
to buy on trial
بشرط امتحان خریدن
time trial
مسابقه دوتمرینی
time trial
رکوردگیری در تمرین رکوردگیری
summary trial
محاکمه اختصاری
shaft beyond trial well
چاه پیشکار
trial offer
عرضه ازمایشی
to make a trial of
امتحان کردن
to make a trial of
ازمودن
public trial
دادرسی علنی
one trial learning
یادگیری یک کوششی
field trial
مسابقه تازیهای شکاری
ex parte trial
دادرسی غیابی
trial run
استفاده ازمایشی
committed for trial
تسلیم متهم به دادگاه
catch trial
کوشش مچ گیری
acceptance trial
آزمایش قبول وسایل وتجهیزات
trial and erroe
ازمایش و خطا
trial and erroe
سعی وامتحان
trial court
دادگاه رسیدگی به امورموضوعی
trial balance
تراز ازمایشی
trial balance
ترازنامه ازمایشی
trial attorney
وکیلی که تخصص او در دفاع است وکمتر به امور دفتری می رسد
trial attorney
وکیل محاکمه
trial at the bar
محاکمه
trial and error
ازمایش ولغزش
trial and error
ازمایش و خطا
trial and error
روش کورمالی
trial and error
روش ازمایش و خطا
speedy trial
دادرسی فوری
trial and error
ازمون و خطا
trial and error
کوشش و خطا
trial in presence of the parties
دادرسی حضوری
detention pending trial
حبس موقت
trial and error learning
یادگیری از راه کوشش و خطا
trial on procedural matters
رسیدگی شکلی
vicarious trial and error
کوشش و خطای نمادی
detention pending trial
توقیف احتیاطی
The wrd is a place of trial by ordeal , not of eas.
<proverb>
دنیا جاى آزمایش است نه جاى آسایش .
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com