Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 95 (5 milliseconds)
English	Persian
trial lawyer	وکیل دادگستری که دردادگاههای جنایی حضورمییابد
Other Matches
lawyer	وکیل
lawyer	مشاور حقوقی حقوقدان
lawyer	حقوقدان
lawyer	وکیل دادگستری
lawyer	مشاورحقوقی
lawyer	قانون دان
lawyer	فقیه شارع
lawyer	ملا
lawyer's fees	حق الوکاله
sea lawyer	ملوان ایراد گیر
practical lawyer	حقوقدان علمی
lawyer's office	دفتر وکالت
lawyer's office	دارالوکاله
trial	آزمایش
to go t. a trial	محاکمه شدن
he was on his trial	او را محاکمه میکردند
re trial	اعاده دادرسی
new trial	محاکمه جدید تجدید محاکمه
new trial	اعاده دادرسی
trial	محاکمه
trial	تست
trial	امتحان
trial	آزمون
trial	دادرسی
trial	امتحان کردن
trial	امتحان
trial	ازمایش
trial	سعی
trial	ازمایش امتحان
trial	کوشش
trial	رنج
trial	ازمایش کردن ازمایشی
trial	محاکمه محاکمه کردن
trial	مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
trial order	سفارش ازمایشی
trial on technicalities	رسیدگی شکلی
trial on merits	رسیدگی ماهوی
trial trip	مسافرت ازمایشی یا امتحانی
trial rate	درصد ازمایش یک محصول
trial jury	هیئت منصفه
trial hole	چاه ازمایشی
trial hole	گمانه
trial function	تابع ازمایشی
trial elevation	درجه مربوط به شروع تیر موثر
trial elevation	درجه ازمایشی
trial court	دادگاه رسیدگی به امورموضوعی
trial balance	تراز ازمایشی
day of the trial	روز محاکمه
trial shot	گلوله ازمایشی
to put somebody on trial	کسی را محاکمه کردن
He was put on trial.	او محاکمه شد. [حقوق]
trial balloon <idiom>	یک دستی زدن
trial and error <idiom>	یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
show trial	محاکمهعلنی
trial shot	تیر قلق گیری
trial shot	تیر ازمایشی
trial balance	ترازنامه ازمایشی
trial attorney	وکیلی که تخصص او در دفاع است وکمتر به امور دفتری می رسد
trial attorney	وکیل محاکمه
time trial	رکوردگیری در تمرین رکوردگیری
summary trial	محاکمه اختصاری
speedy trial	دادرسی فوری
shaft beyond trial well	چاه پیشکار
trial offer	عرضه ازمایشی
to make a trial of	امتحان کردن
to make a trial of	ازمودن
public trial	دادرسی علنی
one trial learning	یادگیری یک کوششی
field trial	مسابقه تازیهای شکاری
ex parte trial	دادرسی غیابی
committed for trial	تسلیم متهم به دادگاه
catch trial	کوشش مچ گیری
acceptance trial	آزمایش قبول وسایل وتجهیزات
trial runs	استفاده ازمایشی
time trial	مسابقه دوتمرینی
to buy on trial	بشرط امتحان خریدن
trial at the bar	محاکمه
trial and error	ازمایش ولغزش
trial and error	ازمایش و خطا
trial and error	روش کورمالی
trial run	استفاده ازمایشی
trial and error	کوشش و خطا
trial and error	ازمون و خطا
to undergo a trial	محاکمه شدن
trial and error	روش ازمایش و خطا
trial and erroe	سعی وامتحان
trial and erroe	ازمایش و خطا
trial and error learning	یادگیری از راه کوشش و خطا
vicarious trial and error	کوشش و خطای نمادی
detention pending trial	توقیف احتیاطی
detention pending trial	حبس موقت
trial on procedural matters	رسیدگی شکلی
trial in presence of the parties	دادرسی حضوری
The wrd is a place of trial by ordeal , not of eas. <proverb>	دنیا جاى آزمایش است نه جاى آسایش .

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com