English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 145 (8 milliseconds)
English Persian
trial offer عرضه ازمایشی
Other Matches
offer پیشنهاد کردن
offer عرضه کردن
offer عرضه
offer پیشنهاد
offer پیشکش ارائه
offer تقدیم
offer افهار یاابراز کردن
on offer فروشی
on offer اماده برای فروش
One could be taken up on ones offer. تعارف آمد نیامد دارد
offer ایجاب
offer بدست اوردن
offer پیشنهاد کردن پیشنهاد
offer پیشکش کردن عرضه
offer پیشنهاد
offer تقدیم داشتن
to offer تقدیم کردن [دادن]
to offer عرضه کردن [ کالا]
offer an excuse عذر اوردن
offer and acceptance ایجاب و قبول
offer and demand عرضه و تقاضا
sampling offer عرضه ازمایشی
offer a sacrifice قربانی کردن
to offer an apology پوزش خواستن
to offer an apology عذر خواهی کردن
money off offer فروش با تخفیف
make an offer ایجاب
to offer an excuse عذر اوردن
offer curve منحنی پیشنهاد
offer curve منحنی قیمت مصرف
to offer somebody a lift به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
to offer a reward [for] عرضه کردن پاداشی [برای]
offer to purchase پیشنهاد جهت خرید
offer to purchase پیشنهاد خرید
offer to buy something حاضر به خرید چیزی شدن
offer round به همه تعارف کردن
offer one's hand پیشنهادعروسی دادن
offer one's hand دست را جلو بردن
offer for sale پیشنهاد جهت فروش
to offer an excuse پوزش خواستن عذرخواهی کردن
firm offer پیشنهاد ثابت
Offer him some chocolates. به ایشان شکلات تعارف کنید
acceptance of offer قبولی پیشنهاد
acceptance of offer پذیرش پیشنهاد
May I offer you a cigarette? اجازه می فرمایید من به شما یک نخ سیگار تقدیم کنم؟
to offer one's sympathies to somebody به کسی تسلیت گفتن
withdraw an offer پیشنهادی را پس گرفتن
to offer one's condolences تسلیت عرض کردن
to spurn an offer دعوتی راردکردن
firm offer پیشنهاد قطعی
to offer an excuse بهانه انگیختن
to offer an explanation توضیح دادن
to offer at any thing بکاری مبادرت ورزیدن
to offer at any thing دست بکاری زدن
counter offer عرضه متقابل
counter offer پیشنهاد متقابل
trial محاکمه
trial آزمون
trial آزمایش
trial امتحان
trial تست
to go t. a trial محاکمه شدن
re trial اعاده دادرسی
new trial اعاده دادرسی
trial ازمایش
trial امتحان
trial ازمایش کردن ازمایشی
trial محاکمه محاکمه کردن
trial مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
he was on his trial او را محاکمه میکردند
trial کوشش
trial رنج
trial ازمایش امتحان
trial دادرسی
trial سعی
new trial محاکمه جدید تجدید محاکمه
trial امتحان کردن
our offer to render a service حاضر شدن ما برای اینکه خدمتی بکنیم
To turn down (reject) an offer. پیشنهادی را رد کردن
joint product offer فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
An insincere offer(gesture). تعارف خشک وخالی
money refund offer فروش قابل پس دادن
trial runs استفاده ازمایشی
trial rate درصد ازمایش یک محصول
trial shot تیر قلق گیری
trial trip مسافرت ازمایشی یا امتحانی
trial shot گلوله ازمایشی
trial and error <idiom> یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
catch trial کوشش مچ گیری
show trial محاکمهعلنی
acceptance trial آزمایش قبول وسایل وتجهیزات
trial balance تراز ازمایشی
trial balloon <idiom> یک دستی زدن
trial run استفاده ازمایشی
day of the trial روز محاکمه
to put somebody on trial کسی را محاکمه کردن
He was put on trial. او محاکمه شد. [حقوق]
time trial رکوردگیری در تمرین رکوردگیری
to make a trial of امتحان کردن
trial shot تیر ازمایشی
to make a trial of ازمودن
trial and erroe ازمایش و خطا
trial and erroe سعی وامتحان
trial and error روش ازمایش و خطا
trial and error ازمون و خطا
trial and error کوشش و خطا
trial and error روش کورمالی
trial and error ازمایش و خطا
committed for trial تسلیم متهم به دادگاه
ex parte trial دادرسی غیابی
field trial مسابقه تازیهای شکاری
public trial دادرسی علنی
shaft beyond trial well چاه پیشکار
speedy trial دادرسی فوری
summary trial محاکمه اختصاری
one trial learning یادگیری یک کوششی
time trial مسابقه دوتمرینی
to buy on trial بشرط امتحان خریدن
to undergo a trial محاکمه شدن
trial and error ازمایش ولغزش
trial order سفارش ازمایشی
trial hole گمانه
trial jury هیئت منصفه
trial function تابع ازمایشی
trial lawyer وکیل دادگستری که دردادگاههای جنایی حضورمییابد
trial elevation درجه مربوط به شروع تیر موثر
trial elevation درجه ازمایشی
trial on merits رسیدگی ماهوی
trial court دادگاه رسیدگی به امورموضوعی
trial balance ترازنامه ازمایشی
trial on technicalities رسیدگی شکلی
trial attorney وکیلی که تخصص او در دفاع است وکمتر به امور دفتری می رسد
trial attorney وکیل محاکمه
trial at the bar محاکمه
trial hole چاه ازمایشی
trial on procedural matters رسیدگی شکلی
trial in presence of the parties دادرسی حضوری
vicarious trial and error کوشش و خطای نمادی
detention pending trial حبس موقت
detention pending trial توقیف احتیاطی
trial and error learning یادگیری از راه کوشش و خطا
to take a rain check [ raincheck] on an offer [American E] رد کردن درخواستی و قول دعوت بعدی
Is your price offer ( quotation ) stI'll open ( valid ) ? آیا پیشنهاد قیمت شما کماکان بقوت خود با قی است ؟
The wrd is a place of trial by ordeal , not of eas. <proverb> دنیا جاى آزمایش است نه جاى آسایش .
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com