English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 198 (9 milliseconds)
English Persian
triangular set square گونیای رسم کشی
triangular set square گونیای نقشه کشی
Other Matches
triangular بشکل مثلث
triangular سه گوش
triangular مثلث
triangular سه گوشه دارای سه زاویه
triangular مثلثی
triangular سه گوشی
triangular matrix ماتریس مثلثی
triangular pass پاس مثلثی
triangular body بدنهمثلثی
triangular fossa حفرهمثلثی
triangular conflict تعارض سه وجهی
triangular matrix ماتریس مثلثی [ریاضی]
triangular meet مسابقه دو و میدانی بین سه تیم
upper triangular matrix ماتریس بالا مثلثی [ریاضی]
triangular brass bead مثلث برنج
lower triangular matrix ماتریس پایین مثلثی [ریاضی]
gravity dam of triangular section سد وزنی با نیمرخ مثلثی
t square خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
three square بشکل مثلث
three square سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
t square خطکش چلیپایی
square away <idiom> برنامه ریزی کردن
square out ضربه از خارج محدوده میلههای کریکت
mean square یک مربع حسابی
on the square بدون کجی
on the square بدرستی
out of square کج
out of square خارج از چهار گوش بطور نامنظم یا نادرست
square away سروسامان دادن به دردسترس قرار دادن
three square دارای سه ضلع مساوی
square in پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
on the square بانصاف
four-square استوار
try square گونیای فلزی
four-square پابرجا
four-square مصمم
four-square پراراده
four-square به طور صریح
four-square با صراحت
four-square رک
four-square مصممانه
square one <idiom> درآغاز
four-square قرص
four-square محکم
four-square کاملا مربع
four-square چهار گوشهی کامل
four-square چهارگوش
four-square رک و راست
four-square بیشیله پیله
four-square راستگو
four-square صادق
four-square بیرودربایستی
four-square صریح
to square up خود را آماده کردن [برای دعوی یا حمله]
square گوشه دار
square واریز کردن
square مرتب کردن کلاه
square جوردراوردن
square وفق دادن
square بتوان دوم بردن مجذور کردن
square چهارگوش کردن مربع کردن
square راست حسینی
square جذر میدان
square برابر
square عادلانه
square منظم حسابی
square منصف
square چارگوش
square مجذور
square مربع توان دوم
all square مساوی
by the square بدقت
square مربع
square چهار گوش
square گونیا
square خانه شطرنج
square مساوی
square به یک طرف میله وعمود به ان
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
by the square مطابق نمونه
by the square درست
weak square نقطه ضعف
square flag پرچممربع
square bet شرطچهارگوش
black square خانهسیاه
fair and square <idiom> راست وبی پرده
word square جدول کلمات متقاطع
weak square خانه ضعیف شطرنج
square wave باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود
hollow square [گچ بری هرمی رومی]
word square acrostic
weak square حفره سوراخ
square move حرکت
square neck یقهچهاگوش
square matrix ماتریس مربعی [ریاضی]
square number مربع کامل [ریاضی]
square deal باشرف بودن رک وراست
square design طرح خشتی [طرح مربع شکل] [این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
cross-in-square [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
to be back to square one <idiom> دوباره به سر [آغاز] کار رسیدن
to be back to square one <idiom> دوباره به اول داستان رسیدن
I cannot square it with my conscience to ... من این را نمی توانم به وجدانم وفق بدهم ...
square bracket قلاب
square radian استرادیان [یکای زاویه فضایی ] [ریاضی]
square deals تقلب نکردن
square deals باشرف بودن رک وراست
square root جذر
square root of جذرعددی
square sail بادبانچهاگوش
square trowel مالهچهاگوش
square roots ریشه دوم
square roots جذر
white square خانهسفید
set square گونیا
square bracket براکت
square bracket کروشه
square meal غذایمقوی
The Ferdowsi Square . میدان فردوسی
square shooter باشرف
square root ریشه دوم
magic square چار گوشی که خانههای شطرنجی دارد
square inch اینچ مربع
square knot گره مرکب از دونیم کره
square knot گره مربر
square lattice شبکه مربعی
square leg محل بازیگر در ردیف توپزن وکمی دور از او
square matrix ماتریس مربع
square matrix ماتریس مربعی
square means second p مجذوریعنی توان دوم
square metre متر مربع
square mil میل مربع
square planar مسطح مربعی
square potential well چاه مربعی پتانسیل
bevel square گونیا
square foot فوت مربع
square dome چهار طاقی
mean square deviation اختلاف
mean square deviation مغایرت
mean square deviation میزان انحراف متداول
miter square گونیا
chi square مربع خی
carpenters try square گونیای درودگری
square deal تقلب نکردن
root mean square ریشه دوم میانگین حسابی توانهای دوم همه مقادیرممکن یک تابع
square ball پاس عرضی
color square مربع رنگ نما
square dance رقص محلی امریکا
square dance رقص چوبی
square pyramid هرم مربع القاعده
square knot گره مربع
square shouldered چهارشانه
square toed دارای پنجه مربع
square toed قدیمی مسلک
square toed امل
square toed متروکه
square wave موج چهار گوش
square wave موج مربع
square wood بریدن الوار
square wood چارتراش کردن الوار
steel square گونیای فولادی
t mitre the square گونیا را فارسی کردن
back square گونیای فلزی که در کارگاههااستفاده میشود
square brackets قلابهای گوشه دار
three square file سوهان سه گوش
t mitre the square گوشه نودزینه را نیم کردن
square base کف گلوله یا قسمت ته گلوله
flight square خانه فرار شطرنج
to play square راست وحسینی بازی کردن
square shooter ادم درستگار
square rigger نوعی کشتی بادی
betwixt square گونیا
square shouldered دارای شانه پهن
square stone سنگ بادبر
square wave موج مربعی
black square weakness ضعف خانههای سیه رنگ شطرنج
pound per square inch پوند بر اینچ مربع
chi square test ازمون "چی دو "
ounce per inch square اونس اینچ مربع
ordinary least square method روش حداقل مربعات معمولی
weighted least square method روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
bevelled edge square زاویه حاده
chi square distribution توزیع مربع خی
root mean square error جذر میانگین مجذور خطا
square root method روش جذرگیری
bevel steel square نقاله
square head plug انشعابسرچهارگوش
square law detection یکسوکنندگی مربعی
He gave me a square deal . بامن منصفانه معامله کرد
square pyramidal molecule مولکول هرمی مربع القاعده
square-headed tip سرچهاگوش
root mean square velocity جذر میانگین مجذور سرعت
square root key دکمهرادیکال
His deeds fail to square with his words. عملش با حرفش نمی خواند
square peg in a round hole <idiom> شخصی که مناسب کاری نباشد
square shaft screw of bolt میله چارتراش
square-jawed adjustable spanner تنظیم دهانه آچار پیچ گوشتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com