Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 191 (9 milliseconds)
English	Persian
troop information	برنامه اگاه سازی
troop information	مرکزاطلاعات پادگان پست اطلاعات پادگان
Other Matches
troop	گروه
troop	دسته
troop	عده سربازان استواران
troop	گرد اوردن
troop	فراهم امدن
troop	دسته دسته شدن
troop	رژه رفتن
troop	افراد
troop	اسواران
troop	پرسنل دار
troop basis	مبنای واگذاری یکان
host troop	سپاه
host troop	لشگریان
host troop	قوای عمده
troop housing	کوی درجه داران یا افراد
troop program	برنامه تشکیل یکانها
troop unit	یکان سربازدار
troop safety	تامین عده ها
troop unit	یکان صنفی
troop housing	کوی سربازان
troop program	برنامه تامین عدههای نظامی
troop carrier	نیرو بر
troop basis	مبنای یکان
troop space	جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
troop test	ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
troop safety	حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
troop train ration	جیره طبخی بین راه
troop train ration	جیره بین راه
Where can I get information?	از کجا می توانم بپرسم؟
information [on] about somebody] [something]	آگاهی [در باره کسی یا چیزی]
information [on] about somebody] [something]	خبر [در باره کسی یا چیزی]
information [on] about somebody] [something]	معلومات [در باره کسی یا چیزی]
information [on] about somebody] [something]	داده ها [در باره کسی یا چیزی]
for your information	برای اگاهی شما
further information	آگاهی بیشتر
asking for information	استعلام
information	اطلاع دادن
information	تهمت
information	اتهام
information	اعلام جرم صادره از ناحیه مامورتعقیب
information	داده ها
information	معلومات معیطات
information	اطلاع
information	مفروضات اطلاعات
information	سوابق
information	معلومات اگاهگان
information	پرسشگاه
information	استخبار خبر رسانی
information	اطلاعات
information	اگاهی
information	خبر
information	معلومات
information	نمایش اطلاعات روی وسله خارجی
information	دانش نمایش داده شده به شخص به صورتی که قابل فهم باشد
information	اخبار
information	داده پردازش شده و مرتب شده برای تامین قواعد با معنی
stationary information	اطلاعات لایتغیر
information sheet	برگه اطلاعات
to pump somebody for information <idiom>	یک دستی زدن به کسی [اصطلاح روزمره]
public information	اطلاعات عمومی
[pieces of] information	اطلاعات
perfect information	اطلاعات کامل
to gather information [about; on]	جمع آوری کردن اطلاعات [در مورد]
wrong information	اطلاعات نادرست
information console	کنسولاطلاعاتی
We would appreciate it if you could provide us with some information about ...	ما سپاسگزار می شویم اگر اطلاعاتی در باره ... به ما ارائه کنید.
redundant information	یک پیام بیان شده به روشی که اساس اطلاعات بطرق گوناگون یافت میشود
teachnical information	اطلاعات فنی مربوط به یک وسیله
to dig for information	خبرجویی کردن
to dig for information	جویای خبرشدن
leakage of information	نشت اطلاعات
to fish for information <idiom>	یک دستی زدن به کسی [اصطلاح روزمره]
information processing	نتیجه گیری ازاخبار
public information	اطلاعات مورد نیاز عامه مردم وافکار عمومی
information counter	جایگاهاطلاعات
Ministry of Information .	وزارت اطلاعات
spatial information	اطلاعات فضایی [فاصله ای]
spacial information	اطلاعات فضایی [فاصله ای]
oral information	اطلاعات گفتاری [شفاهی]
Please send me information on ...	خواهش میکنم اطلاعات را برایم در مورد ... ارسال کنید.
information on demand	اطلاعات با تقاضا
a piece of information	یک تکه اطلاع
information desk	میز اطلاعات
Where is the information desk?	میز اطلاعات کجاست؟
information office	دفتر اطلاعات
hidden information	اطلاعات پنهان کرده
false information	خبر نادرست
false information	اطلاعات نادرست
a few scraps of information	یک خرده اطلاعات [ناکافی]
pieces of information	چندها تکه اطلاعات
defense information	اطلاعات نظامی
information hiding	یک مفهوم طراحی نرم افزاری که هدف ان کاهش اثرات متقابل بین قسمتهای یک برنامه است
information networks	شبکههای اطلاعاتی
information processing	تقویم اخبار
information processing	پردازش اطلاعات
information center	مرکز جمع اوری اطلاعات
information program	برنامه اگاه سازی
information program	اگاه سازی برنامه اطلاعات
information providers	تهیه کنندگان اطلاعات
information retrieval	بازیابی اطلاعات
information revolution	تحول اطلاعات
information routing	مسیریابی اطلاعاتی
information science	علم اطلاعات
information science	علوم اگاهی علوم اطلاعاتی
information flow	روانه خبر
information explosion	انفجار اطلاعات
defense information	اطلاعات دفاعی
derived information	اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
information technology	تکنولوژی اطلاعات
flow of information	گردش اطلاعات
genetic information	اطلاعات وراثتی
information approach	روش کسب اطلاعات
information banks	بانکهای اطلاعاتی
information bits	بیتهای اطلاعاتی
information box	قسمت یا کادر حامل اطلاعات مربوط به عکس هوایی
information bureau	دفتر اطلاعات
information bureau	مرکز جمع اوری اطلاعات
information capacity	فرفیت خبری
information center	مرکز اطلاعات
information service	خدمت اطلاعاتی
information service	سرویس اطلاعاتی
lay an information against someone	بر علیه کسی اعلام جرم کردن
information theory	نظریه خبر
information theory	نظریه اطلاعات
information system	سیستم اطلاعاتی
information transmission	انتقال اطلاعات
information utility	utility computer
ministry of information	وزارت اطلاعات
input information	اطلاعات اولیه
market information	اطلاعات و دادههای بازار
input information	اطلاعات ورودی
inside information	اطلاعاتی که بمردمان بیرون داده میشود
lay an information against some one	نسبت به کسی اعلام جرم کردن
information unit	واحد اطلاعات
information source	منبع اطلاعات
information test	ازمون معلومات
information service	خدمات اطلاعات
information system	سیستم اطلاعات
information theory	نظریه اگاهی
aeronautical information overprint	اطلاعات حاشیهای نقشه ناوبری هوایی
general information data	اطلاعات و امار عمومی
action information center	مرکزاطلاعات تاکتیکی
executive information system	نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
action information center	مرکز اخبار تاکتیکی
freedom of information act	قانون فدرالی که به شهروندان عادی اجازه میدهد تا به اطلاعاتی که توسط نمایندگی فدرالی جمع اوری شده است دسترسی یابند
information and storage and retrieval	ذخیره و بازیابی اطلاعات
management information system	سیستم مدیریت اطلاعات
survey information center	مرکز اطلاعات نقشه برداری در توپخانه لشکری یا سپاه
association in information systems	انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
essential elements of information	عناصراصلی اطلاعات
central information file	سیستم اصلی ذخیره داده
combat information center	مرکز اطلاعات رزمی
to give [provide] somebody [some] information	به کسی آگاهی دادن
command information program	برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
computer information system	سیستم اطلاعات کامپیوتری
association in information systems	professionals
office information system	سیستم اطلاعات اداری
personal information manager	برنامه مدیریت اطلاعات شخصی
essential elements of information	عناصر اصلی اخبار
combat information center	اطاق عملیات
target information center	مرکز جمع اوری اطلاعات هدفها
target information center	مرکز اطلاعات هدف
information resource management	مدیریت منبع اطلاعات
to pass on [information or news]	به بقیه اطلاع دادن
It would not be proper for me to give you that information.	درست نیست که من این اطلاعات را به شما بدهم.
In regard to the proposed changes I think we need more information.	در مورد تغییرات پیشنهاد شده من فکر می کنم ما به اطلاعات بیشتری نیاز داریم.
To glean information . To nose around .	سر وگوش آب دادن
To obtain first-hand information .	خبر دست اول کسب کردن
on line information service	سرویس اطلاعاتی مستقیم
information storage and retrieval	بازیابی و ذخیره سازی اطلاعات
flight information board	تابلواطلاعاتپرواز
information retrieval system	سیستم بازیابی اطلاعات
information processing systems	نظامهای خبرپردازی
information processing machine	computer
management information system	نرم افزاری که به مدیران شرکت امکان دستیابی و بررسی داده را میدهد
to broad cast information	خبری که درهمه جا منتشرشود
information processing carriculum	دوره پردازش اطلاعات
machine readable information	اطلاعات خواندنی توسط کامپیوتر
information processing center	مرکز پردازش اطلاعات
information management system	سیستم مدیریت اطلاعات
automatic terminal information service	ارسال مداوم اطلاعات غیرکنترلی ثبت شده در مناطق ترمینالهای دذارای ترافیک سنگین
american civilian internee information	قسمت اطلاعات مربوط به غیرنظامیان بازگشته ازسرزمین دشمن به امریکا
biographical information blank form	فرم پر نشده بیوگرافی افراد
To try to pick up some information . to nose around. To pry about .	سر وگوشی آب دادن
dow jones information service	سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
civilian internee information bureau	دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
canadian information processing society	انجمن کانادایی پردازش اطلاعات
national crime information center	شبکه کامپیوتری FBI که مربوط به جرائم رخ داده درسراسر ایالات متحده امریکا میباشد
American Standard Code for Information Interchange	کدی که حروف الفبا عددی را به صورت کد دودویی بیان میکند

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com