English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 149 (2 milliseconds)
English Persian
truck vehicle خودرو نظامی
truck vehicle کامیون
Other Matches
vehicle رسانه
vehicle برنده
vehicle ناقل
vehicle حامل رسانه
vehicle برندگر
vehicle خودرو
vehicle وسیله حمل
vehicle حمل کننده
vehicle حامل
vehicle رسانگر
vehicle وسیله نقلیه
vehicle محمل
vehicle cargo بار چرخدار
armored vehicle زرهپوش
articulated vehicle وسیله نقلیه مفصلی
vehicle chain زنجیر وسیله نقلیه
combat vehicle خودروی رزمی
control vehicle تانک نافم حرکت
combination vehicle خودروی بکسل کننده و بکسل شونده
vehicle cargo بار تریلی دار
combination vehicle خودروهای مرکب
control vehicle خودرونافم ستون یا نافم حرکت
reentry vehicle مدول یا قسمتی از سفینه فضایی که مجددا بایستی ازجو عبور کند تا به زمین برسد
refrigerator vehicle وسیله نقلیه یخچال دار
motor vehicle خودرو موتوری
motor vehicle وسیله نقلیه موتوری
space vehicle فضا پیما
space vehicle وسیله نقلیه فضایی
tank vehicle خودرو تانکر
landing vehicle خود روشنی دار اب خاکی
tank vehicle خودرو تانکرسوخت
to p a vehicle or horse جلو گردونه یا اسبی را نگاه داشتن
tracked vehicle وسیله نقلیه بکسل کننده وسیله نقلیه یدک کش
utility vehicle وسیله نقلیه عمومی
motor vehicle خودرو
re entry vehicle نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
armored vehicle خودروی زرهدار
armored vehicle خودروی زرهی
to alight from a vehicle پیاده شدن از وسیله نقلیه ای
commercial vehicle وسیلهحملکالاومسافردر جاده
catering vehicle وسیلهآذوقهرسان
utility vehicle وسیله نقلیه عام المنفعه
all-terrain vehicle وسیلهنقلیهبلند
aerospace vehicle هر رسانگر کنترلی که قادر به پرواز در هوا و فضا باشد
airborne vehicle وسیله هوابرد
vehicle summary فهرست پیاده شدن خودروها فهرست ترتیب و مشخصات خودروهای ستون
amphibious vehicle خودروی اب خاکی
amphibian vehicle وسیله نقلیه برای خشکی و اب
airborne vehicle وسیله انجام عملیات هوابرد
to tow a vehicle [to a place] یدکی کشیدن خودرویی [به جایی]
road transport vehicle کامیون
road transport vehicle ماشین باری
vehicle registration office اداره راهنمایی و رانندگی
commercial type vehicle خودروی تجارتی خودروهای شخصی
motor vehicle passenger مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
passenger transfer vehicle وسلهجابجاییمسافرین
vehicle mass ratio نسبت جرم نهایی رسانگر بعداز تمام شدن یا قطع سوخت به جرم اولیه ان
vehicle stopping distance مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
motor vehicle passenger سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
tank recovery vehicle خودرو اخراجات تانک جرثقیل زرهی
rail borne vehicle وسیله نقلیهای که روی ریل حرکت میکند
link lift vehicle حمل و نقل بار و پرسنل به صورت یکپارچه حمل یکپارچه
consolidated vehicle table فهرست خودروهای محموله در کشتی
crawl type vehicle وسیله نقلیه نوع خزنده
motor vehicle industry صنعت وسایل نقلیه موتوری صنعت اتومبیل
motor vehicle tax فرمان اتومبیل
multi purpose vehicle وسیله نقلیه برای اهداف گوناگون
armored reconnaissance vehicle خودروی شناسایی زرهی
truck معامله کردن
truck سروکار داشتن با
truck مبادله
truck کلاهک بالای دکل
truck معامله خرده ریز بارکش
truck کامیون
truck کامیون بارکش
truck خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
truck معامله
truck masthead
truck واگن روباز چرخ باربری
truck واگن قطار
truck محصول باغ که به بازار حمل شود
administrative wheeled vehicle fleet کاروان خودروهای اداری خودروی اداری
motor vehicle liability insurance بیمه ماشین [اصطلاح روزمره]
amphibious vehicle availability table جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
vehicle used for migrant-smuggling operations خودرو استفاده شده برای عملیاتهای مهاجر قاچاق
garbage truck کامیونحملزباله
dumper truck ماشینحملخاک
truck crane ماشینجرثقیل
cement truck کامیون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
forklift truck فورک لیفت ترازو دار
cement truck کامیون بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
forklift truck لیفت تراک
cement truck تراک میکسر [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
pallet truck جرثقیل دستی [یا برقی] با دو شاخه
toilet truck کامیونبالابر
panel truck یک نوع خودرو برای حمل بیسیم و غیره
truck mixer بتن سازی که روی کامیون نصب شده است
truck master مامور یا سرپرست چندکامیون
truck loading سربار کامیون
truck head سکوی نظامی یا بارانداز کنارایستگاه خودروها
free on truck تحویل کالا روی کامیون
tow truck کامیون جرثقیل دار
ladle truck واگن چمچه
lift truck لیفتراک
straddle truck نوعی خودرو چهارچرخ حمل بار و جراثقال
stake truck کامیون نرده دار
sprinkler truck اتومبیل ابپاش
small truck کامیون کوچک
panel truck بارکش کوچک موتوری
truck mixing مخلوط کردن بتن روی کامیون
pallet truck حاملتختهای
flat truck باریمسطح
container truck کامیونکانتینردار
tipper truck کامیونتخلیهکننده
pickup truck وانتپیکان
boom truck کامیونبالابر
carryall truck کامیون حمل بار و بسته کامیون اتلیه حمل بار
lift truck خودرو دارای جرثقیل
caterpillar truck خودرو هزارپا
dump truck کامیون کمپرسی
dump truck کامیون زباله بر شهرداری
truck trailer ارابه بی موتوری که توسط کامیون برده شود
truck trailer ترایلر کامیون
truck system اصول دادن کالا به جای دستمزد به کارگران
forklift truck کامیونبالابردوشاخه
The motor vehicle is covered by theft insurance. این خودرو برابر سرقت بیمه شده است.
transit-truck mixer کامیون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
transit-agitator truck کامیون بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
ready-mix truck کامیون بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
to jackknife truck-trailers تا شدن کامیون در جاده [بیشتر در تصادفات]
fork-lift truck نوعیوسیلهحرکتی
platform pallet truck چرخمسطحسکویی
piggyback flat truck کامیونسواربرسطحبرف
hydraulic pallet truck ماشینحملبارهیدرولیکی
drinking water truck کامیونآبآشامیدنی
covered bogie truck کامیونواگنتختسرپوشیده
bulkhead flat truck دیوارهسطحکامیون
bogie goods truck کامیونحملکالا
aircraft maintenance truck کامیونتعمیرهوایی
aerial ladder truck ماشین آتشنشانی
transit-truck mixer کامیون بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
transit-agitator truck کامیون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
ready-mix truck کامیون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
transit-truck mixer تراک میکسر [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
transit-agitator truck تراک میکسر [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
ready-mix truck تراک میکسر [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
high speed truck کامیون پردور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com