Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 154 (8 milliseconds)
English
Persian
true complement
متمم واقعی
true complement
متمم مبنایی
true complement
مکمل صحیح
true complement
متمم واقعی متمم مبنایی
true complement
مکمل واقعی
Other Matches
two's complement
افزودن یک به متمم یک یک عدد دودویی , برای نمایش اعداد دودویی منفی
two's complement
متمم نسبت به دو متمم دو
two's complement
مکمل 2
complement
1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
complement
معکوس یک عدد دودویی
two's complement
متمم نسبت به دو
complement
رقم دودویی که مکمل شده است
nine's complement
مکمل دهدهی
one's complement
متمم یک
one's complement
مکمل یک
one's complement
معکوس یک عدد دودویی
one's complement
متمم نسبت به یک
nine's complement
متم نسبت به 9 متمم 9
nine's complement
مکمل 9
nine's complement
که با کم کردن هر رقم عدد از 9 بدست می آید
complement
تبدیل یک عدد دودویی
complement
که با کمک کردن همه اعداد از نه بدست می آید
complement
متمم
complement
حد مجاز مکمل
complement
تملق گویی کردن خوشامد گفتن تکمیل کردن
complement
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complement
تزئینی
complement
کامل کردن
complement
مکمل
complement
متمم بودن
complement
ملحقات
complement
ضمیمه
complement
مکمل دهدهی
complement
با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
complement
عمل منط ق که حاصل آن NOT منط ق است
complement
تعارفات معمولی
complement
متمم گرفتن
complement
متمم مکمل
complement
ضمائم
complement
با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
complement
پرسنل سازمانی
objective complement
مکمل موضوع
nines complement
متمم نسبت به 9
objective complement
اسم یا صفت یاضمیرمکمل صفت موضحه درمسندالیه
radix complement
متمم مبنایی
radix complement
مکمل مبنا
relative complement
تفاضل
[مجموعه]
[ریاضی]
ten's complement
متمم نسبت به ده متمم ده
ten's complement
مکمل 01
ten's complement
عددی که با افزودن یک به متمم نهم یک عدد دهدهی به دست آید
ten's complement
متمم نسبت به 01
station complement
پرسنل ثابت یک پایگاه
station complement
پرسنل خدماتی پایگاه
complement gate
دریچه متمم ساز
complement form
صورت متممی
complement form
صورت متمم
complement form
فرم متمم شکل متمم
emergency complement
جدول تعدیل نیروی انسانی برای تکمیل یکانها
emergency complement
تعدیل یکانهابرای موارد اضطراری
diminished radix complement
نمایش اعداد که در آن هر رقم در عدد از یک واحد کمتر از پایه کم خواهد شد
peace time complement
استعداد مجاز زمان صلح
true value
مقدار حقیقی
true mean
میانگین حقیقی
true course
heading true :syn
true
ثابت کردن
true
خالصانه صحیح
true
حقیقی
true
فریور
true
حقیقی کردن
true course
راه حقیقی
true
راستین
true
درست
true course
سمت حرکت جغرافیایی ناو یاهواپیما
true course
سمت مسیر جغرافیایی
true
وضعیت منط قی
true
راستگو
true
واقعی حقیقی
true
راست
true
پابرجا
true
ثابت
true
<adj.>
شایسته
true
<adj.>
مناسب
true
<adj.>
صحیح
Is it true that. . . ?
راست است که ...؟
true
<adj.>
درست
true track
تصویر زاویه بین شمال واقعی و مسیر هواپیما روی زمین
true-blue
هوادار دو آتشه
true-blue
پیرو متعصب
true wind
باد حقیقی
true variance
پراکنش حقیقی
true life
مطابق زندگی روزمره
true life
حقیقی وصحیح
true life
واقعی
true horizon
افق حقیقی عکس یا افق پرسپکتیوی عکس هوایی
true hearted
بی ریا
true wind
سمت وزش باد
true origin
نقطه مبداء یا مبنای مختصات جغرافیایی نصف النهار مبداء مختصات جغرافیایی
true slump
نشست واقعی
true score
نمره حقیقی
true power
توان واقعی
true power
توان متوسط
true
[and accurate]
<adj.>
از روی صدق وصفا
What you say is true in a sense .
گفته شما به معنایی صحیح است
true vertical
قائم واقعی
true power
توان حقیقی
true pelvis
لگن زیرین
true hearted
صمیمی
true heading
course true
it is not true that he is dead
اینکه میگویند مرده است حق ندارد
true azimuth
گرای حقیقی
true altitude
altitude observed
true north
شمال واقعی
ti is true in the rough
بطورکلی درست است
it is true that he was sick
راست است که او ناخوش بود
true north
شمال حقیقی
true north
شمال جغرافیایی
accept as true
باورکردن
accept as true
تبصره
true to one's promise
خوش قول
partially true
فی الجمله راست
partially true
تا یک اندازه راست
accept as true
گاهی پس از accept بمعنی پذیرفتن لفظ of می اورند
true resistance
مقدارمقاومت حقیقی
true resistance
مقدار مقاومت اهمی
true copolymer
همبسپار حقیقی
true azimuth
سمت حقیقی گرای جغرافیایی
true basic
تروبیسیک
true dip
شیب حقیقی
true copy
رونوشت مطابق با اصل
true meridian
نصف النهار واقعی
true form
فرم واقعی
true he is somewhat stingy....
راست است که اندکی خسیس است ولی ...
true heading
سمت حقیقی
true convergence
انحراف جغرافیایی
true convergence
سیستم کنترل جغرافیایی یاسیستم مختصات جغرافیایی تقارب حقیقی نصف النهارات
true bred
با تربیت
true bred
اصیل
true born
حلال زاده اصیل اصل
true heading
سمت جغرافیایی
true bill
اعلام جرمی که هیئت منصفه در فهر ان صحه گذارند
true bearing
سمت جغرافیایی
positive true logic
یک سیستم منطقی که در ان ولتاژ کم بیانگر بیت صفر وولتاژ بالا بیان کننده بیت یک میباشد
a true and accurate report
گزارشی درست و دقیق
true false test
ازمایش درستی ونادرستی چیزی
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
true air speed
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
true air speed
سرعت نسبی هواپیما
true false questions
پرسشهای درست- نادرست
true or sternal ribs
دندههای حقیقی اضلاع پیوسته به قص
It doesnt ring true to me .
به گوشم درست نمی آید
true or real focus
کانون حقیقی
show one's (true) colors
<idiom>
نشان دادن چیزی که شخص واقعا دوست دارد
Lets suppose the news is true .
حالا فرض کنیم که این خبر صحیح با شد
Theres many a true word spoken in jest .
<proverb>
در هر مزای یقایقى نهفته است .
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com