English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 198 (2 milliseconds)
English Persian
true vertical قائم واقعی
Other Matches
true course سمت مسیر جغرافیایی
true course heading true :syn
true mean میانگین حقیقی
true course راه حقیقی
true value مقدار حقیقی
true راست
Is it true that. . . ? راست است که ...؟
true <adj.> درست
true <adj.> صحیح
true <adj.> شایسته
true <adj.> مناسب
true course سمت حرکت جغرافیایی ناو یاهواپیما
true وضعیت منط قی
true پابرجا
true ثابت
true واقعی حقیقی
true راستگو
true خالصانه صحیح
true ثابت کردن
true حقیقی کردن
true درست
true راستین
true فریور
true حقیقی
vertical عمودی [ریاضی]
near vertical تقریبا عمودی
vertical بررسی پرینتی روی هر حرف از بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
vertical در زاویه راست نسبت به افق
vertical شاقولی
vertical تارکی راسی
vertical واقع در نوک
vertical شاغولی
vertical قائم
vertical عمودی
vertical متن نمایش داده شده که بالا وپایین صفحه کامپیوتر حرکت میکند در هر لحظه یک خط
vertical نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
vertical تعداد خط وط که پیش از شروع چاپ مجدد باید رد کرد
vertical سیگنال بیان کننده انتهای آخرین شیاردر انتهای صفحه نمایش
vertical تنظیم فضا بین خط وط متن برای برقرارکردن یک متن در یک صفحه
vertical بررسی تشخیص خطا که بیتهای کلمه با کل آن مقایسه و جمع می شوند
vertical بخشی از سیستم کنترلی چاپگر که قالب عمودی متن چاپ شده را کنترل میکند
true horizon افق حقیقی عکس یا افق پرسپکتیوی عکس هوایی
true life واقعی
true power توان حقیقی
true life حقیقی وصحیح
true hearted بی ریا
true hearted صمیمی
true heading course true
true heading سمت جغرافیایی
true heading سمت حقیقی
true he is somewhat stingy.... راست است که اندکی خسیس است ولی ...
true form فرم واقعی
true dip شیب حقیقی
true life مطابق زندگی روزمره
true meridian نصف النهار واقعی
What you say is true in a sense . گفته شما به معنایی صحیح است
true-blue هوادار دو آتشه
true-blue پیرو متعصب
true wind سمت وزش باد
true wind باد حقیقی
true variance پراکنش حقیقی
true track تصویر زاویه بین شمال واقعی و مسیر هواپیما روی زمین
true slump نشست واقعی
true score نمره حقیقی
true power توان واقعی
true power توان متوسط
true pelvis لگن زیرین
true origin نقطه مبداء یا مبنای مختصات جغرافیایی نصف النهار مبداء مختصات جغرافیایی
true [and accurate] <adj.> از روی صدق وصفا
it is true that he was sick راست است که او ناخوش بود
true azimuth گرای حقیقی
true altitude altitude observed
ti is true in the rough بطورکلی درست است
accept as true باورکردن
accept as true تبصره
accept as true گاهی پس از accept بمعنی پذیرفتن لفظ of می اورند
true to one's promise خوش قول
partially true فی الجمله راست
partially true تا یک اندازه راست
true resistance مقدارمقاومت حقیقی
true resistance مقدار مقاومت اهمی
true copolymer همبسپار حقیقی
it is not true that he is dead اینکه میگویند مرده است حق ندارد
true north شمال واقعی
true azimuth سمت حقیقی گرای جغرافیایی
true basic تروبیسیک
true convergence انحراف جغرافیایی
true north شمال حقیقی
true north شمال جغرافیایی
true convergence سیستم کنترل جغرافیایی یاسیستم مختصات جغرافیایی تقارب حقیقی نصف النهارات
true complement مکمل واقعی
true complement متمم واقعی متمم مبنایی
true complement مکمل صحیح
true complement متمم مبنایی
true complement متمم واقعی
true bearing سمت جغرافیایی
true copy رونوشت مطابق با اصل
true bill اعلام جرمی که هیئت منصفه در فهر ان صحه گذارند
true born حلال زاده اصیل اصل
true bred اصیل
true bred با تربیت
vertical synchronizing همزمانساز عمودی
vertical tab جدول بندی عمودی
vertical scale عقربه نشان دهنده میزان صعود هواپیما عقربه صعود مقیاس ارتفاع
vertical scrolling چرخش عمودی
vertical speed سرعت صعود عمودی هواپیما
vertical speed سرعت صعود
vertical stabilizer تیغه یا باله عمودی
vertical speed سرعت قائم
vertical replenishment تجدید تدارکات از راه هوا صعود و فرود عمودی
vertical photograph عکس قائم
vertical photograph عکس هوایی قائم
vertical mobility تحرک عمودی
vertical justification تنظیم عمودی
vertical justification تطابق عمودی
vertical interval فاصله عمودی
vertical interval اختلاف ارتفاع
vertical tail دم قائم
vertical take off and landing هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
vertical cliffs صخره های عمودی
deflection of vertical اختلاف زاویهای در هر نقطه بین راستای شاقولی وراستای عمود بر کره مرجع
vertical loom دار عشایری [قالی]
vertical loom دار روستایی [قالی]
vertical loom دار افقی [قالی]
vertical beam چوب [میله] طولی دار [قالی]
vertical beam راست رو
vertical recording ضبق عمودی
vertical shaft میلهعمودی
vertical pupil مردمکعمودیچشم
vertical pocket جیبعمودی
vertical frame قالبعمودی
local vertical قائم محلی
vertical union اتحادیه صنعتی
vertical takeoff سرعت صعود اولیه هواپیما
vertical axis محور قائم
vertical diagraph شکلی از سیستم رمز دو حرفی است که یک حرف بالا و یکی پایین نوشته میشود
vertical deformation تغییر شکل قائم
vertical cut برش قائم
vertical curve خم طولی
vertical curve منحنی در نیمرخ طولی
vertical curve قوس
vertical creep وارفتگی قائم
vertical adjustment تنظیم عمودی
vertical angles گوشههای روبروی تارک زوایای مقابل به راس
vertical antenna انتن عمودی
vertical control کنترل ارتفاع نقاط اندازه گیری تراز وارتفاع نقاط
vertical application برنامه کاربردی عمودی
vertical combines ترکیب عمودی
vertical circle دایره قائم
vertical circle دایره عظیمه ماربر راس القدم و سمت القدم نافر
vertical bulking کمانش قائم
vertical drop ابشار قائم
vertical envelopement احاطه قائم
vertical envelopement حرکت دورانی قائم
vertical integration ادغام عمودی
vertical growth رشد عمودی
vertical force نیروی شاغولی
vertical force نیروی قائم
vertical axis محور عمودی
vertical force نیروی عمودی
vertical expansion گسترش عمودی
vertical equity برابرسازی عمودی
vertical merger ادغام عمودی
vertical equity عدالت عمودی
plain vertical سطح افق
plain vertical خط افق
true air speed سرعت نسبی هواپیما
positive true logic یک سیستم منطقی که در ان ولتاژ کم بیانگر بیت صفر وولتاژ بالا بیان کننده بیت یک میباشد
true air speed سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
true false questions پرسشهای درست- نادرست
a true and accurate report گزارشی درست و دقیق
true or sternal ribs دندههای حقیقی اضلاع پیوسته به قص
true or real focus کانون حقیقی
show one's (true) colors <idiom> نشان دادن چیزی که شخص واقعا دوست دارد
true false test ازمایش درستی ونادرستی چیزی
It doesnt ring true to me . به گوشم درست نمی آید
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
prime vertical circle دایره قائم اصلی
serrated vertical pulse ضربه عمودی دندانهای
vertical events numbering شماره گذاری عمودی وقایع
vertical redundancy check بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
vertical pivoting window پنجرهگردانعمودی
vertical probable error خطای اصابت قائم گلوله
vertical probable error اشتباه احتمالی قائم
vertical parity check مقابله توان عمدی
vertical retort tar قطران کورههای ایستاده قطران قرعهای ایستاده
vertical sand drainage زهکشهای قائم ماسهای چاه زهکش ماسهای زهکشهای ایستاده ماسهای
vertical pressure gradient تغییر فشار اتمسفری در واحدتغییر ارتفاع
vertical side band میلهعمودیطرفین
vertical lift bridge پل بالارو
vertical control operator متصدی اندازه گیری تراز وارتفاع
Lets suppose the news is true . حالا فرض کنیم که این خبر صحیح با شد
Theres many a true word spoken in jest . <proverb> در هر مزای یقایقى نهفته است .
adjustment for vertical-circle image تنظیم عمودی مرکز تصویر
vertical center line illusion خطای خط قائم مرکزی
vertical-axis wind turbine توربینبادیمحورعمودی
double column vertical boring mill ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com