English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
truss bridge پل دارای اسکلت اهنی
truss bridge پل با تیر مشبک
truss bridge پل خرپایی
truss bridge پل اسکلت فلزی
Other Matches
truss دسته کردن
truss گره زدن
truss بارسفر بستن
truss جفت کردن
truss بداراویختن
truss پایه زدن بستن
truss متمسک شدن
truss کوک زن
truss بهم بستن بادبان را جمع کردن
truss بدار اویخته شدن خرپا
truss تقویت کردن
truss بقچه
truss انبان فتق بند
truss خرپا
truss چوب بست زدن
truss بسیخ کشیدن
truss تیر مشبک
truss شکم بند
corner truss خرپای گوشه دار
simple truss خرپای ساده
tied truss خرپای کش دار
corner truss تیر مشبک کنج دار
truss joist تیرکش
truss joist تیر اتصال
hip truss خرپای گوشه دار
truss joist کش تیر خرپا
roof truss سقفتیرمشبک
truss types انواع خرپا
arch-truss خرپای طاق
roof truss carpenter خرپاکوب
king post truss خرپای ساده
truss buttress dam سد با پشتبند خرپایی
bow string truss خرپاهائیکه قسمتهای فوقانی و تحتانی ان نسبت به افق خمیده باشد
bridge وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridge پل زدن
bridge اتصال دادن
bridge پل
bridge بازی ورق
bridge پل فرماندهی
bridge پل فرماندهی کشتی
bridge پل ساختن
bridge دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridge سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
bridge سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridge تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridge جسر
bridge استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
bridge compassplatform : syn
bridge برامدگی بینی
railway bridge پل راه اهن
operating bridge پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
operating bridge پل کارگاهی
oxygen bridge پل اکسیژنی
pontoon bridge پل شناور قایقی
pontoon bridge پل موقت
road bridge پل خیابان
road bridge راه پل
salt bridge پل نمک
road bridge پل راه
ribbon bridge پل کرکرهای
ribbon bridge پل تاشونده
irish bridge پل ایرلندی
railroad bridge پل راه اهن
signal bridge پل مخابره ناو
rise of a bridge خیز طاق پل
maxwell bridge پل اندازه گیری ماکسول
lifting bridge پل بالارو
lever bridge پل بالا رو
lever bridge پل باز شو
lattice bridge پل شبکهای
lattice bridge پل نردهای
irish bridge ابنمای مغروق
irish bridge پل مغروق
irish bridge اب نما
loading bridge پل بارگیری
magnetic bridge پل مغناطیسی
magnetic bridge پل رلوکتانس
navigating bridge پل ناوبری
natural bridge پل طبیعی
movable bridge پل بازشو
movable bridge پلی که میشودجابجا نمود
movable bridge پل متحرک
measuring bridge پل اندازه گیری
maxwell m l bridge پل ماکسول
inductance bridge پل اندوکتیویته
signal bridge پل مخابرات ناو
skew bridge پل کج
portal bridge پلدروازهای
lift bridge پلبالارو
compass bridge قطبنمایعرشهکشتی
bridge of nose برآمدگیبینی
bridge assembly برآمدگیسیمها
beam bridge پلمیلهای
bass bridge پایهباس
arch bridge پلقوسدار
through arch bridge پلکمانسراسری
transporter bridge پلانتقال
lattic-bridge تیر حمال مشبک
lattic-bridge پل نرده ای
bridge finance وام موقتی [تا دریافت وام اصلی ]
bridge loan وام موقتی [تا دریافت وام اصلی ]
water under the bridge <idiom> همه چیز عوض شده
cross a bridge before one comes to it <idiom> درمورد مشکلی قبل از حادثه فکرکردن
wien bridge پل وین
wheatstone bridge مداری متشکل از مقاومتهای معلوم و مجهول که توسط ان میتوان مقاومت مجهول رادقیقا اندازه گیری کرد
swing bridge پل نوسان دار
swing bridge پل گردان
stick bridge پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
spar bridge پل ساخته شده ازگرده چوب
spar bridge پل الواری
slab bridge پل تاوه
slab bridge پل دالو
that bridge has openings ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
the instability of a bridge نا استواری پل
weigh bridge قپان تخت قنطار کش
weatstone bridge پل ویتستن
treble bridge پلصدایزیر
trestle bridge پل پایه خرپایی
treadway bridge پل دوخطه
treadway bridge پل عبور موقتی پیاده
the span of a bridge چشمه یا دهانه پل
the pier of a bridge پایه پل
cross that bridge when you come to it <idiom> [به حل یک مشکل زمانی اقدام کن که لازم باشه و نه قبلش]
impedance bridge پل اندازه گیری مقاومت
conductivity bridge پل برق رسانایی
canal bridge پل کانال
bridge shoe زیره پل
bridge shoe پاشنه
bridge shoe پاشنه پل
bridge seat پاشنه پل
bridge seat تکیه گاه
bridge rectifier یکسوکننده بریج
bridge rectifier یکسو کننده پلوار
bridge plate پل بین سکوی بارگیری وخودرو
bridge pier پایه پل
canal bridge پل کیالی
cantilever bridge پل معلق
clapper bridge پل سنگی
chain bridge پل معلق
chain bridge پل زنجیری
capacitance bridge نوعی وسیله اندازه گیری خنثی برای فرفیت
cantilever bridge پل کنسول
cantilever bridge پل طرهای
cantilever bridge پل بازودار
cantilever bridge پایه پل
cantilever bridge ستون پل
cantilever bridge پل قپانی
bridge escape فرار از پل
bridge deck بدنه پل
bascule bridge پل متحرک
bailey bridge پل متحرک وموقتی
asses bridge قضیه حماریه
arched bridge پل قوسی
arched bridge پل کمانهای
suspension bridge پل اویزان
bascule bridge پل باسکولی
bridge circuit مدار پلوار
bridge carriageway شوسه پل
bridge building پل سازی
bridge head سر پل ساحلی
bridge head سر پل
bascule bridge پل اهرمی
bascule bridge پل متحرک باسکولی
bascule bridge پل بازشونده
bascule bridge پل بازشو
suspension bridge پل معلق
gap bridge گلویی ماشین تراش
girder bridge پل تیر حمالی
impedance bridge پل امپدانس
girder bridge پل پوتری
float bridge پل شناور
floating bridge پل شناور
girder bridge پل چند تکه قابل نصب رویهم
flumed bridge پل تنگ کننده معبر اب
bascule bridge پل قپانی
flying bridge پل موقتی
flying bridge پل شناور
flying bridge پل هوایی
foot bridge پل پیاده رو
pedestrian bridge پل پیاده رو
flag bridge پل پرچم
heydweiler bridge پل هایدویلر
enclosed bridge پل فرماندهی سر پوشیده
draw bridge پل کششی
highway bridge راپل
girder bridge پل بیلی متوسط
handling bridge پل بار
deck of a bridge کف پل
deck of a bridge صفحه پل
fixed bridge پل ثابت
fixed bridge پلی که بجز انبساط و انقباض هیچگونه حرکتی ندارد
flag bridge پل تیمساران
floating bridge پل متحرک موقتی
decade bridge پل دهگانه
maxwell wien bridge پل اندازه گیری ماکسول-وین
highfrequency measuring bridge پل اندازه گیری فرکانس بالا
deck arch bridge پلمنحنی
half-through arch bridge پلازوسطکمانی
lattice suspension bridge پل تعلیق مشبک پل اویز مشبک
jack knife bridge پل متحرک تاشو
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com