Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
trust company
شرکت امین یا امانت دار بانکی که امانات وسپرده هارا نیز نگهمیدارد
Other Matches
keep in trust
به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
trust
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trust
امانت گذاشتن
trust
ودیعه گذاشتن
trust
ودیعه
in trust
امانتا"
self-trust
اعتماد به نفس
on trust
امانتا"
self trust
اعتماد بخود
on trust
بر مبنای اعتبار
given in trust
امانی
given in trust
به امانت
on trust
نسیه
trust
مدیریت امانی
trust
اعتقاد اعتبار
trust
اطمینان پشت گرمی
trust
مسئولیت
trust
توکل
trust
امانت ودیعه
trust
ایمان
trust
اتحادیه شرکتها ائتلاف
trust
اعتماد داشتن
trust
مطمئن بودن
trust
پشت گرمی داشتن به
trust
اعتماد
trust
تراست
trust
انحصارات چند جانبه
trust
امانت
trust
اطمینان
trust
امید
to put trust in
اعتماد کردن به
to hold in trust
بطورامانت نگاه داشتن
breach of trust
خیانت در امانت
implied trust
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
breach of trust
کوتاهی درانجام دادن انچه که به موجب سند تنظیمی در تاسیس حقوقی می بایستی انجام دهد
market trust
بازار انحصاری
deed of trust
سند تودیع امانت
constructive trust
منظور مسئولیتی است که از حکم قانون ناشی میشود و ارتباطی به خواست شخص ندارد
constructive trust
ضمان قهری
constructive trust
مسئولیت قهری
deed of trust
سنداستیفای دین از ملک رهنی
give in trust
امانتی
give in trust
امانی
implied trust
مسئولیت فرضی
declaration of trust
افهارنامه تکلیف به قبض افهارنامهای که ناقل به منتقل الیه یا مصالح به متصالح میدهد و در ان به او تکلیف میکند که اداره مورد انتقال یا مال الصلح رابه عهده بگیرد و ان را قبض کند
trust fund
وجوه سپرده
trust in god
اعتماد یا توکل به خدا
trust money
پول امانی
trust territory
ناحیه تحت قیمومت شورای امنیت سازمان ملل متحد
vacuum trust
تراست در خلاء
unit trust
موسسهسرمایهگذار
aplombself-trust
اعتماد به نفس
trust funds
وجوه امانی
sense of trust
حس اعتماد
trust fund
سپرده
trust fund
وجه امانی
trust fund
سپرده امانی
trust fund
سرمایه امانی
trust fund
وجوه پس انداز شده
trust fund
وجوه متراکم شده
anti trust law
قانون ضد تراست
person in a position of trust
امین
collagteral trust bonds
قرضه هائیکه قرضه یا سهام دیگری به عنوان پشتوانه داشته باشند
sherman anti trust act
قانون ضد تراست شرمن درایالات متحده امریکا
in company
درجمعیت
in company
دسته جمعی
to w up a company
امورشرکتی را رسیدگی وانرامنحل کردن
to keep company with
همراه بودن با
to keep company
باهم بودن
to keep company
باهم امیزش کردن
in company with
باتفاق
Two is company , three is none .
<proverb>
دو نفر تعاون ,سه نفر تفرقه .
in company with
همراه
in company
باجمع
Come along and keep me company.
بامن بیا تا تنها نباشم
company
گروهان
company
گروهان همراه کسی رفتن
company
تجارتخانه
associated company
شرکتی که 05درصد سرمایه ان متعلق به دیگری است
company
همراه
company
شریک
company
دسته هیئت بازیگران
company
مصاحبت کردن با
company
گروه
company
شرکت
company
جمعیت
company
انجمن
company
کمپانی
associated company
شرکت وابسته
to overcapitalize a company
سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه واقعی ان براورد کردن
article of a company
اساسنامه شرکت
to keep a person company
پیش کسی بودن وبا او وقت گذراندن
to request the company of:
حضور کسی را خواستن
to break company
جدایی کردن
supply company
شرکت تامین کننده
subsidiary company
شرکت فرعی
proprietary company
شرکتی که سهام ی ن دردسترس عموم گذارده نشده است
proprietary company
شرکت خصوصی
carrier company
تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
separate company
گروهان مستقل
service company
گروهان خدمات
branch of a company
شعبه شرکت
ship's company
پرسنل ناو
ship's company
خدمه ناو
shipping company
شرکت حمل و نقل
shipping company
شرکت کشتی رانی
shipping company
شرکت کشتیرانی
software company
شرکت نرم افزاری
stock company
شرکت سهامی
affiliated company
شرکت وابسته
trading company
شرکت تجارتی
a stand-alone company
یک شرکت مستقل
to shake up
[a company]
<idiom>
سازمان
[شرکتی را ]
اساسا تغییر دادن
directorate
[of a company]
هیئت مدیره
[اقتصاد]
[اصطلاح رسمی]
directorate
[of a company]
هیئت نظاره
[اقتصاد]
[اصطلاح رسمی]
aircraft company
شرکت ساخت هواپیما
[اقتصاد]
Company town
شهرک کارگران
offshore company
شرکت صندوق پستی در خارج از کشور
[ برای سود در مالیات]
to have a holding in a company
در شرکتی دارائی سهام داشتن
public company
شرکت سهامی عام
unlimited company
شرکت با مسئولیت نامحدود
we underwrite the company
ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
He is a new face in the company .
چهره تازه ای درشرکت است
He has no influence in this company .
دراین شرکت کاره ای نیست
That evening we had company .
آن روز بعد از ظهر مهمان داشتیم
What's your insurance company?
شرکت بیمه شما کدام است؟
to join company with somebody
به کسی ملحق شدن
[همراه کسی شدن]
controlling company
موسسهای که یک یا چندموسسه دیگر را تحت کنترل یاتملک داشته باشد paterncompany
holding company
شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
holding company
شرکت مرکزی
holding company
شرکت مالک
holding company
شرکت صاحب سهم
holding company
شرکت سرمایه گذاری درسهام
holding company
کمپانی مسلط
holding company
شرکتی که سایر شرکتها را تحت کنترل دارد
holding company
شرکت در سرمایه گذاری درسهام
company team
تیم گروهانی
company secretary
منشی شرکت
company secretary
مسئول مالی و حقوقی شرکت
company seal
مهر شرکت
company network
شبکه شرکت
company network
شبکه همکار
headquarters company
گروهان قرارگاه
headquarters company
گروهان ارکان
growth company
شرکت در حال گسترش
controlling company
holdingcompany
cooperative company
شرکت تعاونی
mutual company
شرکت تعاونی
controlled company
شرکتی که تحت کنترل شرکتی باشد
constituent company
شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
dissolution of a company
انحلال شرکت
winding up of a company
انحلال شرکت
doctor to the company
پزشک شرکت
electric company
شرکت برق
finance company
شرکت تامین مالی
finance company
شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
fire company
شرکت اتش نشانی
company union
اتحادیه شرکت
company team
تیم مرکب
incorporated company
شرکت ثبت شده
company law
قوانین مربوط به شرکتها
company commander
فرمانده گروهان
to part company with any one
رفاقت را با کسی بهم زدن
acting company
شرکت عامل
liquidation of company
تصفیه امور شرکتها
company grade
پرسنلی که در رده گروهان کار می کنند
company grade
در رده گروهان
company funds
اعتبارات گروهانی
parent company
شرکت مادر شرکت مرکزی
parent company
شرکت مادر
parent company
شرکت اصلی
commercial company
شرکت تجاری
invalidation of company
بطلان شرکت
limited company
شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
insurance company
شرکت بیمه
company law
قوانین شرکت
private company
شرکت خصوصی
computer serrices company
شرکت خدمات کامپیوتری
terminal service company
گروهان خدمات بارانداز یاسکوی نظامی
producers cooperative company
شرکت تعاونی تولید
letter-box company
شرکتی
[درپناهگاه مالیاتی]
که تنها صندوق پستی دارد
extend the life of the company
امتداد مدت شرکت
non-resident company
[British E]
شرکت غیر ساکن
consumers cooperative company
شرکت تعاونی مصرف
Iran Carpet Company
شرکت سهامی فرش ایران
quasi public company
شرکت نیمه دولتی
computer leasing company
شرکت اجاره دهنده کامپیوتر
head office of company
مرکز اصلی شرکت
limited liability company
شرکت با مسئولیت محدود
joint-stock company
شرکت سهامی
Our company is oprerating in several countries .
شرکت ما درچندین کشور عمل می کند
limited liability company
شرکت با مسئوولیت محدود
Our company has some pecuniary difficulties .
شرکت ما گرفتاریهای مالی پیدا کرده است
The hell with the company (office).
گور بابای شرکت ( اداره )
joint stock company
شرکت سهامی
unlimited liability company
شرکت تضامنی
part company with a person
رفاقت را با کسی بهم زدن
a company of good standing
شرکتی با اعتبار
standard oil company
شرکت نفت استاندارد
standard oil company
استاندارد اویل کمپانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com