Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
trustee savings bank
صندوق پس انداز
Other Matches
savings bank
صندوق پس انداز
savings bank
صندوق پس انداز
savings bank
قللک
I work in a bank, or more precisely at Melli Bank.
من در بانک کار میکنم یا دقیقتر بگویم در بانک ملی.
savings
پس انداز
savings bond
اوراق قرضه
savings bond
سهام قرضه
mobilization of savings
تجهیز پس انداز
mobilization of savings
بسیج پس انداز
voluntary savings
پس اندازهای اختیاری
You might as well take advantage of the savings.
این مقدار پس انداز هم غنیمت است
savings account
حساب پس انداز
trustee
تولیت کردن
trustee
مستودع
trustee
امین
trustee
متولی
trustee
امانت دار
trustee
مدیر تصفیه
under trustee
تحت امانت
trustee
ودیعه گیر
savings and loan association
صندوق پس انداز تعاونی ورهنی
board of trustee
هیات امناء
trustee process
توقیف
bankruptcy trustee
تولیت ورشکستگی
his equitable savings and loan building
[پس انداز عادلانه و ساختمان وام
bank
انتخاب بانک حافظه مخصوص از یک گروه
Which bank do you bank with?
با کدام بانک کار می کنید؟
to bank
واریزکردن
near bank
ساحل نزدیک رودخانه
bank on
<idiom>
اطمینان داشتن ،روی چیزی حساب کردن
Which bank do you bank with?
در کدام بانک حساب دارید؟
bank
ساحل
bank
لب
bank
دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
bank
قسمت برجسته سر پیچ
bank
در بانک گذاشتن
bank
کرانه دیواری
bank
بانک ضرابخانه
bank
کپه کردن
bank
سکو
bank
بانک
bank
بانکداری کردن
bank
بطورمتراکم
bank
صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
bank
کپه کردن بلند شدن
bank
کناره توده
bank
رویهم انباشتن در بانک گذاشتن
bank
کنار
You can take it to the bank.
<idiom>
میتوانی رویش حساب کنی!
[اصطلاح]
You can bank on it!
<idiom>
میتوانی رویش حساب کنی!
[اصطلاح]
bank
مجموعهای از وسایل حافظه الکترونیکی که بهم وصل می شوند تا یک فضای بزرگ حافظه ایجاد کنند
bank
مجموعهای از وسایل مشابه
penny bank
بانکی که تا یک پنی هم میتوان در ان گذاشت
monopoly bank
بانک انحصاری
penny bank
دیناری
national bank
بانک ملی
mortgage bank
بانک رهنی
paying bank
بانک پرداخت کننده
opening bank
بانک باز کننده اعتبار
negotiating bank
بانک معامله کننده
negotiating bank
بانکی که اسناد را معامله میکند
bank sluice
دریچه تخلیه
memory bank
بانک حافظه
loan bank
بانک استقراضی
deposit with the bank
در بانک ودیعه گذاردن
deposit in the bank
در بانک به ودیعه گذاردن
confirming bank
بانک تائید کننده
collecting bank
بانک وصول کننده
bank stock
سهام بانک
bank transfers
انتقالات بانکی
development bank
بانک توسعه
foot bank
زمین یا مسیر بلند در پشت سنگر
foot bank
پیاده رو
loan bank
بانک وامی
land bank
بانکی که زمین را در برابر پول گرو بر میدارد
issuing bank
بانک گشاینده اعتبار
issuing bank
بانک صادر کننده
guide bank
دیوار هادی سد
germplasm bank
بانک گونه ها
fraudvlent bank
ورشکسته به تقصیر
central bank
بانک مرکزی
bank switching
راه گزینی محدوده
piggy bank
قللک
presenting bank
بانک ارائه کننده
penny bank
صندوق پس انداز
provident bank
صندوق پس انداز
Where is the nearest bank?
نزدیکترین بانک کجاست؟
piggy bank
<idiom>
بانک کوچک
break the bank
<idiom>
بانک زدن (ازراه شرط بندی به پول زیاد رسیدن)
bottle bank
سطلآشغالمخصوصبطری
bank manager
رییسبانک
blood bank
بانک جمع اوری خون
account with
[at]
a bank
حساب بانکی
intermediary bank
بانک میانجی
approved bank
بانک تایید شده
bank loan
وام بانکی
bank balance
پولموجود در حساببانکیفرد
spoin bank
محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
spoin bank
انبار مازاد
saving bank
بانک پس انداز
sand bank
ریگ تپه
sand bank
ریگ پشته
sand bank
جزیره نما
sand bank
تپه زیرابی
remitting bank
بانک واگذارنده
state bank
بانک استان
state bank
بانک دولتی
fog bank
مه انباشت
fog bank
تودهی مه
bank holiday
هر یک از تعطیلات رسمی که در آن مدارس و بانکها و غیره تعطیل هستند
bank holiday
ایامی که به دستور دولت بانکها بستهاند
bank holiday
روزهای هفته که بانکها تعطیل هستند
world bank
بانک جهانی یا بانک بین المللی تجدید ابادانی و توسعه که هدفش کمک به کشورهای عضو برای رشداقتصادی از طرق مختلفه میباشد
world bank
بانک جهانی
bank of heliostats
کرانهنورگرایی
bank development
گسترش شبکه بانکی
bank bill
اسکناس
bank bill
برات بانک
bank asset
دارائی بانک
bank annuities
هم نامیده شده
bank annuities
سهام قرضه دولت بریتانیا که کنسول
bank angle
سراشیب مسیر هواپیما
bank angle
زاویه شیب ساحل
bank advance
وام بانکی
bank acceptance
قبولی بانکی
bank acceptance
دریافتی
authorized bank
بانک مجاز
advising bank
اعلام میکند
bank bill
حواله بانکی
bank deposit
سپرده بانکی
bank credit
اعتبار بانکی
bank contraction
انقباض بانکی
bank commission
کارمزد بانکی
bank check
چک بانکی
bank charges
bank
bank charges
هزینههای بانکی
bank charge
هزینههای بانکی
bank bond
ضمانت بانکی
bank angle
زاویه سراشیب مسیر
bank bond
تعهد
advising bank
بانکی که گشایش اعتبار اسنادی رابه ذینفع
advising bank
بانک ابلاغ کننده
bank account
حساب بانکی
bank statements
صورتحساب بانکی
bank statements
صورت حساب بانکی
bank statement
صورتحساب بانکی
bank statement
صورت حساب بانکی
data bank
بانک اطلاعاتی
data bank
پایگاه داده ها
data bank
پایگاه داده
data bank
base data
data bank
بانک اطلاعات
data bank
بانک داده ها
river bank
ساحل رودخانه
bank accounts
حساب بانکی
accepting bank
بانک قبول کننده
accepting bank
بانک پذیرنده حواله یابرات
accepting bank
بانک قبولی نویس
oyster bank
پرورشگاه صدف
clearing bank
بانکی که چکها را نقد میکند بانکی که چکها را می پردازد
merchant bank
بانک بازرگانی
commercial bank
بانگ بازرگانی
bank holidays
تعطیلات رسمی
bank holidays
تعطیلات بانکی
bank rate
نرخ بهره بانکی
bank rate
نرخ بانک
bank rate
نرخ بانکی
bank rate
مظنه رسمی تنزیل که توسط بانک مرکزی تعیین میشود
clearing bank
بانک پس انداز
bank sluice
دریچه کنترل
bank overdraft
استفاده بیش از میزان اعتباردر
bank of trancformer
دسته مبدل
bank of lamps
مقاومت با لامپ ردیفی
bank of issue
بانک ناشر اسکناس
bank of deposit
صندوق پس انداز
bank of deposit
بانک پس انداز
bank notes
اسکناس
bank note
چک تضمین شده سند در وجه حامل
bank note
پول
bank note
اسکناس
bank note
چک تضمین شده
bank overdraft
حساب جاری
bank overdraft
بدهی به بانک
bank shot
ضربهای که گوی بیلیارد به کناره میز بخورد
bank shot
ضربهای که به دیوار بخورد و برگردد
bank shot
پرتابی که به تخته بخورد
bank revetment
پوشش ساحل
bank restriction
ممنوعیت تعویض پول با طلا
bank reserves
ذخایر بانکی
bank reserves
اندوختههای بانکی
bank protection
ساحلبانی
bank protection
ساحل داری
bank protection
حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
bank paving
فرش کناره
bank paper
سفته
bank paper
چک تضمین شده سفته بانکی
bank paper
اسکناس
bank line
نخ ماهیگیری وصل به ساحل
bank liabilities
تعهدات بانکی
bank effect
اثر کناره رودخانه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com