English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
twilight state حالت شبه رویا
Other Matches
twilight تاریک روشن
twilight بین الطلوعین
twilight فلق بامدادی
twilight شفق شامگاهی
twilight صبح روشن
twilight سپیده دم
twilight هوای گرگ ومیش
twilight تاریک و روشن
twilight شفق
astronomical twilight تاریک وروشن نجومی
morning twilight فلق صبحگاهی
evening twilight شفق
twilight vision دید شامگاهی
astronomical twilight شفق و فلق نجومی
nautical twilight تاریک و روشن دریایی
morning twilight پگاه
morning twilight فلق
civil twilight شفق و فلق غیرنظامی
nautical twilight شفق دریایی
morning twilight سپیده دم سپیده صبح
national [state, federal state] <adj.> دولتی
national [state, federal state] <adj.> حکومتی
Twilight . In the dusk of the evening . گرگ ومیش ( تاریک وروشن )
evening naval twilight غروب دریایی
evening naval twilight شفق دریایی
state- سیاسی رسمی وضع
state- مقام ورتبه
state- ابهت
state- مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
state- افهار کردن وتصریح کردن
state- تعیین کردن وقرار دادن
state- حال
state- وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state- وضعیت چیزی
state- وضعیت
to keep state خود را گرفتن
two state دو حالتی
to be in a state of f. پیوسته درتغییربودن
to be in a state of a هراسان بودن
to be in a state of a بیم داشتن
what state در رهگیری هوایی یعنی میزان سوخت و مهمات واکسیژن باقیمانده خود راگزارش کنید
corresponding state حالت متنافر
the state effusion seminal causedby cleanness ofجنابت
to keep state شان یا مقام خودراحفظ کردن
state- دولتی
state ملت
state کشور
state ایالت کشوری
state دولت
state دولتی
state سیاسی رسمی وضع
state مقام ورتبه
state ابهت
state افهار کردن وتصریح کردن
state تعیین کردن وقرار دادن
state حال
state وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state دولت استان
state کیفیت
state چگونگی
state تعیین کردن حال
state ایالت
state افهار داشتن افهارکردن
state جزء به جزء شرح دادن
state توضیح دادن
state کشوری
state دولتی حالت
state حالت
state مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
state وضعیت چیزی
state- کشوری
state- تعیین کردن حال
state- چگونگی
state- ایالت کشوری
state- کیفیت
state- کشور
state وضعیت
state- دولت استان
state- ملت
state- حالت
state- جمهوری کشور
state- ایالت
state- دولتی حالت
state- دولت
state جمهوری کشور
state- افهار داشتن افهارکردن
state- جزء به جزء شرح دادن
state- توضیح دادن
state function تابع حالت
state of alert وضعیت هوشیاری
state prison زندان ایالتی
state prison زندان دولتی
state property دارائی دولت
state property اموال عمومی
state road شاهراه
state of alert وضعیت امادگی
state religion مذهب رسمی
state of alert وضعیت اماده باش یکان
state of being cheated غبن
state of siege حالت محاصره
state of the art جدیدترین تکنولوژی تکنولوژی جدید
state of rest حالت ساکن
state of purity طهارت
state of in her itance ملک یا دارایی قابل توارث
state of grace توفیق
state of the realm طبقات اجتماعی یا سیاسی کشور
state of war حالت مخاصمه
state of grace تائید
state of equilibrium حالت تعادل
state ownership مالکیت دولتی
state of being cheated مغبونیت
state planning برنامه ریزی دولتی
state of rest حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
state of stress حالت تنش
state midicine سیستم پزشکی تحت نظارت دولت
state college دانشکده دولتی
state chicken در رهگیری هوایی یعنی سوخت من در حال تمام شدن است بایستی برای تجدیدسوخت برگردم
state bank بانک دولتی
state bank بانک استان
state attorney نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
state aid کمک دولت به موسسات عام المنفعه وغیره
state affairs امور مملکتی
state enterprise بنگاه دولتی
state enterprise مالکیت دولتی
stable state حالت پایا
spin state حالت اسپین
solid state نیمه هادی
state craft سیاستمداری
state criminals مقصرین سیاسی
solid state حالت جامد
state midicine سیستم پزشکی ملی
state lamb در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی ندارم که رهگیری انجام دهم و برگردم
state hood حالت وشرایط ایالات امریکا
state hood ایالتی
state diagram نمودار حالات
state guard ارتش ایالتی
sending state کشور اعزام کننده پرسنل
soild state حالت جامد
state guard نیروی نظامی ایالتی
state government دولت مرکزی
state flower گل علامت مخصوص هر استان یا کشور
state equation معادله حالتی
sol state حالت سولی
state criminals مجرمین سیاسی
sending state کشور فرستنده
wait state 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
unpolarized state حالت ناقطبیده
unstable state حالت ناپایا
two state variable متغییر دو حالتی
two state jump جهش دو حالتی
two state circuit مدار دو حالتی
two state algebra جبر دو حالتی
transition state حالت گذار
totaliarian state دولتی که دران یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور رادر دست دارند
totaliarian state دولت توتالیتر
to state one's opinion افهارعقیده کردن
three state logic : بالای منط قی , پایین منط قی و امپدانس بالا
three state logic دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
the state of being married احصان
wait state حالت انتظار
wait state وضعیت انتظار
waiting state وضعیت کامپیوتر که در آن برنامه درخواست ورودی یا سیگنال میکند پیش از ادامه اجرا
quantum state حالت کوانتومی [فیزیک] [شیمی]
belonging to the state <adj.> حکومتی
belonging to the state <adj.> دولتی
state of affairs شرایطوموقعیتهایمربوطبهیکنفر
head of state ملکهیارئیسجمهور
head of state پادشاه
State Department وزارت برون مرز
State Department وزارت امور خارجه
zero wait state که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
zero wait state وضعیت یک وسیله
war state دولت نظامی declaration preventivetotal
war state دولت جنگی
the outward state فاهر
territory of state قلمرو دولت
state's evidence گواه جنایی
state's evidence گواه دادگاه جنایی
state's attorney نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
state vector بردار حالت
state vector بردار وضعیت
state vector بردار حلات
state university دانشگاه دولتی
state university دانشگاه ایالتی
state to which one belongs دولت متبوعه siege-neutralized-neutral-buffer
state tiger در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
state table جدول حالات
state succession تعویض دولتهابه طور متوالی
state succession توالی دولتها
state stress وضعیت تنش
stationary state وضعیت سکون
stationary state تعادل درحالت سکون
stationary state حالت ایستاده
supervisor state وضعیت نظارت
supervisor state حالت نظارت
steady state مدار یا وسیله یا برنامهای که در وضعیتی می ماند که هیچ عملی انجام نمیدهد ولی ورودی می پذیرد و..
steady state حالت پایا
steady state حالات دائم
steady state حالت ثابت
steady state وضعیت بارشد مداوم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com