English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
twin-lens reflex camera لنزدوتاییانعکاسدوربین
Other Matches
single-lens reflex camera دوربینبازتابتکلنزی
single-lens reflex (SLR) camera دوربینتکلنزی
cross section of a reflex camera قسمتعرضیبازتابتلسکوپ
twin جوزا
twin ماکت
twin جفت کردن
twin همزاد
twin هم شکمان زوج
twin جفت
twin دوتا
twin دوقلو
twin توام کردن
twin توام
twin deck پل دو طبقه ناو
twin lever اهرم دوبل
twin plug دو شاخه وسایل برقی
twin conductor هادی دوبل
twin conductor دو سیمه
twin children دو بچه دوقولو یا همزاد
twin check بررسی توام
the twin brothers دو پیکر
siamese twin یکی از دو قلوهای بهم چسبیده
siamese twin هیولای زوج
the twin brothers جوزا
the twin brothers برج جوزا
twin bill دو مسابقه توام در یک برنامه
twin cable کابل دو قلویی
twin check مقابله توام
twin sideband ارتباط رادیویی دو باندی یا دوعنصری
identical twin دوقلوهایهمجنس
twin beds دو تخت
twin-bedded اتاقدوتخته
twin tub ماشینلباسشوئیدوقلو
twin skis چوباسکیجفتی
twin-sets ژاکت دوگانه
twin bed تختخواب یکنفره
twin beds تختخواب یکنفره
twin jet blowpipe مشعل دو شعله
I often confuse the twin brothers . من این دوقلوها رااغلب باهم عوضی می گیرم
co twin control method روش کنترل با دو قلوها
I'd like a room with twin beds. من یک اتاق با دو تخت میخواهم.
flat twin engine موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر
reflex واکنش
reflex بازتاب
reflex عکس العمل غیرارادی
reflex یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
reflex action عمل غیر ارادی
pupillary reflex بازتاب مردمک
reflex arc کمان بازتاب
reflex arc قوس بازتاب
reflex circuit قوس بازتاب
prepotent reflex بازتاب غالب
plantar reflex بازتاب کف پا
psychogalvanic reflex بازتاب گالوانیکی- روانی
orienting reflex بازتاب سوگیری
orientation reflex بازتاب سوگیری
mass reflex بازتاب کلی
patellar reflex بازتاب پرش زانو
grasping reflex بازتاب چنگ زدن
flexion reflex بازتاب خمش
reflex latency دوره نهفتگی بازتاب
reflex force نیروی عکس العمل
reflex force فشارعکس العمل
reflex force نیروی ضربتی هوایی در حال اماده باش فوری
tendon reflex بازتاب وتری
sucking reflex بازتاب مکیدن
stretch reflex بازتاب کشیدگی
startle reflex بازتاب یکه خوردن
spinal reflex بازتاب نخاعی
salivary reflex بازتاب بزاقی
rossolimo reflex بازتاب روسولیمو
rooting reflex بازتاب گونه
static reflex بازتاب تعادل
righting reflex بازتاب تعادل
reflex time زمان بازتاب
reflex sight زاویه یاب منشوردار یاپریسکوپی
reflex sight دوربین منشوری
reflex reserve پس مانده بازتاب
reflex klystron کلیسترون بازتابی
unconditioned reflex بازتاب غیر شرطی
conditioned reflex بازتاب شرطی
chain reflex بازتاب زنجیرهای
cranial reflex بازتاب جمجمهای
babinski reflex بازتاب بابینکسی
abdominal reflex بازتاب شکمی
blinking reflex بازتاب پلک زدن
achilles reflex بازتاب اشیل
crossed reflex بازتاب متنافر
cutaneous secretory reflex بازتاب تراوشی پوست
eye blink reflex بازتاب پلک زدن
phasic stretch reflex بازتاب کشش مرحلهای
cutaneous pupillary reflex بازتاب پوستی مردمک
knee jerk reflex بازتاب پرش زانو
negative movement reflex بازتاب گریز
main reflex mirror آینهانعکاساصلی
consensual eye reflex بازتاب همخوان چشم
positive movement reflex بازتاب حرکت گرایشی
bechterev mendel reflex بازتاب بختریف- مندل
haab's pupillary reflex بازتاب مردمکی هاب
camera دوربین یا جعبه عکاسی
camera دوربین
camera [اتاقی با طاق قوسی یا منحنی]
in camera غیر علنی
lens بشکل عدسی در اوردن
lens عدسی دوربین
lens عدسی
lens ذره بین
lens لنز
camera axis محور دوربین عکاسی
box camera دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
box camera دوربین قوطی
sitting in camera جلسه غیر علنی
sitting in camera جلسه خصوصی دادگاه
camera-shy بیزار از دوربین
camera obscura تاریک خانه
camera obscura اطاقک تاریک جعبه عکاسی
camera-shy کسی که دوست ندارد از او عکس یا فیلم بگیرند
camera station ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
camera tube دوربین تلویزیونی
camera window دریچه دیافراگم دوربین
camera screw پیچدوربین
camera magazine کاست فیلم دوربین
camera lucida دستگاهی که تصویری رابزرگ کرده و منعکس می سازد
camera platform سکویدوربین
camera magazine جعبه محتوی فیلم عکاسی
camera dolly پایهدوربین
underwater camera دوربینزیرآبی
camera body بدنهدوربین
camera nadir خط لولای دوربین
camera viewfinder دوربیننمایاب
sound camera دوربین فیلمبرداری مجهزبدستگاه ضبط صوت
camera back قسمتهایپشتیدوربین
in camera proceedings دادرسی غیر علنی
camera nadir محورلولایی دوربین عکاسی
color camera دوربین رنگی
disc camera صفحهدوربین
panoramic camera دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
Polaroid camera نوعیدوربینمخصوصگرفتنعکسفوری
miniature camera دوربین تصاویر کوچک
miniature camera دوربین مینیاتوری
CCTV camera دوربین نظارت
camera lucida [ابزاری که نور خورشید را بوسیله منشور منعکس می کند.]
CCTV camera دوربین مدار بسته
observation camera دوربین مدار بسته
security camera دوربین مدار بسته
surveillance camera دوربین مدار بسته
cine camera دوربینفیلمبرداری
view camera دوربیننما
still video camera دوربیننمایشثابت
disposable camera دوربینبازاری
surveillance camera دوربین امنیتی
security camera دوربین امنیتی
electron camera دوربین الکترونی
observation camera دوربین امنیتی
CCTV camera دوربین امنیتی
surveillance camera دوربین نظارت
security camera دوربین نظارت
observation camera دوربین نظارت
stereoscopic camera دوربینبرجستهبین
bifocal lens عدسی
zoom lens عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
lens mount دهانهلنز
enlarging lens لنزبزرگکننده
fisheye lens لنزبرجسته
close-up lens لنزکلوزآپ
lens accessories اجزاءلنز
lens cap کلاهکلنز
lens hood روپوشلنزها
lens system سیستملنز
standard lens نفراستاندارد
bifocal lens دوکانونی
contact lens عدسی بساو
parabolic lens عدسی سهمی وار
reflector lens ایینه پیچ نما
lens coating پوشش روی عدسی
convex lens عدسی کوژ
optical lens عدسی اپتیکی
convergent lens عدسی متقارب
convergent lens عدسی همگرا
cylindrical lens عدسی استوانهای
divergent lens عدسی واگرا
lens distortion خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
magnifying lens ذره بین
reflector lens ایینه کوژ
crystalline lens زجاجیه
periscopic lens شیشه عدسی که بوسیله ان انسان مستواندچیزهای دورترازچشم رس راهم به بیند
optical lens عدسی نوری
crystalline lens جلیدیه
objective lens عدسی شیئی
meniscus lens عدسی هلالی
convex lens عدسی محدب
ocular lens عدسی چشمی
divergent lens عدسی متباعد
concave lens عدسی مقعر
compound lens عدسی مرکب
electron lens لنز الکترونی
electron lens عدسی الکترونی
electromagnetic lens عدسی الکترومغناطیسی
biconcave lens عدسی مقعرالطرفین
biconcave lens عدسی دوکاو
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com