English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
two bolt lock قفل دو زبانه
Search result with all words
lock with wooden bolt کلیدان
Other Matches
to bolt ناگهانی جهیدن
to bolt ناگهانی حرکت کردن
bolt پیچ مخصوص قفل کردن در
bolt پیچ چفت
bolt پیچ کردن
u bolt کرپی
jo bolt نوعی پرچ با دندانههای داخلی متشکل از سه قسمت
to bolt somebody out [با قفل کردن] جلوی راه کسی را گرفتن
to bolt با سرعت دویدن
to bolt با سرعت زیاد حرکت کردن
bolt چفت کردن
bolt توپ پارچه
bolt کشو
bolt گلنگدن
bolt زبانه
bolt پیچ
bolt مستقیما ناگهان
bolt : راست بطورعمودی
bolt رهاکردن
bolt از جاجستن
bolt : پیچ
bolt گلوله چفت روایک
bolt فرار یا منحرف شدن اسب ازمسیر
bolt رول کوهنوردی گلنگدن
bolt توپ
bolt تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
bolt زبانه قفل
locking bolt پیچ مسدودکننده
hook bolt قلاب پیچی
screw bolt مهره
joint bolt پیچ و مهره اتصالی
saftey bolt ضامن
king bolt شاه پیچ
lever bolt کشو کلنگی
safety bolt ضامن
safety bolt تفنگ ضامن دار
ring bolt میخ پیچ حلقه دار
rag bolt میخ پیچی که میله ان خارهایابرامدگی هایی دارد
key bolt زبانه کلید
explosive bolt سه راهی
flush bolt پیچ خزینه روfluorite
explosive bolt پیچ انفجاری
explosive bolt سه راهی انفجاری
eye bolt مهره چشمی دار
eye bolt حلقه حلقه اتصال
eye bolt پیچ روزنه دار
expansion bolt پیچ واشو
eye bolt پیچ حلقه دار یا قلابدار
eye bolt پیچ گوشوارهای
field bolt پیچ و مهره
fistail bolt پیچ قلاب مانند
flush bolt پیچ خزینه رو
screw bolt سرپیچ
screw bolt مادگی
fishplate bolt ریلعمودی
knurled bolt چفتدندانهدار
shoulder bolt پیچشانه
a bolt from the blue از غیب
a bolt from the blue مثل عجل معلق
bolt [examine] عیار گرفتن
bolt [examine] محک زدن
bolt [examine] تجزیه کردن
bolt [examine] مطالعه کردن
bolt [examine] بررسی کردن
bolt [examine] تحقیق کردن
bolt [examine] ارزیابی کردن
dead bolt زبانهگوی
coupling bolt توپاتصال
bolt-holes نهانگاه خلوتگاه
sliding bolt کلون در
t head bolt پیچ چکشی شکل " T "
thrust bolt پیچ فشاری
track bolt پیچی که قطعات راه اهن رابه یکدیگر متصل میکند
turning bolt کلون
latch-bolt چفت
bolt-hole راه فرار
bolt-hole مفر
bolt-hole پنهانگاه
bolt-hole نهانگاه خلوتگاه
bolt-holes راه فرار
bolt-holes مفر
bolt-holes پنهانگاه
bolt [examine] سنجیدن
anchor bolt پیچ پایه یا محور
bolt release رهاکننده گلنگدن
toggle bolt پیچضامن
countersink bolt پیچ پخ دار
bolt release چفت ضامن
bolt shank محور یا شفت پیچی
countersink bolt پیچ خزینه دار
bolt dies حدیدههای پیچ
anchor bolt پیچ لنگر
clevis bolt پیچ مخصوصی با سر گردشکافدار برای نشستن پیچ گوشتی
clamp bolt پیچ بست
bolt clipper پیچ بر
bolt clipper قیچی پیچ
fitting bolt پیچ مناسب
clamp bolt پیچ ترمینال
bolt release چکاننده
bolt upright بطورعمودی
bolt rope طناب کناره
bolt upright راست
bolt and nut پیچ و مهره
drift bolt میخی که میخ دیگری رابا ان دراورند
elf bolt پیکان چخماقی
connecting rod bolt پیچ دسته پیستون
catch for door bolt پل
internal wrenching bolt پیچ فولادی بسیار مقاومی که سر ان دارای فرورفتگی شش گوشی برای جا گرفتن اچارالن میباشد
blade locking bolt توپکقفللبه
bolt assist mechanism محلالصاقگلوله
catch for door bolt ماده
connecting rod bolt پیچ شاطون
bolt driving gun اچار رینگی
body fit bolt پیچ مناسب
flanged bolt coupling اتصال فلانج و پیچ
square shaft screw of bolt میله چارتراش
to lock off جدا کردن
lock up وضعیتی که در ان امکان انجام عمل دیگری نمیباشد
lock out حبس کردن تحریم کردن
lock up وضعیت عملیات خطا که بدون قط ع برق قابل ترمیم نیست
to lock out پشت در
to lock out نگاه داشتن
lock عمل جلوگیری از نوشتن روی فایل
lock قفل
lock چفت
lock بوسیله قفل بسته ومحکم شدن محبوس شدن
lock قفل شدن
lock راکدگذاردن
lock بغل گرفتن
lock محل پرچ یااتصال دویاچند ورق فلزی قفل کردن
lock سد متحرک
lock چفت و بست مانع
lock قفل چخماق تفنگ
lock دسته پشم
lock قفل گلنگدن
lock سدبالابر چشمه پل
lock چفت شدن
lock up <idiom> اطمینال کامل از موفقیت
to lock somebody [yourself] out [of something] در را روی [خود] کسی قفل کردن [و دیگر نتوانند داخل شوند چونکه کلید در آنجا فراموش شده]
lock قفل کردن
lock مانع دستیابی به سیستم یا فایل شدن
lock همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی
lock قفل کردن بستن قفل
lock محکم نگهداشتن
lock قفل شدن گیره دریچههای کانال ناو
lock طره گیسو
lock up توقیف بازداشت کردن حبس کردن
lock on قفل کردن توپ روی هدف هنگام تعقیب ادامه مستمرتعقیب هدف
lock up حبس کردن
lock out حبس کردن
lock out تحریم کردن مستخدمین رااز مزایای استخدامی محروم کردن
lock out درتنگنا قراردادن یا بمحل کار راه ندادن
lock up در محلی محصور کردن
lock up زیر قفل نگه داشتن
lock out بسته شدن کارخانه
lock out تعطیل کارخانه
lock out قفل کردن
lock on باعلائم مخابراتی و رادارچیزی را تعقیب کردن
lock up حبس
lock away درجای قفل شده نگه داشتن
lock in از بیرون در را روی کسی بستن
lock up بازداشتگاه
equipment lock قفلتجهیزات
lock ring حلقهقفل
lock switch کلیدقفل
lock-chamber منفذقفل
combination lock قفل حروفی
switch lock دکمهقفل
swivel lock قفلچرخان
canal lock سرمتحرککانال
column lock قفلپایه
advisory lock قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند
key lock قفلرمزی
letter lock قفل حروفی
lock dial تنظیمقفل
drawbar lock قفلمیلهکشنده
lock code رمز قفل
air lock راهروی فشار
cycle lock قفلدوچرخه
air lock اطاقک فشارهواپیما
tape lock قفلنوار
lock chain زنجیربرای بستن چرخ
tubular lock قفلمیلهای
flint lock تفنگ
dead lock وقفه
firing lock قفل اتش
dead lock کوچه بن بست
dead lock اشکال
dead lock گیر کردن گیر
dead lock مانع
die lock گیره حدیده
door lock کلید خانه
door lock قفل
double lock دوبارکلیدگردانیدن در
elf lock موی درهم برهم
flint lock چخماقی
cylinder lock قفل میلهای
lock-up garage صندوقامانات
lock rail ریلقفلشده
door lock قفل در
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com