Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
two state circuit
مدار دو حالتی
Other Matches
national
[state, federal state]
<adj.>
حکومتی
national
[state, federal state]
<adj.>
دولتی
state-
مقام ورتبه
state-
سیاسی رسمی وضع
state-
دولتی
state-
ایالت کشوری
state-
کشور
to be in a state of a
بیم داشتن
state-
حالت
state-
دولت
state-
دولتی حالت
state-
کشوری
state-
ایالت
state-
جمهوری کشور
state-
ابهت
state-
افهار کردن وتصریح کردن
the state
effusion seminal causedby cleanness ofجنابت
what state
در رهگیری هوایی یعنی میزان سوخت و مهمات واکسیژن باقیمانده خود راگزارش کنید
to be in a state of a
هراسان بودن
two state
دو حالتی
to keep state
خود را گرفتن
to keep state
شان یا مقام خودراحفظ کردن
to be in a state of f.
پیوسته درتغییربودن
corresponding state
حالت متنافر
state-
وضعیت
state-
وضعیت چیزی
state-
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
state-
وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state-
حال
state-
تعیین کردن وقرار دادن
state-
ملت
state-
دولت استان
state
توضیح دادن
state
کشور
state
حالت
state
دولت
state
جمهوری کشور
state
دولتی حالت
state
کشوری
state
ایالت
state
ملت
state
دولت استان
state
کیفیت
state
چگونگی
state
تعیین کردن حال
state
افهار داشتن افهارکردن
state
جزء به جزء شرح دادن
state
ایالت کشوری
state
دولتی
state
وضعیت چیزی
state
وضعیت
state-
توضیح دادن
state-
جزء به جزء شرح دادن
state-
افهار داشتن افهارکردن
state-
تعیین کردن حال
state-
چگونگی
state-
کیفیت
state
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
state
وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state
سیاسی رسمی وضع
state
مقام ورتبه
state
ابهت
state
افهار کردن وتصریح کردن
state
تعیین کردن وقرار دادن
state
حال
circuit
مدار الکترونیکی که از چندین دروازه منط ق تشکیل شده است مثل :Exor , OR , And
circuit
یچ کردن عملیات انجام میدهد
circuit
مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد
circuit
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
circuit
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
circuit
وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند
circuit
نصب تختهای که عناصری که بعداگ بهم وصل شده
circuit
و یک مدار را تشکیل می دهند بهم وصل میکند
circuit
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
not circuit
مدار نفی
or circuit
مدار OR
not circuit
مدار نقض
circuit
مداری که امکان ارتباط داده دو جهته برقرار میکند
circuit
احاطه کردن
circuit
جریان الکتریکی
circuit
دوره
circuit
جریان حوزه
circuit
مسیر
circuit
گردش
circuit
مدار
circuit
اتحادیه کنفرانس
circuit
دورچیزی گشتن درمداری سفر کردن
circuit
حوزه قضایی یک قاضی دور
circuit
حوزه قضائی
circuit
مدار جریان
circuit
اتصال الکتریکی
circuit
مسیر گردش
circuit
دایره
circuit
اطلاعات مربوط به توانایی یک مدار مخصوص
circuit
طرح گرافیکی یک مدار
circuit
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit
حوزه صلاحیت دادگاه
circuit
پیست اتومبیلرانی
circuit
پیست اسبدوانی
quantum state
ویژه حالت
state attorney
نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
state prisoners
زندانیان سیاسی
sending state
کشور فرستنده
problem state
وضعیت مسئله
state prisoners
محبوسین سیاسی
problem state
حالت مسئلهای
protected state
دولت تحت الحمایه
sea state
وضعیت دریا
sea state
حالت دریا
resonance state
تراز تشدیدی
residue of the state
مازاد ترکه
saturation state
رژیم اشباع
residue of the state
باقیمانده ترکه
reason of state
مصالح مملکتی
reason of state
مصالح عمومی
sending state
کشور اعزام کننده پرسنل
soild state
حالت جامد
state chicken
در رهگیری هوایی یعنی سوخت من در حال تمام شدن است بایستی برای تجدیدسوخت برگردم
state college
دانشکده دولتی
state craft
سیاستمداری
state criminals
مقصرین سیاسی
state criminals
مجرمین سیاسی
state diagram
نمودار حالات
state flower
گل علامت مخصوص هر استان یا کشور
state function
تابع حالت
state government
دولت مرکزی
state guard
نیروی نظامی ایالتی
state guard
ارتش ایالتی
state bank
بانک دولتی
state bank
بانک استان
sol state
حالت سولی
solid state
حالت جامد
solid state
نیمه هادی
spin state
حالت اسپین
stable state
حالت پایا
state enterprise
مالکیت دولتی
state enterprise
بنگاه دولتی
state affairs
امور مملکتی
state aid
کمک دولت به موسسات عام المنفعه وغیره
state hood
ایالتی
forfeit to the state
ضبط دولت
in a entireness of state
کامل
in a entireness of state
درست
in a hurried state
در حال شتاب
in a hurried state
در حال عجله
in a state of depression
در حالت افسردگی
in a state of depression
افسرده
in a wrought up state
درحال عصبانی
independent state
دولت مستقل
initial state
حالت اغازی
head of the state
نخست وزیر
head of the state
رئیس دولت
ground state
حالت پایه
friendly state
کشور دوست
friendly state
کشور خودی
garrison state
ایالت نظامی
glassy state
حالت شیشهای
vitreus state
حالت شیشهای
state budget
بودجه دولت
ground state
کمترین نیرو
ground state
نیروی اساسی حالت اساسی
ground state
تراز اصلی
it does not befit his state
در خور شان او نیست
it does not befit his state
لایق مقام یا وضع او نیست
neutral state
حالت بی طرفی سیاسی
next state function
تابع حالت بعدی
normal state
حالت نرمال
output state
حالت خروجی
oxidation state
حالت اکسایش
personal state
دارایی منقول
physical state
حالت فیزیکی
pillars of the state
ارکان دولت
prisoners of state
زندانیان سیاسی
neutral state
حالت خنثی و بی اثر
neighbouring state
دولتهای همسایه
neighbouring state
دول همجوار
limit state
حالت حدی
limit state
حالت خاص یک ساختمان که دیگر وفیفه خودرا انجام نمیدهد و یا شرایطی که برای ان طرح شده است جایز نمیباشد
liquid state
حالت مایع
logical state
حالت یک منطقی
logical 0 state
حالت صفر منطقی
married state
زناشویی
metastable state
تراز نیم پایدار
metastable state
حالت نیم پایدار
national state
دولت ملی
prisoners of state
محبوسین سیاسی
steady state
وضعیت پایدار
state equation
معادله حالتی
the state of being married
احصان
three state logic
دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
three state logic
: بالای منط قی , پایین منط قی و امپدانس بالا
to state one's opinion
افهارعقیده کردن
totaliarian state
دولت توتالیتر
totaliarian state
دولتی که دران یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور رادر دست دارند
transition state
حالت گذار
two state algebra
جبر دو حالتی
the outward state
فاهر
territory of state
قلمرو دولت
supervisor state
وضعیت نظارت
steady state
وضعیت بارشد مداوم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com