Dictiornary-Farsi | tympanic membrane injury | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 76 (6 milliseconds)

English	Persian
tympanic membrane injury	آسیب دیدگی پرده گوش


Other Matches

tympanic membrane	پرده گوش
tympanic membrane	پرده صماخ
tympanic	بشکل طبل
tympanic	مثل پرده صماخ
tympanic bone	استخوانی که پرده صماخ رانگه میدارد
injury	اذیت
injury	تخطی تجاوز
injury	لطمه
injury	زخم
injury	جرح
injury	خسارت
injury	اسیب خسارت
injury	جراحت
injury	اسیب
injury	صدمه
birth injury	اسیب تولد
brain injury	اسیب مغزی
civil injury	خسارت مدنی
civil injury	اضرار مدنی
head injury	اسیب سر
whiplash injury	آسیبدیدگیگردندراثرضربه
to be out of action [because of injury]	غیر فعال شدن [بخاطر آسیب] [ورزش]
injury time	وقت تلف شده
membrane	پوسته
membrane	پرده پوست
membrane	شامه
membrane	نقاب
membrane	غشاء
membrane	پوشه
membrane	پرده
membrane	دیوارهستهای
membrane	هسته
there must be no injury loss in islam	لاضرر و لاضرار فی الاسلام
To make amends to someone for an injury.	وقت از دست رفته جبران کردن
to die from an injury [a wound]	به علت آسیب دیدگی [زخمی] مردن
as if to add insult to injury <idiom>	با بیشتر کردن زیان به وسیله تحقیر و مسخره
add insult to the injury <idiom>	نمک رو زخم پاشیدن
add insult to the injury <idiom>	[بیشتر کردن زیان به وسیله تحقیر و مسخره کردن]
add insult to the injury <idiom>	[بدتر کردن یک وضعیت نامناسب]
repetitive stress injury	اسیب ناشی از فشار تکراری
repetitive strain injury	دردی دربازو کسی که عملی را چندین بارانجام دهد مثل وقتی که ترمینال کامپیوترکارمیکند
attempting to inflict injury	شروع به ایراد جرح
bench by a back injury	خارج شدن از مسابقه وزنه برداری به علت اسیب دیدگی
repetitive stress injury	دردی دربازو کسی که عملی را چندین بارانجام دهد مثل وقتی که ترمینال کامپیوترکارمیکند
membrane curing	نگهداری غشایی بتن
wing membrane	اجزایبال
membrane keyboard	احساس کننده فشار را فعال میکند
membrane keyboard	صفحه کلیدی که از صفحه پلاستیکی نازک با کلیدهای روی آن تشکیل شده است . وقتی کاربر روی کلید پردازش میکند
membrane curing	گیرش پوستهای
hyaloid membrane	غشاء زجاجی
hyaloid membrane	شامهء شیشهای
embryonic membrane	ساختمانی که ازتخم رسیده مشتق میشود
embryonic membrane	غشاء جنینی
curing membrane	پوسته نگهبان
basilar membrane	غشاء پایه
vitelline membrane	غشاءزردهتخممرغ
shell membrane	پوستغشا
nuclear membrane	عضوهستهای
reticular membrane	غشاء شبکهای
serous membrane	شامه ابکی
serous membrane	غشامایی
synovial membrane	شامه یاغشازلالی
cell membrane	میتوکندری
reissner membrane	غشای رایسنر
presynaptic membrane	غشاء پیش سیناپسی
plasma membrane	غشاء خارجی سفیده یاخته
nictitating membrane	تشخیصشامه
interfemoral membrane	غشایداخلماهیچه
permeable membrane	غشای تراوا
prime membrane lining	پوشش اسفالتی با روش قیرپاشی
central concrete membrane	پرده میانی بتنی
steel facing membrane	پرده فولادی
damp proof membrane	پوسته نمبند
reinforced concrete facing membrane	پرده بتن مسلح نما
The striker's injury puts a question mark over his being fit in time for the tournament.	آسیب مهاجم آمادگی سر موقع او [مرد] را برای مسابقات نامشخص می کند.