English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
ultimate factor of safety ضریب اطمینان اختیاری
Other Matches
safety factor عامل تامین
safety factor ضریب تامین
factor of safety سازه ابیمی
factor of safety عامل اطمینان
factor of safety ضریب اطمینان
factor of safety ضریب تامین ضریب اطمینان
factor of safety عامل تامین
ultimate واپسین
ultimate نهایی
ultimate اجل
ultimate اخر
ultimate غایی بازپسین
ultimate دورترین
ultimate نهائی
ultimate غایی
ultimate غائی
ultimate load بار گسیختگی
ultimate analysis تجزیه نهایی
ultimate speed سرعت نهایی
ultimate stress تنش یک تکه از ماده در لحظه گسستگی یا شکست
ultimate load بار نهایی
ultimate strength مقاومت نهائی
ultimate strength تاب
ultimate strength حاصلضرب بیشترین بار ممکن
ultimate strength مقاومت نهایی
ultimate strength مقاومت یا استحکام نهایی
ultimate stress تنش نهایی
ultimate stress تاب
ultimate truths حقایق اولیه یا اصلی
ultimate stress limit حد تنش نهایی
ultimate bearing capacity حداکثر فشار متحمل پی
ultimate compressive strength حداکثر مقاومت دربرابر فشار
ultimate tensile stress تنش کشش نهایی
ultimate tensile strength حد نهایی کشش و استحکام نخ [قبل از پاره شدن]
safety اطمینان
safety بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
right safety مهرهمحافظراست
safety اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
safety ایمنی
safety سلامت
overall safety ایمنی کامل
safety امنیت محفوفیت
safety بی خطری
safety تامین
safety برقرار کردن تامین
safety امنیت
safety به ضامن کردن ضامن
safety نجات
safety device دستگاه ضامن
safety card کارت تامین اتشبار
safety post پایه ایمنی
safety device ضامن
safety stop ترمز خطر
safety device خارضامن
safety stock موجودی تضمینی
safety boat قایق نجات
safety stock موجودی ذخیره انبار
safety stakes دستکهای تامین
safety regulations ایین نامه جلوگیری از خطر
safety diagram دیاگرام تامین
safety razor تیغ خود تراش
safety fence جانپناه کنار راه
safety card کارت تامین جنگ افزار
safety bolt تفنگ ضامن دار
safety precaution پیش بینیهای احتیاطی
safety wire اشبیل ضامن
safety wire سیم ضامن
safety valve پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
free safety مدافع در منطقه ضعف
flame safety ایمنی در مقابل شعله اتش
i provided for his safety وسائل سلامت او را فراهم کردم
put on safety به ضامن کردن
put on safety روی ضامن گذاشتن
safety valve دریچه اطمینان
safety biltz حمله با روش استفاده ازبازیگر بالا
safety trap تله ایمنی
safety stop ضامن اسلحه گیره ضامن
safety bolt ضامن
safety wire سیم ایمنی
safety plug پولک اطمینان
safety lever دستگیره ضامن
safety lever اهرم ضامن
safety lanes مسیرهای امن دریایی
safety lamp چراغ ایمنی
safety lamp چراغ اطمینان
safety lamp فانوس
safety lamp چراغ بی خطر معدن ذغال سنگ
safety island سکوی وسط خیابان برای ایستادن پیاده رو
safety hook قلاب اطمینان
safety hazard مخاطره ایمنی
safety glass شیشه اطمینان
safety glass شیشه نشکن
safety glass شیشه بی خطراتومبیل
safety glass شیشه ایمنی
safety glass عینک ایمنی
safety fuze چاشنی
safety fuze ماسوره تامینی
safety officer افسر تامین یکان
safety motive انگیزه ایمنی
safety match کبریت بی خطر
safety lock چفت ضامن سلاح
safety lock قفل ضامن
safety lock ضامن اسلحه
safety lock قفل بی خطر مخصوص حفظ محلی از خطر دستبرد
safety limit حد تامین
safety fence جانپناه
safety fork دوشاخه امنیت
safety fork گیره ضامن
safety fuse فیوز
safety fuse فیوز اطمینان
safety glasses عینک ایمنی
safety fuse فیوز ایمنی
safety gap دهانه حفافت
safety zone بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
failure safety قابلیت اطمینان
safety tether احتیاجاتامنیتی
safety tank منبعامنیت
safety scissors قیچیناخنگیر
safety rail سپرامنیتی
safety pad تشکنجات
safety net وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
safety nets وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
safety-valve دریچه اطمینان
failure safety [توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
safety-valves دریچه اطمینان
safety pin اشبیل ضامن
safety pin خار ضامن میله ضامن
safety pins اشبیل ضامن
safety pins خار ضامن میله ضامن
safety belt کمربند ایمنی
safety thermostat ترموساتامنیتی
safety thong تسمهامنیتی
failure safety قابلیت اعتماد
safety interlocks قفل های ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
safety interlock قفل ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
failure safety ایمنی در برابر خرابی
safety mechanism ساز و کار ایمنی
for reasons of safety به خاطر دلایل امنیتی
reasons of safety دلایل امنیتی
safety belt کمربند اطمینان
safety belt کمربند نجات
safety boot چکمهیایمنی
safety binding نوارامنیت
ship safety سلامت کشتی
safety area مهرهایپشتدست
right safety back مهرهمحافظعقبیراست
left safety مهرهمفمنچپ
strong safety مدافع ایمنی در سمت قوی خط تهاجم حریف
weak safety جلوگیری درزمین مهاجم درجبهه او
safety catch ضامنتفنگ
troop safety تامین عده ها
can one pass it with safety? ایا میتوان بیخطر ازانجاگذرنمود
coefficient of safety ضریب اطمینان
safety cage قفسهبازی
angle of safety زاویه تامین گلوله
angle of safety زاویه امنیت
safety belt کمربند رکاب
safety belts کمربند ایمنی
safety belts کمربند اطمینان
safety belts کمربند نجات
safety belts کمربند رکاب
troop safety حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
safety cap کلاهکامنیتی
safety chain زنجیرهامنیت
safety earmuff گوشپرشامنیتی
safety goggles عینکایمنی
safety handle دستهایمنی
to carry a piece at safety تفنگی رادرحالی که ضامن ان انداخته است باخود بردن
healt and safety commision کمیسیون سلامت و امنیت
safety locking devices قفل های ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
steel safety wheel فلزایمنیچرخ
safety locking device قفل ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
left safety back مهرهمحافظعقبی
drivebelt safety guard محافظهتسمهگرداننده
to put safety first [foremost] اولویت اول را به ایمنی دادن
cabin pressurization safety valve شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
factor عامل
v factor عامل وی
q factor ضریب کیو
s factor ضریب مربوط به تغییر سمت بازای 001 متر
s factor ضریب اس در قوانین تیرتوپخانه
factor کارگزار
factor حق العمل کار
factor در حین جستجو بخشی از داده که استفاده نشده است
factor ثیر قرار میدهد
factor هر عدد در ضرب که عملوند است
factor چیزی که مهم است یا روی چیز دیگر اثردارد
factor ده بار
factor عامل ضرب ضریب
factor فاعل
factor سازنده فاکتور
factor عامل مشترک
factor ضریب
factor نماینده
factor سازه
factor حق العمل کار نماینده
factor وسیله
factor وکیل
factor فاکتور
supercompressibility factor ضریب انحراف
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com