English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
ultra high vacuum مسیر ازاد متوسط هوا
Other Matches
ultra high frequency بسامد بسیار بسیار زیاد
ultra high carbon steels فولادهای فرا- پر- کربن
ultra high magnetic field معمولا میدان مغناطیسی باشغت بیش از 001ک
high vacuum خلاء زیاد
ne plus ultra حداعلای ترقی
ultra خیلی متعصب مافوق
ultra ماورای افراطی
ultra : فرا
ultra :پیشوندیست بمعنی " ماورا" وماورا فضا" و ماورا حدودوثغور" و برتراز" و"مافوق "و "فرا"
ultra- در معنای بسیار بزرگ
ultra- مشابه 10327
ne plus ultra بالاترین درجه ذروه
ultra vires بیش از حدود اختیارات قانونی
ultra vires خارج از حدود اختیارات قانونی
ultra vires بسیار عالی مقام
ultra vires بیش از حد مجاز قانونی متجاوز از حدود اختیار
ultra vires تجاوز از حدود اختیارات
ultra violet ماورا بنفش
ultra individualism اعتقاد به اصالت فرد در حد افراط
ultra audion اولترا اودیون
ultra individualism فردگرایی افراطی
ultra violet radiation تشعشع ماوراء بنفش
ultra large scale integration مجتمع سازی در مقیاس ماوراء بزرگ
vacuum خلا
vacuum فضای تهی
vacuum فرف یاجای بی هوا
vacuum جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuum خلاء
vacuum جلاء
vacuum cleaners جاروی برقی
vacuum tunnel تونل خلاء
absolute vacuum خلاء مطلق
vacuum cleaner جاروی برقی
vacuum chamber اتاق خلاء
vacuum manifold لولهچندلایتخلیه
vacuum diaphragm خلفدیواره
vacuum diaphragm خلفپرده
vacuum-packed مکیده
vacuum-packed تهیه شده
vacuum-packed کیپ و بیهوا
vacuum distillation تقطیر در خلاء
vacuum gage خلاء سنج
vacuum cutout افتامات خلائی
vacuum oven اون خلاء
vacuum concrete بتن مکیده
vacuum pump پمپ خلاء
hard vacuum خلاء سخت
vacuum trust تراست در خلاء
vacuum tube لامپ خلاء
vacuum concrete ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
vacuum tube لوله خلاء
low vacuum خلاء کم
vacuum coffee maker تخلیهقهودرستکن
cylinder vacuum cleaner سیلندرجاروبرقی
formwork with vacuum chambers قالب بندی با خلاء
hand vacuum cleaner جارودستی
vacuum tube detector اشکارساز با لامپ خلاء
vacuum tube light نور لامپ خلاء
vacuum tube voltmeter ولت سنج با لامپ خلاء
vacuum system console کاهشدهندهسیستمخلاء
vacuum precessed concrete بتن با قالب خلاء
vacuum impregnating process پرسازی در خلاء
on high در اسمان
high value گران قیمت
high value قیمتی
high (1 9 to 36) بلند
on high در بالا
on high به اسمان
you were then that high ان وقت قد شما اینقدر بود انوقت به این قد بودید
about as high تقریبا` همان اندازه بلند
very high ارتفاع خیلی بالا
high مرتفع
high خشمگینانه
high باصدای بلند
high بوگرفته
high برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود
high خیلی بزرگ
high اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
high وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
high تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
high متکبرانه
high تند زیاد باصدای زیر
high خشن متکبر
high بلند
high فراز
high عالی
high جای مرتفع
high بلند پایه
high متعال رشید
high زیاد
high وافر گران گزاف
high وسیله گران یا با کارایی بالا
high فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
high معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
high واچرخه
high عظیم
high ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
high سخت گران
high بزرگ
high عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
high-up فردیباقدرتونفوذفراوان
high رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
high زبان سطح بالا
high دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high روش ذخیره سازی اطلاعات فایل که از DOS-MS FAT سریع تر و انعط اف پذیرتر است
high ت
high اندکی فاسد
high بالا
high seas دریای ازاد
high speed سریع السیر
high tender مزایده
high seas دریاهای باز
high sticking بالابردن چوب و ضربه زدن به حریف
high sticking خطا با ضربه چوب لاکراس
high storage انباره بالا
high strung بسیار حساس
high strung عصبانی
high strung کوک
high temperature دمای بالا
high tender به مزایده گذاشتن
high tension فشار قوی
high horse مغرور
high hat افاده کردن
high hat متکبر وپر افاده اشرافی ماب
high tension فشارقوی
high test امتحان سختی را گذرانده دارای قوه فراره زیاد
high time اصل موقع وکمی هم گذشته ازموقع
high stick بالا بردن غیرمجاز چوب
high status بلندپایه
high spirited دارای روح خودسری وجسارت
high seasoned پرادویه
high seasoned خوش طعم پرچاشنی
high interest بهره گران
high impedance امپدانس بالا
high hurle مانع بلند
high hurdles مسابقه کوتاه دو بامانع
high horse پر افاده
high souled با جرات
high souled با همت
high speed با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
high priced پر قیمت
high speed دنده سریع
high spin پرچرخش
high spin چرخش زیاد
high spirited جسور
high spirited متکبر
high time هنگام خوشی وعیش ونوش
high octane دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
high line پل طنابی نقل مکان بین ناوها
high limit حد نهایی
high potential فشار قوی
high-pitched بسیار شیبدار
high lights موضوعات مهم مطالب مهم
high lights نکات مهم
high power تفنگ شکاری بزرگ
high precison دقت زیاد
high precison دقت بالا
high pressure دارای وزن وفشار زیاد پرفشار
high pressure قوی
high pressure فشار زیاد
high mind با مناعت دارای احساسات بلند
high minded بامناعت
high order رتبه بالا
high pass پاس بلند
high pheasant تیراندازی به هدفهای دوگانه از برج 09 متری در انگلستان
high oblique عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
high polymer بسپار بزرگ
high port حالت دست فنگ
high moral روحیه قوی
high moral روحیه عالی
high money پول گران
high minded مغرور
high port حالت سخمه به جلو یا سخمه کوتاه
high minded بزرگ منش
high priced گران بها
high light تشکیل نکته روشن یاجالب دادن
high priced پر بها
high run حداکثر امتیاز در یک دوربیلیارد
high sea دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
high sea دریای ازاد
high seas ابهای برون مرزی
high land زمین کوهستانی
high seas ابهای بین المللی
high jumper پرنده پرش ارتفاع
high jack دزدی هواپیما وسایروسائط نقلیه ومسافران ان
high polymer بسپار سنگین
high interest بهره سنگین
high line پل رابط اصلی
high road جاده عمده
high road شاهراه
high priest کشیش اعظم
high priest کاهن اعظم
high proof سنگین
high proof تند
high proof برنده
high ranking عالی رتبه
high relief نقوش برجسته
high relief نقش تمام برجسته
high light نکات برجسته یا جالب
high resistance پر مقاومت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com