English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
unbalanced load بار خارجی نامتوازن
Other Matches
unbalanced نامتعادل
unbalanced نامتوازن
unbalanced growth رشد نامتعادل
unbalanced budget بودجه نامتوازن
unbalanced line سیم انتقال نامتقارن
unbalanced cell سلول باطری نیکل کادنیم که بیش از سلولهای دیگر تخلیه شده است
unbalanced forced کمانکش به سوی خلاء
unbalanced growth رشد نامتوازن
unbalanced rolling masses بارهای غلطان نامتعادل
load فرفیت
load فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی
load کاری که باید انجام شود
load قرار دادن دیسک یا نوار در کامپیوتر تا اجرا شود
load انتقال فایل یا برنامه از دیسک یا نوار به حافظه اصلی
load استفاده از بیش از یک کامپیوتر در شبکه حتی خارج از بار هر پردازنده
load تعداد کارهایی که ماشین باید کامل کند
load بار کردن داده ترتیبی در محلهای نامتمادی حافظه
load فرفیت بارگیری
load برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
load برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
over load اضافه بار
get a load of <idiom> دیدن چیزی
off load انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
load and go بارکنش و اجرا
load and go بار کنش و اجراء
to load off بار اندازی کردن
to load off خالی کردن
useful load بار مفید
useful load فرفیت مفید
able to take a load <adj.> بار پذیر
load بار فشار
load شارژ کردن
load عملکردماشین یا دستگاه
load عمل پرکردن تفنگ باگلوله
load بارزدن
load بار
load کوله بار
load ذخیره گذاری کردن
load نیرو
load بار داشتن
load بار خارجی
load تفنگ یا سلاحی را پرکردن
load بار گیری شدن
load گذاشتن
load فیلم
load سنگین کردن
load گرانبارکردن
load بار کردن پر کردن
load بارالکتریکی
load خرج گذاری کردن
load بارمهمات هواپیما
load بارگیری مهمات
load خشاب
load بار زدن
load بارگیری کردن
load محموله
load فشنگ
load فشنگ گذاری
load پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
load بار کردن
load فشار مسئولیت
lodestaror load ستاره قطبی
lodestaror load ستاره راهنما راهنما
maximum load بار حداکثر
maximum load بار گذاری حداکثر
no load speed سرعت بی باری
load variation تغییر بار
no load loss تلف یا تلفات بی باری
no load current جریان بی باری
no load switching سوئیچینگ بی باری
mission load اماد عملیاتی
mission load بار مبنای عملیاتی
no load condition حالت بی باری
travelling load بار متحرک
no load torque گشتاور پیچشی بی باری
peak load بار خارجی بیشینه
peak load حداکثر بار
peak load بحبوحه مصرف
peak load بار قلهای
pay load بارمفید
pay load فرفیت مفید وسیله نقلیه
pay load اجناس مقرون بصرفه برای حمل ونقل
on load speed سرعت بار
off centre load بار خارج از مرکز
non reactive load بار خارجی ناخودالقا
non inductive load بار خارجی ناخودالقا
nominal load بار اسمی
nominal load بار خارجی اسمی
no load voltage ولتاژ بی باری
pay load فرفیت ترابری
peak load بار حداکثر
load variation نوسان بار
load time زمان بارکردن
load of an ass خروار
load of an ass بار خر
load module واحدبارشو
load module یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود
load module پیمانه بارشو
load manifest لیست بارها
load manifest فهرست بار
load lines علایم بارگیری
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
load line خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
load line خط بار
load limit اندازه بار
load point نقطه بار
load point نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
load test ازمایش بار
load test ازمون بار گذاری
load test ازمایش با بار خارجی
load voltage ولتاژ بار
load tension ولتاژ بار
load switch کلید بار
load spreader بار پخش کن هواپیما
load spread انتشار نیرو
load sharing شراکت در بارگذاری
load reversal دوره بارگذاری متناوب
load resistance مقاومت بار
load regulator رگولاتور بار تنظیم کننده بار
load point شروع بخش ضبط کردن در نوار مغناطیسی
load regulator نافم بار
load limit حد بار
pre load پیش بار
unitized load بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
ultimate load بار نهایی
ultimate load بار گسیختگی
type load نوع مهمات هواپیما
type load نوع بار مهمات
total load بار کل
torsional load بار پیچشی
to strain under a load درزحمت بودن بواسطه حمل یک بار
to relieve one of a load باراز دوش کسی برداشتن
testing load بار ازمون
testing load بار ازمایش
tension load بار کششی
tensile load بار کششی
tax load بار مالیات
untimate load بیشترین نیروئی که هر جزء سازهای بدون شکستن بایدتحمل کند
variable load بار متغیر
wartime load بار مبنای ناو
load-bearing دیوار باربر
Load the gun. تفنگ را پر از فشنگ کن
load platform سکویبار
working load بار کاربردی
working load بار مجاز
work load مقدار کار در واحد زمان
work load حجم کار
work load مقدارکاری که یک کارگر در زمان معین انجام میدهد
work load فرفیت کار
work load کاربار
wind load بار باد
wind load سربار ناشی از اثرات باد
wheel load فرفیت بار یا تحمل وزن باندفرود در یک فرودگاه یامحوطه تاکسی کردن یا جاده اسفالت
wartime load بار جنگی ناو
tail load بار دم
sustained load بار طویل المدت
suspensed load بار اویخته
radial load بار عرضی
pulsating load بار ضربهای
proof load بار ازمایشی
prescribed load بار مهمات مجاز
prescribed load بار مجاز
pre load بار اولیه
unit load واحد بار
pre load بار کردن مقدماتی
point load بار نقطهای
platform load بار کف دار
platform load بار سکودار
platform load بار اماده برای بارریزی هوایی
permissible load بار مجاز
permanent load بار دائمی
reactive load بار خارجی القایی
river load بار رود
safe load بار مجاز
suspended load بار معلق
suspended load مواد غوطه ور
steady load بار دائم
static load بار استاتیک
standard load بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
standard load بار تنظیم شده
sling load بار اویزان از هواپیما
sling load بارمعلق
sling load بار خارجی هلی کوپتر
single load بار تک
shear load نیروی برشی
service load بار مفید
scatter load حافظه
scatter load بار کردن داده ترتیبی در محلهای مختلف
peak load بار پیک
full load بار کامل
distributed load نیرویی که به یک نقطه اثرنمیکند بلکه مانند نیروی هوا روی یک سطح بریک خط یا یک سطح وارد میشود
distributed load گسترده بار
direct load بارگذاری مستقیم
design load حداکثر بار یا نیرویی که اجزاء سازهای توانایی ان را دارند
design load بارمبنای محاسبه
deck load فرفیت عرشه
deck load وسایل روی پل کشتی
dead load بار دائم
dead load بارمرده
dead load همیشه بار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com